۰
چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۰۴
نقد مزدا مرادعباسی بر فیلم مستند «مسیر» ساخته محمدرضا نیازی

جنگی دیگر

فیلمساز با پرداختن به زندگی یکی از جانبازان جنگ تحمیلی بخش دیگری از پس لرزه های جنگ را به رخ می کشد؛
جنگی دیگر
«مسیر» از همان سکانس آغازین موضوع اصلی خود را آشکار می‌کند و شخصیت اصلی‌اش را در کنار همسرش در کانون اثر قرار می‌دهد. فیلمساز با پرداختن به زندگی یکی از جانبازان جنگ تحمیلی بخش دیگری از پس لرزه های جنگ را به رخ می کشد؛ این بار ، پیامدهای روانی جنگ نه تنها  بر روح و جسم شخصیت که بر زندگی خانوادگی‌اش سایه افکنده است و فیلم، تاکید خود را بر فداکاری زنی قرار می دهد که کوشیده است تا در میدان جنگی دیگر، در برپا نگاه داشتن زندگی‌اش عزم و اراده‌ای کم‌نظیر را به نمایش بگذارد.گرچه فیلمساز در چندین بخش با شخصیت اصلی‌اش(سردار پاسدار سیف اله طهماسبی) همراه می شود، پای صحبت‌های مادر و برادرش می‌نشیند و از همرزم شهید او حرف می زند اما با این همه، تاثیرگذارترین و برجسته‌ترین مقاطع اثر بی‌شک از آن زنی است که مردانه و صبورانه برای حفظ قوام زندگی‌اش ایستاده است.
با توجه به موضوع اثر، فیلمساز از تصاویر آرشیوی مربوط به جبهه های جنگ تحمیلی نیز بهره برده است اما اشاره ای به موقعیت زمانی و مکانی ثبت تصاویر وجود ندارد و مجموعه ای از تصاویر سیاه و سفید بدون اینکه هویتی از خود نشان دهند تنها تداعی‌گر حس روزهای گذشته‌اند و حتی تاریخ و زمان دقیقی از موقعیت و یا محور عملیاتی‌ای که مجروح شدن شخصیت محوری در آن رخ داده است مورد اشاره قرار نمی‌گیرد. جزییاتی که توجه به آن در استحکام ساختار استنادی اثر نقش موثری دارد و اطلاعاتی هر چند اندک اما آگاهی بخش و مرتبط با شخصیت اصلی و البته تاریخ جنگ هشت ساله را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد. صحنه‌هایی که به گفتگوی مستقیم با شخصیت اصلی اختصاص یافته‌اند نیز از منظر میزان آگاهی‌بخشی در سطح قابل قبولی تعریف نشده‌اند و تنها به نمایاندن گوشه‌هایی از خلوت شخصیت محوری ، خاطراتی از دوران اوج گرفتن بیماری و روند معالجه‌اش بسنده کرده‌اند؛ صحنه‌هایی که می توانست با طراحی متفاوت ابعاد بیشتری از شخصیت را مورد واکاوی قرار دهد و از فرصت به دست آمده در جهت نزدیک شدن به او بهره ببرد. میزان صحنه‌هایی که به این گفتگوها اختصاص یافته‌اند نشان از خواست فیلمساز برای نزدیک شدن بیشتر به شخصیت اصلی دارند اما نتیجه ، انعکاس پاسخی ناتمام به این خواست است. در مقطع دیگری از فیلم، برادر شخصیت اصلی از سختی تهیه دارو در سال‌های گذشته می گوید و در ادامه، شخصیت اصلی  به چندین داروخانه مراجعه می کند و نمی تواند داروی موردنیاز خود را بیابد و فیلم موضوع دیگری را پی می گیرد. مخاطب ، توجیهی برای  نمایش این صحنه نمی یابد و موقعیتی که می توانست از اساسی‌ترین معضل جانبازان جنگ تحمیلی و به خصوص جانبازان اعصاب و روان سخن به میان آورد ناکام می ماند. صحنه مورد اشاره به همین حد کفایت می کند  و هیچ اطلاعات دیگری در مورد نحوه تهیه دارو یا مشکلاتی که در ارتباط با آن قرار دارند ارایه نمی شود. مصائبی که پرداختن به آنها به عنوان گوشه‌ای از مشکلات یک جانباز جنگ تحمیلی جای کار بیشتری داشت ؛ از سوی دیگر، اگر فیلمساز تصمیمی برای پرداختن به این موضوع نداشته می‎توانست از همان صحنه کوتاه نیز صرفنظر کند. بخشی از میزانسن‌های تعیین شده در خصوص صحنه های گفتگو و زاویه دوربین چندان موجه نمی‌نماید و برای نمونه ، در بخش‌هایی از اثر، همسر و فرزندان شخصیت اصلی در یکی از زوایای اتاق خانه به پرسش‌ها پاسخ می گویند که مقصود از این انتخاب واضح نیست. از این رو ، قصد فیلمساز برای ایجاد تفاوت در میزانسن می توانست شکل بهتر و قابل فهمی بیابد .
موفق‌ترین صحنه های اثر در تقابل با احساس همسر شخصیت اصلی شکل می‌گیرد. او در نهایت صداقت از عمق احساس خود به همسر، زندگی و فرزندانش می گوید ؛ از مشکلات طاقت‌فرسایی حرف می زند که حتی تجربه لحظه ای از آنها برای فروپاشیدن کانون هر خانواده ای کافی است و او در مقام همسر و مادر در مسیر زندگی مشترک صبورانه همه آنها را از سرگذرانده و در بازه زمانی پانزده یا شانزده ساله درمان، خاکریز زندگی‌اش را پاسداری نموده است. در نهایت ، او با لبخندی پرسش مصاحبه‌گر را در مورد عشق به همسر پاسخ می گوید و واپسین نمای اثر را رقم می زند.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما
 
کد مطلب: 1536
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *