۰
سه شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۵۲
نقد امیرحسین بابایی بر مستند «مسیر سبز» ساخته محسن رمضان زاده

دغدغه ملی، معضل جهانی

یکی از ایراداتی که در بسیاری از مستندهای صنعتی به چشم میخورد،کشدار و کسالت بار بودن آنهاست، به خصوص که اغلب این مستندها سفارشی اند و سازندگانشان دغدغه شخصی برای موضوعاتش ندارند و همین امر به آثاری که به بایگانی سپرده شود و تنها جنبه تبلیغی داشته باشد، دامن می زند. اما «مسیرسبز» موفق شده با کارگردانی و تدوین خلاقانه اش مستندی را خلق کند که برای اغلب بینندگانش جذاب است و آنها را با خود همراه می سازد.
دغدغه ملی، معضل جهانی
مسئله زباله و بازیافت آن یکی از معضلات و دغدغه های اصلی بشر معاصر است و هر روز از اهمیت موضوعی بیشتری برخوردار می شود. مسئله ای که کلانشهرهای ما به خصوص پایتخت بیش از همه با آن درگیرند و متاسفانه آنقدر که باید درباره آن فرهنگ سازی نشده است. مستندهایی از این قبیل می توانند راهگشا و شروع روندی باشند که باید مدتها قبل آغاز می گشت.
"محسن رمضان زاده" با سابقه طولانی که در ساخت مستند دارد، اثری خلق کرده که استاندارهای لازم را در خود داراست. تیتراژ خلاقانه اش با موسیقی ترکیبی که تلفیقی از صداهای صنعتی و کار هنرمندان بازیافت است، شروع خوبی را رقم زده است، در حقیقت ترکیب دو پدیده نامتجانس، هنر و بازیافت،آنچه کمتر به ذهن مخاطب راه می یابد و میتواند به خوبی انگیزه را برای ورود به این چرخه تقویت کند.
با اینکه زباله و پرداختن به انواع آن و شیوه های بازیافت چندان دلچسب تلقی نمیشود، اما مستند با ریتم خوب خود و کارگردانی پخته اش موفق شده فضایی را به وجود آورد، به شکلی که هم هشدارهای لازم را میدهد و هم بیننده را منزجر نمی سازد. استفاده به جا و معنا دار از اینسرت و قاب بندیهای خوب، موجب شده تا ساختار بصری مستند چشم نواز باشد. فیلمبرداری "رضا مهرزاد" قطعا یکی از نقاط قوت اثراست.
یکی از سکانس های نمونه ایی بازیافت مواد صنعتی و خاص است که با پلانهای حساب شده ایی از داخل کوره ها و ذوب شدن مواد، حس آبستره خوشایندی را ایجاد میکند و فضای صنعتی موجود را تلطیف می سازد، استفاده از این بازیهای بصری که در سکانسهای دیگر مستند، به خصوص در قسمت بازیافت شیشه نیز دیده می شود، به تقویت بافت بصری اثر کمک شایانی کرده است.
مستند از دادن اطلاعات آماری طویل و خسته کننده پرهیز کرده و نریشن ها را با دقت وظرافت در طول اثر پخش میکند، بسیاری از مستندسازان تازه کار سعی میکنند اطلاعات را بصورت کپسولی در فیلم بگنجانند و همین مسئله به پاشنه آشیل کارشان بدل می گردد، مستند موظف است که با تکیه بر قوای بصری خود موضوع را شکل دهد و اطلاعات را جایی ارائه دهد که گریزی از آن نیست؛ تنفس های به جا و خلاقیت تقسیم نریشن ها از مواردی است که وجود یا عدم وجودش باعث صعود یا سقوط چنین آثاری میگردد؛ در سکانس زباله های بیمارستانی استفاده از فتوکلیپ بسیار کارآمد است، عکسهای تخیله زباله ها  در محیط زیست همراه با نوای کلاغها و قطرات خونی که داخل آب میچکد، فضاسازی عالی را به وجود آورده و بدون هیچ گونه نریشن مزاحمی به خوبی مفاهیم خود را انتقال می دهد، به خصوص که بعد ازاین فتوکلیپ تصویر به نوزادی تازه متولد شده کات می شود که نفس نفس میزند و چشمانش را بسته اند و پرسنل بیمارستان بالای سر اویند، چرخه تکرار شونده حیات به خوبی به تصویر کشیده می شود و تاثیراتی که هر تخریب و آلودگی بر آن می گذارد، بدون هیچ کلامی منتقل می شود.
بیننده همواره احتیاج به تنفس و تامل درباره مواردی که رفته است دارد و سکوتهای به موقع میتوانند او را به دیدن ادامه اثر ترغیب سازند،هوشمندی که "مسیر سبز" به خوبی از پس آن برآمده و راه آسان را برنگزیده است. لحن درست و مکث های مناسب با آوای گوش نواز صدای "شهرام درخشان"-که خود نیز مستند ساز است و باکیفیت کار مستند کاملا آشناست- به یکی دیگر از نقاط قوت کار بدل گشته است.
مستند موفق شده در زمان نه چندان بلندش تقریبا به انواع بازیافت اشاره کند وبه رسالت اش که آگاهی بخشی درباره این امر خطیر است عمل کند، هرچند به نظر میرسد که برخی قسمت ها تامل بیشتری را می طلبید و نوعی محافظه کاری بیش از حد برای کشدار نشدن اثر باعث گشته که خیلی از موارد در حد اشاره باقی بمانند. پتانسیل کار نشان میدهد که به راحتی میتوانست به یک مستند بلند بدل شود بی آنکه از ریتم بیافتد.
به غیر از این مورد تنها پایان بندی سفارشی اثر است که کمی در ذوق میزند و اگر با همان هنرمندان بازیافت که آغاز گشته بود به پایان میرسید از تقارن و زیبایی بیشتری برخوردار می بود و نه آنقدر تصنعی، در کلاسهای آموزش بازیافت شهرداری که یکی از تهیه کنندگان مستند است،هر چند که روی تیتراژ پایانی اثر اتفاق میافتد و به ظاهر تحمیلی میرسد.
در هر حال "محسن رمضان زاده" و "مسیر سبز" نشانی از دقت و مهارت را در خود دارد که مستندهای بسیاری با خود همراه ندارند و مصالح لازم را برای تبدیل شدن به مستندی درخشان داشته است. شاید این امر در نسخه های بلندتر چنین آثاری و با باز گذاشتن بیشتر دست مستند ساز به دست آید.
نیاز به مستندهایی که در بهبود وضعیت کلانشهرها و حفط و حراست از محیط زیست می کوشند هر روز بیش از پیش احساس می شود و تاثیرش قطعا از هر تبلیغ دیگری موثرتر است و گامی مهم در فرهنگ سازی و بهبود زندگی نسلهای آینده.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما
کد مطلب: 1492
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *