۰
چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۵۱
نقد علیرضا پوریوسف بر مستند «سینما کابل»

سردرگم تر از جامعه ای سردرگم

فیلم مونیه مانند اکثر فیلم های غربی با موضوعیت بحران های خاورمیانه ، غرب را الهه و سمبل پاکی و آزادی می داند که به کمک مردم قرون وسطایی آمده اند و تمام تلاش شان را نیز انجام می دهند و این فرهنگ متحجر شرق و به خصوص خاومیانه است که سد پیشرفت آن هاست .بدون کوچک ترین اشاره ای به دخالت های نابخرادنه دولتهای غربی.
سردرگم تر از جامعه ای سردرگم
فیلم نیمه بلند و مستند داستانی «سینما کابل» همان چیزی است که ما انتظار داریم نه یک کلام بیشتر و نه یک کلام کمتر.  با موضوع افغانستان درگیر جنگ و با محوریت فرهنگ و بالاخص سینما فیلم های بسیاری ساخته شده و احتمالا باز هم ساخته خواهد شد. 3 سال پیش در همین سینمای خودمان نیز فیلم «گلچهره» به کارگردانی وحید موساییان ساخته شد که موضوعی تقریبا مشابه با فیلم «سینما کابل» داشت.
همان طور که گفته شد جنگ های داخلی و خارجی در افغانستان موضوع بسیاری از فیلم های مستند و داستانی کارگردانان شده است. این که یک موضوع بین چند فیلمساز مشترک باشد امری تازه و حتی مذموم به شمار نمی آید. بلکه اتفاقا می تواند باعث یک رقابت نادیده و از پیش تعیین شده نیز شود. در این رقابت آ ن فیلم و یا بهتر بگوییم آن فیلمسازی برنده است که اقلیم افغانستان و فرهنگ خاص افغان ها را بهتر شناخته و فیلم خود را بر اساس این درک صحیح پیش ببرد. لویی مونیه فیلمساز فرانسوی که چندین سال را نیز در افغانستان و کابل زندگی کرده و زبان فارسی را نیز با همان لهجه افغان ها به خوبی صحبت می کند گویا آن طور که باید به این شناخت از لوکیشن فیلم خود نرسیده است. فیلم «سینما کابل» در واقع یک فیلم در فیلم است. روایت ساخته شدن یک مرکز فرهنگی هنری در کابل بعد از طالبان به دست خود لویی مونیه و با هدف ارتقا فرهنگ افغانستان در واقیعت نیز این مرکز در حال ساخته شدن است و فیلمساز تلاش خود و گروه اش در ساخته شدن این مرکز را سوژه فیلم خودش انتخاب کرده است. مونیه همان طور در ساختن این مرکز و بازسازی سینمای قدیمی کابل ناموفق است که در نزدیک شدن به مردم درد کشیده افغان نیز ره به جایی نمی برد. نکته کلیدی در این جاست که دلیل هر دو شکست نیز یکی است: عدم شناخت از مردم افغانستان. فیلمساز داعیه دفاع از فرهنگ و سنن مردم کابل دارد بدون آن که مردم را بشناسد. ما با چند نفر از مردم افغانستان که هر کدام به نحوی با سینمای افغانستان سر و کار دارند آشنا می شویم ولی به جز کریم که مالک اصلی سینماست هیچ کدام را نمی شناسیم. یا در واقع فیلمساز به ما نمی شناساند.
همه از حمله انتحاری و خطر طالبان و انتخابات نجات بخش آتی ریاست جمهوری افغانستان صحبت می کنند ولی همین و همین. فقط صحبت می کنند و همه چیز در سطح باقی می ماند و فیلم به ما نمی گوید چرا مردم افغانستان با زنان بازیگر سینما برخوردی تلخ و دافعه آمیز دارند؟ اصرار بازیگران زن لویی مونیه به همکاری با پروژه از کجا می آید؟ آیا از حس وطن پرستی می آید؟ آیا دغدغه اشاعه فرهنگ دارند و میخواهند با تحجر طالبانی مبارزه کنند؟
از همه مهم تر نگاه و موضع بالا به پایین لویی مونیه به تمام ساکنین کابل و افغان هاست. مونیه از اینکه پس اندازش رو به اتمام است و ممکن است پروژه به شکست بیانجامد ناراحت است ولی حداقل در فیلم هیچ نگرانی درباره بازیگران ، ناصر (سرایدار سینما) ، کریم و... از خود نشان نمی دهد؟
آن بچه های کوچک که اتفاقا بسیار خوب و صحیح بازی می کنند از کجا آمده اند و بعد از شکست پروژه چه سرنوشتی در انتظارشان است؟
فیلم مونیه مانند اکثر فیلم های غربی با موضوعیت بحران های خاورمیانه ، غرب را الهه و سمبل پاکی و آزادی می داند که به کمک مردم قرون وسطایی آمده اند و تمام تلاش شان را نیز انجام می دهند و این فرهنگ متحجر شرق و به خصوص خاومیانه است که سد پیشرفت آن هاست .بدون کوچک ترین اشاره ای به دخالت های نابخرادنه دولتهای غربی.
مونیه در هر دو پروژه شکست میخورد. نه آن مرکز فرهنگی هنری به سرانجامی می رسد و نه فیلم اش به عنوان یک مستند اجتماعی فیلم موفقی از آب در آمده است. به زعم نگارنده دلیل این شکست مضاعف نیر این است که او می خواهد برای دردی نسخه بپیچد که درمان اش را نمی داند ، او حتی درد را نیز به درستی نشناخته است.
فیلم سینما کابل شاید برای کسانی که درآن سوی آب ها نشسته اند و به افغانستان با دیده ترحم و دلسوزی نگاه می کنند فیلم جالبی باشد ولی برای تماشاگر ایرانی که بارها و بارها فیلم های خوب و بد با محوریت افغانستان را دیده و برخی از مشکلات آنها را نیز از نزدیک حس کرده فیلم جذابی نخواهد بود.
یادمان باشد سینما با فرهنگ سروکار دارد و مستندسازی که سوژه ای اجتماعی را بر می گزیند باید حتما با اجتماع و بلیات حاکم بر سوژه منتخب اش کاملا دمخور و یا حداقل آشنا باشد، در غیر آن صورت شکست فیلم اش حتمی است و از ورطه شعار بیشتر پیش نخواهد رفت.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما
 
کد مطلب: 1529
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *