۰
جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۳۰
نقد پیروز کلانتری بر فیلم مستند « آوانتاژ» ساخته ی محمد کارت

مسیرت کدام است؟

مسیرت کدام است؟
محمد کارت در "آوانتاژ" در قیاس با دو فیلم قبلی­اش مهربان­تر شده است یا محافظه­کارتر؟
فیلم­های او که نشانه­های با کله رفتن در دل وضعیت­های حاد زندگی آدم­ها در آن­ها کم نیست خاص بودن­شان ازهمین آغشته بودن و حتی گاه آلوده شدن فیلمساز به احوال وضعیت­ها و ماجراهای در برابر دوربین می­آید. او در کنار و گاه از دل روابط و ماجراها با ما طرف می­شود. گزارشگر و مشاهده­گر فاصله­گیر و در مواجهه نیست. با موقعیت­ها هست و قاطی­شان می­شود و فیلم­هایش هم در همین شرایط و روابط شکل می­گیرد. آیا واقعا و در زندگی­اش هم قاطی این آدم­ها و زندگی­هاشان است یا باهوش است و می­خواهد در چینش و نمایش این قاطی بودن فیلمش را خاص و مورد پسند در بیاورد؟ در من و در مواجهه با فیلم­هایش هر دو وجه عمل می­کند. دنبالش می­کنم تا ببینم در فیلم­های آتی­اش جایی مستقر می­شود و خودش را پیدا می­کند، یا مثل خیلی­های دیگر که فیلم­ساختن برایشان یک ابزار، جهان نمایش و اتصال به شهرت و مخاطب انبوه است، همان­ها دستش را می­گیرند و مال خود می­کنند و پیش می­برندش.
 اگر از خودش یا از مخاطب پرسیده شود "آوانتاژ" در بارۀ چیست به احتمال زیاد گفته خواهد شد کارتُن­خواب­ها. ولی فیلم واقعا در بارۀآن­هاست؟ فقط دو سه جا در تقسیم غذا بین کارتُن­خواب­ها آن­ها را در تصاویری کوتاه و گزارشگرانه در بیغوله­های محل سکونت­شان می­بینیم. یک­جا هم در صحنه­ای غلطان میان رویا و واقعیت نماهای سوبژکتیو و معوجی از آن­ها نشان داده می­شود. حتی اگر جواب این باشد که فیلم نه در بارۀ کارتُن­خواب­ها بلکه در بارۀ "سرای امید طلوع" است که کارتُن­خواب­­های خواهان ترک مواد را با شرایط سخت و پرفشار برای ترک می­پذیرد، انتظار این است که درست و به اندازه ببینیم که این افرادی که برای ترک مواد و بازپروری در اینجا سر می­کنند، از کجا آمده­اند. شناخت همین "آن­جا" و دیروز آن­هاست که ما را در فضای مواجهه و مراوده با امروز و این­جا و احوال کنونی این آدم­ها قرار می­دهد. مشکل اول "آوانتاژ" این است که زندگی پیشینی این افراد که آن­ها را پرتاب کرده به شرایط کنونی­شان موضوع فیلم نشده و درنیامده است. محمد کارت نشان داده که می­تواند در دل زندگی آشفته و سنگین کارتُن­خواب­ها برود و لااقل به تصویر گزارش/نمایش گرانۀ این زندگی دست یابد. چرا نرفته و از خیر این بخش از زندگی آدم­های جلوی دوربینش گذشته است؟
بی­جا نیست اگر این بی توجهی را نشانۀ سهل­گیری کارت بدانیم؛ چرا که در ادامۀ فیلم هم با سهل­گیری­های دیگر او مواجه می­شویم. جدا از مهم جلوه دادن و اسیر شدن فیلمساز در ماجرای کم مایۀ مسابقه با پیشکسوت­های استقلال، یک نمونۀ آشکار و دیگر سهل­گیری فیلمساز در راه بردن عناصر فیلم، حد و نحوۀ پیگیری آدم اول فیلمش حسین است که فیلم هم با آمدن او به سرای امید شروع می­­شود. انتظار داریم فیلمساز با روزهای اول حضور حسین و شرایط سخت مواجهۀ او با شرایط سخت دور بودن از مصرف مواد از نزدیک سر کند. چنین نیست. در جایی از فیلم حسین حرفی نزدیک به این کلام و مضمون را به فیلمساز می­گوید: محمد یادته اون روز که اومده بودی وضعم چطور بود؟ تو باقی روزها و بخصوص شب­هایی رو که من اینجا بودم ندیدی. در ادامۀ همین صحبت­ها درمی­یابیم که این گفته در روز هشتم ورود حسین به سرای امید و اولین روز سلامت و جدا شدنش از وضعیت حاد ترک مواد است. چگونه فیلمساز فکر کرده با سر کردن یکی دو روز از این هشت روز می­تواند به احوال حاد شخصیت اول فیلمش و شرایطی که محک اراده و توان او برای غلبه بر اعتیادش است نزدیک شود و مخاطب فیلمش را با زیروبم این دوره همراه کند؟
این سهل­گیری در همان موسیقی صحنۀ اول، بعد از پذیرش حسین و نمای از بالا از ورزش جمعی ساکنان سرای امید طلوع هم نمایان است. هنوز با این فضا و زندگی آدم­هایش نزدیک نشده­ایم. این موسیقی، این­قدر زود و از سر تزریق حس و حال به فضا، قرار است چه کمکی به تماشاگر فعال در برخورد با موقعیت فیلم بکند؟ انگار مسئله همین جاست: نه فیلمساز از سر چالش با زندگی آدم­های جلوی دوربینش وارد رابطه با آن­ها می­شود و نه – بالتبع -  مخاطب فعال و چالشگری برای این رابطه مدّ نظرش بوده است.
محمد کارت را در این فیلم نه مهربانتر، بلکه محافظه­کارتر دیده­ام. انگار او موقعیت حرفه­ای­اش را محکم فرض کرده که این­قدر زود کم توقع شده و باری به هر جهت و خوشباشانه با موضوع، عناصر و آدم­های فیلمش رویارو شده است. فضا و مکان فیلم، مثل خیلی از فیلم­های موضوع­محور این سال­ها، کمتر دیده شده و فیلم شاید از این بابت خوب دیده و تشویق شود و جایزه هم بگیرد. کارت اما به خصوصیت نهفته در دو فیلم قبلی­اش و شور و شرارت پنهان در برخی مواجهات و روابط حاصل شده در آن­ها رجوع کند. نقطۀ پرش و پروازی اگر در میان باشد آن­جاهاست.
 
کد مطلب: 1999
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *