۰
شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۱۳
نقدی بر فیلم مستند «پل سیاه» ساخته ایوب مروانی‌پور به قلم علیرضا غفاری

نشانه ای از بلوغ مستند سازی

«کسی که تاریخ می داند هم در گذشته زندگی می کند ؛ هم در زمان حال »
نشانه ای از بلوغ مستند سازی
«کسی که تاریخ می داند هم در گذشته زندگی می کند ؛ هم در زمان حال »
این نقل قول از "آلفرد روزنبرگ" (1893-1946) تئوریسین و نظریه پرداز حزب ملی سوسیالیست  کارگران آلمان در زمان هیتلر ؛ در ابتدای فیلم مستند "پل سیاه "سرآغاز روایتی است  از تاریخ ساخت "پل سیاه" بر روی رودخانه" کارون" به عنوان اولین پل شهر اهواز که در سال 1308 خورشیدی با طراحی و توسط شرکت آمریکایی "پلون" به طول 1100 متر و عرض دو  متر و به دستور پهلوی اول ساخته شد.
هنگامی که رضا شاه در اولین دیدار از شهر اهواز به ناچار اتومبیل اش را سوار بر لنج چوبی از کارون عبور می دهد؛ تصمیم به ساخت این پل می گیرد .پلی که به جز نام پل سیاه به پل کارون نیز شهرت داشت در جریان جنگ جهانی دوم و با عبور نیروهای متفقین از روی آن عنوان جهانی "پل ویکتوریا " یا پل پیروزی را نیز از آن خود کرد و هنوز هم عنوان اولین و بزرگترین پل فلزی راه آهن ایران را با غرور یدک می کشد.
فیلم مستند پل سیاه که توسط شبکه خوزستان و به مدت 36 دقیقه توسط ایوب مروانی پور ساخته شده زمان تولیدی بیش از یک سال داشته است.کارگردان برای شنیدن و انعکاس پژواک سال های عمر این پل از گذرگاه های تاریخ معاصر عبور می کند. فیلم با روایت تلفیقی واگویه های یک رفتگر پیر که از کار مداوم گلایه می کند آغاز می شود و با پیشنهاد تغییر رنگ پل به منظور زیبا سازی شهر اهواز ادامه می یابد.
بیان خاطرات از زبان اشیا و غیر جانداران در سینما مسبوق به سابقه است؛ کارگردان در همان آغاز از زبان پل با پیشنهاد تغییر رنگ  مخالفت می کند و معتقد است رنگ سیاه "هویت" پل است.
بهره گیری از فیلم ها و عکس های بجا مانده از زمان ساخت  و افتتاح پل و تصاویر گرافیکی همراه با ترفندهای کامپیوتری و انیمیشن ؛ هوشمندی و دقت کارگردان را در استفاده صحیح و بهینه از آرشیو و تکنولوژی نشان می دهد.
هرچند که فیلم تاریخ نزدیک به هشتاد و پنج سالگی"پل سیاه" را از تولد تا اکنون بازگویی می کند؛ اما در میانه از تاریخ معاصر ایران به ویژه دوران انقلاب و جنگ نیز به همراه روایاتی از ساخت هفت پل دیگر بر روی رودخانه کارون ؛ اطلاعاتی را به مخاطب ارائه می کند.
صدای شلیک توپ در ماه مبارک رمضان برای اعلام اوقات سحر و افطار که محل قرار گرفتن عراده توپ در نزدیکی پست نگهبانی پل سیاه بود همراه با اطلاعیه پلیس به منظور جلوگیری از تجمع خلافکاران در حاشیه پل و حتی صدای ورز دادن خمیر برای پخت نان محلی و صدای روح بخش اذان از آرامگاه "علی بن مهزیار اهوازی" (همراه با تصاویر بازسازی این بقعه) و همچنین تصویر خاطره انگیز از حضور پرندگان مهاجر بر روی بدنه پل؛ همه و همه ابزاری بصری است که کارگردان به کار میگیرد تا به مخاطب یادآوری کند چگونه این پل در هفتاد سالگی در فهرست آثار تاریخی کشور قرار گرفت.
استفاده از رنگ قرمز در بخش روایت دوران جنگ تحمیلی که با هجوم بمب افکن های دشمن بعثی زخمی بر پیکره پل می زنند همراه تصاویر زیبا از تغییر چهره شهر اهواز پس از پایان جنگ (با استفاده از منابع آرشیوی و فیلمبرداری جدید) از صحنه های  چشم نواز فیلم است.
اوج هوشمندی کارگردان در دقایق پایانی فیلم نمود دارد ؛ آنجا که با نمایش گذران اوقات فراغت شبانه مردم اهواز و گردشگران با استفاده از موسیقی محلی و تکنیک فیلمبرداری هوایی (هلی شات ) ؛ حرکت مردمان ؛ بازارها و اماکن خرید ؛ غذاخوری ها  و ترافیک شبانه به شیوه فست موشن (سرعت زیاد ) شتاب تغییرات را در مرکز استان زیبا و پهناور خوزستان تصویر می کند.
کارگردان حتی چشم اش را بر نازیبایی های شهر نمی بندد و همراه با نمایشی از حضور شهروندان هنگام گرفتن عکس یادگاری زیر پل و در کنار پایه های آن نگاهی از سر درد و طنزگونه  به تجمیع زباله ها در زیر پایه های پل دارد!
نگارش و خوانش ساده ؛ روان و صمیمی متن از مشخصه های این فیلم است ؛ تا جایی که وقتی از زبان پل میشنویم : "این درد پایه ششم امانم را بریده!!" می توانیم حس یک موجود جاندار را تجربه کنیم یا آنجا که باز هم می شنویم :"تنها جایی که میتوان صدای واقعی کارون را شنید زیر همین پل سیاه است!"
پل سیاه که با توجه به عمر مفیدش هنوز هم سالانه 10 میلیون تن بار را بر خود حمل میکند همانند رفتگری که در سرآغاز از کار فراوان و خستگی مفرط ناشی از کهولت سن گلایه میکند به سخن میآید و می گوید:
"خیلی خسته ام .کاش بزودی بازنشسته شوم .می خوام بخوابم .یک خواب عمیق و طولانی" ؛ که این میتواند درخواستی باشد برای آنکه این پل را با توجه به سابقه آن جزء نقاط دیدنی شهر قرار داده و به عنوان پیاده راهی برای تفرج شهروندان و گردشگران از آن استفاده بهینه کنند.
اما ضعف آشکار فیلم در بخش انیمیشن و بعضی تصاویر گرافیکی است که متاسفانه به قوت و قدرت ساختار فیلم نیست و بیشتر شبیه اتودهای دانشجویی است.
در مجموع "پل سیاه " مستندی است قابل دیدن که نشانه هایی از بلوغ مستند سازی در ایران است. یاد آوری حفظ نمادهای یک شهر در پل سیاه تذکر این واقعیت است که ضروری است از نمادهای هویتی یک شهر حفاظت و حراست شود ؛ چون همین اشیا و ابنیه ، تاریخ را گواهی می دهند.
 
کد مطلب: 1501
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *