۰
چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۱۶
نقد حمیدرضا گرشاسبی بر فیلم مستند «خانواده چچنی» ساخته مارتین سولا محصول آرژانتین

در چچن، مردم سماع می کنند

در بسیاری از موارد، آنچه محل ورود ما به دنیای یک فیلم را فراهم می آورد، نام فیلم است. در نام هر فیلم افشره ای از دنیای فیلم نهفته است که می تواند ما را به ورودی یک فیلم نزدیک کند.
در چچن، مردم سماع می کنند
. این ورودی اگر جذاب و کنجکاوی برانگیز باشد به حتم با شوقی بیشتر به دنیای فیلم گام برمی داریم. نام فیلم در وهله اول برای مان آشکار می کند که قرار است به کدام عرصه وارد می شویم. برای مان می گوید که فیلم می خواهد از چه حرف بزند و کدام موضوع را به تصویر درآورد. با وجود این که سینمای مستند ـ به طور کل ـ  سینمایی موضوع محور است، نام فیلم مستند ما را بیشتر از اشکال دیگر سینما متوجه محتوای فیلم می کند. فیلم «خانواده چچنی» ساخته مارتین سولا می تواند از نام خود بیاغازد. اما این گونه نمی شود. نام این فیلم ترکیبی از دو کلمه است؛ اولی به یک اجتماع اشاره می کند و دومی به یک منطقه. منطقه ای مسلمان نشین که پیشتر و تا اندازه ای با رنج ها و مصیبت های مردمانش آشنا شده ایم.اما آشنایی مان آن چنان نیست که از نوع زیست، شکل آداب و رسوم، زبان و فرهنگ آدم هایش زیاد بدانیم.
قبل از این که فیلم «خانواده چچنی» را مشاهده کنیم، می توانیم حدس بزنیم که قرار است به چچن سفر کنیم تا به واسطه ترسیم زندگانی یک خانواده از این دیار، نقبی به جغرافیایی بزنیم که برای مان ناشناخته است. اما با دیدار از خانواده چچنی از این دو حدس اولیه فاصله می گیریم. فیلم در مرکز خود نه به خانواده ای می پردازد و نه چچن را ترسیم می کند. نه می گوید چچن در کجای جهان ایستاده و نه از فرهنگ خانواده می گوید. فیلم از آنچه ما از این منطقه و بحران هایش می دانیم فراتر نمی رود؛ در حالی که این یکی از اصلی ترین تکلیف های سینمای مستند است. این که فیلم بدل به یک منبع اطلاعاتی شود و این که بتوان با توسل به یک فیلم مستند مطالعه درباره یک موضوع را آغاز کرد؛ که البته در اینجا موضوع چچن است. اما آگاهی ما از چچن بعد از دیدن فیلم خانواده چچنی، همان جایی است که قبلتر بوده. ما سر همان نقطه ای هستیم که قبلا بوده ایم. این که چچن یک منطقه جغرافیایی است با مردمانی مسلمان که در تقابل با روسیه است و مرکز آن گروزنی است. و جایی است که آب و هوایی سرد دارد. اینها را از قبل می دانیم و دیدن فیلم اطلاعاتی بر ما اضافه نمی کند. البته فیلم می تواند ادعای این را داشته باشد که قرارش نبوده بار اطلاعاتی مخاطب اش از چچن را افزایش دهد و اگر به واقع این طور است، سوال دیگر این است که فیلم «خانواده چچنی» کدام موضوع را پی می گیرد؟ فیلم واقعا از چه چیزی حرفی می زند؟ مگر نه این که هر فیلمی باید به نمایش و ترسیم یک موضوع واحد همت بورزد؟ اینجا در فیلم «خانواده چچنی»، آن موضوع واحد چیست؟ مارتین سولا به وقت ساخت این فیلم می خواسته بر کدام مساله در جغرافیای چچن انگشت بگذارد؟
به سختی می توان برای این فیلم موضوعی مشخص را در نظر گرفت. فیلم در زمان های مختلفی خود به سراغ موضوعات مختلف می رود و به این ترتیب نمایشی آشفته از جهانی خلق می کند که بستر آن جمهوری چچن است؛ منطقه ای که به دلیل بحران ها و تنش هایی که داشته و دارد، می تواند بستری مناسب و جذاب برای فیلم مستند باشد. مهم ترین مشکل فیلم بلاتکلیفی فیلمساز در فرم روایت است. اهمیت ساخت این فیلم برای مارتین سولا بیشتر از آن که در جهت بروز اطلاعات و شناخت بیشتر از موضوع خود برای مخاطب باشد، رسیدن به یک فرم بصری است. فرمی که در تصویربرداری ساکن دوربین، بردن روایت در تاریکی و شنیدن حرف شخصیت ها بر زمینه ای سیاه، کمپوزیسیون بسته و قاب های ایستای طولانی نمود پیدا می کند و معلوم است که فیلمساز از رسیدن به چنین فرمی حسابی ذوق زده است چرا که به شکلی اغراق شده بر انجام آن تاکید می کند و فیلم خود را با چنین رویکردی جلو می برد.
ده دقیقه نخست از یک فیلم شصت دقیقه ای، تماما با نماهایی بسته شکل می گیرد که بیشتر در تاریکی می گذرند. جماعتی به سماع ایستاده اند و در دایره ای می چرخند و به خلسه می رسند. این رقص سماع در جاهای دیگری از فیلم تکرار می شود و بخش زیادی از فیلم را به خود اختصاص می دهد؛ در حالی که این فیلم درباره رقص سماع در چچن نیست چرا که هیچ چیزی از آن نمی گوید و صرفا از آن به شکل ترجیع بندی طولانی استفاده می کند. بعد در بخشی دیگر به تبعید پیرزنی در دهه های گذشته می پردازد. اما فیلم درباره تبعید این پیرزن هم نیست. فیلم درباره بازی کودکان چچنی هم نیست اگر چه بخشی از فیلم آن ها را تصویر می کند. فیلم درباره جنگ و صلح در چچن  هم نیست. فیلم درباره شب در خیابان های چچن هم نیست. اما با وجود صحنه های سماع در نیمی از فیلم، می توان این گونه نتیجه گرفت که مردم در چچن بیشتر وقت شان را به سماع می ایستند.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما
 
کد مطلب: 1532
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *