گفتگوی ما با محمد کارت کارگردان آوانتاژ را بخوانید:
* ایده مستند «آوانتاژ» از کجا آمد؟ به نظر میرسد ناهنجاریهای اجتماعی جزء دغدغههای اصلی شماست؟
مشکلات و معضلات اجتماعی همیشه برایم موردتوجه بوده و دیدن اینگونه معضلات در جامعه تا مدتها ذهنم را درگیر خود میکند و معمولا باعث میشود مستندی براساس آنها بسازم؛ «آوانتاژ» هم از این قاعده مستثنی نیست. سال۹۳ پس از ساخت مستند «بختک» در جریان معاشرت با تعدادی از کارتنخوابهای تهران با موسسهای مردمی به نام «طلوع بینشانها» که هدفشان حمایت و خدمترسانی به کارتنخوابهاست، آشنا شدم و اوایل سال ۹۴ ایده ساخت مستندی را در اینخصوص با آنها مطرح کردم. خوشبختانه این طرح با موافقت مسئولان این موسسه همراه شد و آنها اجازه دادند وارد مرکز درمانی این موسسه به نام «سرای امید» شوم، پس از ورود به این مرکز و مشاهده و معاشرت صمیمانه افراد حاضر در آنجا طی دو ماه، چند کاراکتر را که جذابیت بیشتری برایم داشتند، انتخاب کردم و پس از آن با اضافهشدن سایر اعضای گروه و عوامل فیلم و پس از گذشت حدود 10 روز، فیلمبرداری را در تیر ۹۴ آغاز کردیم.
*شیوه کار و همکاریتان با این افراد و این موسسه چگونه بود؟
سعی کردیم براساس مشاهدات عینی و برقراری ارتباط صمیمانه با کاراکترها همراه شویم و به نوعی با آنها زندگی کنیم. از همان ابتدا طی صحبت و توافقی که با فیلمبردار و سایر عوامل گروه داشتیم قرار شد خود را به فیلمبرداری منظم و هر روزه ملزم نکنیم و به همین خاطر بعضی از روزها صحنههای بیشتری را فیلمبرداری میکردیم و برخی روزها کمتر یا اصلا ضبط نمیکردیم. نکتهای که در ساخت این مستند برایم تجربه جدیدی بهحساب میآمد این بود که خود را ملزم کردم آنقدر فیلم نگیرم که مجبور شویم روی میز تدوین فیلم را درآورده و آن را جمع کنیم. نکتهای که برایم جذاب و خارج از عرف مستندسازی در گونه اجتماعی بود، تولید راشهای بسیار کم این فیلم است که سعی کردیم کیفیت روایی و محتوایی داشته باشند و خارج از آن ضبط نکنیم.
*تاکنون آثار داستانی و مستند بسیاری درخصوص معضلات کارتنخوابها و بیخانمانها ساختهشده، تمایز «آوانتاژ» با آثار مشابه چیست؟
بله، درست است، این سوژه بارها و بارها به طرق مختلف روایتشده و به هیچ عنوان جدید و بکر نیست، چالش اصلیام در این مستند هم درواقع بکرنبودن موضوع کارتنخوابی بود. فیلم اولم «خونمردگی» بهدلیل جذابیت و کاریزمای موضوع، مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، اما چون اینجا با سوژه جدید و بکری روبهرو نبودیم، سعی کردم با انتخاب زاویه نگاه متفاوت در محتوا بر جذابیت فیلم اضافه کنم. از سوی دیگر کارتنخوابها در زندگی به آخر خط رسیدهاند اما برای آنکه فیلم کلیشهای نشود، گذشته آنها را فقط در حد یک یادآوری به تصویر کشیدیم و سعی کردیم بیشتر بر مسیر بهبودی و حال آنها تمرکز کنیم. بنابراین روح امید به زندگی، تلاش برای بهتر زندگیکردن و داشتن زاویه نگاهی تازه، از جمله ویژگیهایی است که این فیلم را از سایر آثار مشابهی که در اینخصوص و با این موضوع ساخته شدهاند، متمایز میکند.
*به نظر خودتان بارزترین پیام و ویژگی این مستند چیست؟
فیلم به لحاظ فرم، کاراکترمحور نیست و بیشتر با یک تیم و جمع سروکار داریم. هرکدام از کاراکترها درواقع شخصیت کارتنخواب رو به بهبود را مانند قطعات یک پازل تکمیل میکنند، بنابراین سعی کردم با این فیلم همدلی، دوباره برخاستن و کنار هم قرار گرفتن این آدمها و روح زندگی را به تصویر بکشم. به نظرم، منشدن این آدمها، در کنار هم بودنشان معنا میکند و فیلم هم همین را به تصویر میکشد. فیلم کاملا رو به جلو و امیدوار و پرانرژی است.
*پس فیلم تم و فضایی امیدوارانه دارد؟
بله، تم فیلم امید به زندگی و تلاش برای غلبهبر مشکلات است. اصلا نام فیلم هم برگرفته از همین محتواست و به همین مساله اشاره دارد. آوانتاژ یعنی فرصت دوباره، فرصتی که در بازی از داور میگیریم تا بتوانیم به بازی ادامه دهیم و احیانا گل بزنیم که در اینجا فرصتی که خدا در اختیار انسانها میگذارد تا دوباره برای بهبود شرایط زندگیشان تلاش کنند، معنا میدهد. همچون آثار قبلیام در اینجا هم محتوای فیلم در عنوان آن نمود دارد.
*بدون شک ساخت اینگونه مستندها به دلیل مطرحکردن معضلات اجتماعی و افراد درگیر با آن، با سختیهای زیادی همراه است، شما در تولید این پروژه با چه مشکلاتی روبهرو بودید؟
بهطورکلی این جنس فیلمها با آدمهایی سروکار دارد که تا آخر زندگی رفتهاند و هیچ چیزی برای ازدستدادن ندارند، افرادی که سختیهای زیادی کشیدهاند و به همین خاطر بسیار آدمگریز هستند. خود آنها هم اصطلاحی در این زمینه دارند و هرکسی را غیر از خودشان آدم عادی مینامند. پس اگر کسی بخواهد وارد جمع آنها شده و او را از خود بدانند، کار بسیار سختی پیشرو دارد و قطعا این اعتماد بهراحتی به دست نمیآید. اما کار سخت دیگرمان در این پروژه، مربوط به چند سکانس بیرونی بود که در خطرناکترین پاتوقهای معتادان و کارتنخوابها در بدترین نقاط تهران گرفتیم، سکانسهایی که در کمتر مستندی به تصویر کشیده شده است. اتفاقا در جریان فیلمبرداری در این سکانسها که در نیمهشب اتفاق میافتاد، یک دوربین فایو دی و تعدادی از تجهیزات را از ما زورگیر کردند.
*با این شرایطی که عنوان میکنید آیا سوژهها با گروه همکاری هم میکردند؟
همکاری کاراکترها با گروه بسته به حال و شرایط آنها در روزهای مختلف تفاوت داشت، آنها در بعضی از روزها که حوصله بیشتری داشتند، کاملا با گروه همکاری میکردند و در برخی روزها هم خیلی انرژی و حوصله این کار را نداشتند. در کل همه چیز کاملا حسی و دلی بود و براساس احساس مشترک پیش میرفت.
*فکر میکنید فیلمتان با اقبال عمومی روبهرو شود؟
بهشدت منتظر واکنش مخاطبان و میزان استقبال آنها از این فیلم در جشنواره هستم، اما مخاطبان اصلی فیلم کسانی هستند که به نوعی بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم درگیر بحران اعتیاد بوده یا هستند. معتادان سراسر کشور، مخاطبان اصلی این فیلم هستند که امیدوارم پیام آن را بگیرند.
*جشنواره سینماحقیقت در سالهای گذشته با استقبال گستردهای بهخصوص از جانب مخاطب عام روبهرو شده است، به عنوان مستندسازی که همواره حضور فعالی در این جشنواره داشتید، این دوره را چطو پیشبینی میکنید؟
جشنواره سینماحقیقت هم برای مستندسازان و هم مخاطبان جذاب است، شخصا یکی از دلایلی که هر سال در این جشنواره شرکت میکنم، این است که با دیدن هر فیلم، گویا یک کتاب را خواندهام. مخاطبان هم طی سالهای اخیر به جشنواره
سینما حقیقت روی خوش نشان دادهاند و اغلب فیلمهای جشنواره پرمخاطب اکران شدهاند. شخصا جشنواره
سینما حقیقت را جذاب و هیجانانگیز میدانم و بهخصوص فکر میکنم جشنواره این دوره یکی از بهترینهاست، چراکه امسال فیلمهای بسیار خوبیساخته شده و بیصبرانه منتظر تماشای آثار همکارانم هستم. امیدوارم حال همه و همینطور جشنواره خوب باشد و از تماشای مستندها لذت ببریم.
*گروه سینماهای هنر و تجربه فرصت اکران و دیدهشدن فیلمهای غیرتجاری و بهخصوص آثار مستند را فراهم کرده است، فکر میکنید این طرح چقدر موفق بوده است؟
به نظرم ایده اکران فیلمهای هنری و مستند در گروه سینمای هنر و تجربه بزرگترین اتفاق مدیریتی سینما در یک دهه اخیر است. بدون شک این موضوع اهمیت بسیار زیادی برای سینمای مستند و سینمای هنری کشور دارد. البته این طرح بدون اشکال نیست و به نظرم این جریان هنوز به ثبات کامل نرسیده و آنچه باید در این حوزه به عنوان قدم بعدی برداشته شود، مشخصکردن تکلیف سالنها و برنامهریزی دقیقتر برای اکران فیلمهاست. درحال حاضر اطلاع از سانسها و سینماهای نمایشدهنده آثار هنر و تجربه مثل حل یک معما یا پازل است، شاید اگر یک پردیس سینمایی مشخص را به گروه هنر و تجربه اختصاص دهند، تکلیف مخاطب با اینگونه آثار روشن شده و مانع سردرگمشدن آنها شود.
* گفتگو از: عرفان جلالي