زندان:
فیلم «صد و سه روز» با سکانسی از دفتر انتظامات زندان شروع میشود. جوانی زندانی که بارها شرارت کرده و از وی چاقو بدست آوردهاند، از افسر ارشد بند مربوطه درخواست عفو از تشدید مجازات میکند. که البته پذیرفته نمیشود و او تسلیم به تصمیم افسر میشود.
بدین ترتیب فیلمساز از همان بدو امر مضمون منتخب خود را با صراحت، به مخاطب القاء میکند! (ما دربارهاش صحبت خواهیم کرد) بعد از این سکانس که تحت تأثیر حضور گروه فیلمساز، بسیار نزدیک است به برخورد خیرخواهانه ناظم یک مدرسه یا دانشآموزی خطاکار، با نمایی از برج و باروی زندان و نگهبان و تپهها اطراف، به حیاط زندان و هواخوری زندانیان میرسیم.
به نوعی فیلم با کپشن : روز اول – ناصر، شروع میشود.
«ناصر» یک سارق حرفهای است که جمعاً به 26 سال زندان محکوم شده است (ده سال به دلیل فرار) او قهرمان اتومبیلرانی و موتورسواری بوده و همچنان ورزیده، دارای باند و خالکوبی نشان باندش، بر بدن است! وی میگوید: این تمیزی و سکون زندان ظاهری است و هستند کسانی که خودکشی میکنند (ظاهراً به دلیل فشارهای روحی) او در پی گرفتن اجازه ملاقات با مادر به نماز جماعت و اخذ تأییدیه از امام جماعت میکند در ادامه فیلم، زندانیان جدید وارد میشوند که این بار مجرم جوانی به نام «فرزاد». مراحل پذیرش، نظارت، غذا خوردن و تعلیمات و جابجایی زندانیان را، ما با تکیه بر برنام فرزاد و کپشن روز دوم میبینیم. او برای اولین بار به زندان افتاده و وحشت زده است.
روز سوم – حسین
حسین ... که به بیماری «ایدز»، هم دچار است و ما در فیلم روند معالجات او را هم مشاهده میکنیم پس از آنکه در ابتدا به اعدام محکوم بوده، با تخفیف به زندان ابد، سرانجام به 25 سال زندان محکوم شده که درزمان ساخت فیلم، حدود پانزده سال را سپری کرده و در پی آن است که به دلیل بیماری خود بخشوده شود. البته تا پایان فیلم ما شاهد انجام این امر نیستیم. برادر کوچک تر او نیز در زندان و همبند اوست (محمد).
این سه شخصیت انتخابی برای روایت آنچه در زندان بر زندانیان میگذرد، همگی در انجام اموری تکراری شریک اند! و از جهت شکلی فیلم، میتوان گفت که خدمات روایت خطی فیلم را با جابجایی و پس از سه سکانس غیر اضطراری، فیلمساز انجام داده است.
فیلمساز در اثر تولیدی خود تلاش بجا و فراوانی کرده است که مصائب زندانیان در دوری از خانواده و عسرت آنها را به نمایش بگذارد و مضمون فیلم که اجبار در سازش با محیط و تمکین از مقررات است را با استفاده از رفتارهای جمیع زندانیان و بیان سه زندانی منتخب که یکی در آغاز تحمل حبس، دیگری در میانه راه و سومی در مرز آزادی است را نشان دهد.
در فیلم مستند «صد و سه روز»، شاهد نظم، نظافت، ادب و بیانهای دوستانه، مدیریت، رأفت دینی، عدم خشونت، تحمل متقابل هر دو طرف، بین زندانیان و مأمورین زندان هستیم. فیلمساز در تمام طول فیلم حضور خود را به عنوان یک کاوشگر دلسوز به رخ کشیده است. اما تمام این رفتارهای معقول و قانونی، از سوی دیگر به نکات ظریف و حیاتی مربوط به نیازهای عاطفی، حیثیتی و خانوادگی، دوستی های لاجرم، موارد قضایی که شمول آن قابل بحث است از جمله فرصت کشی در امر آموزش و تعلیمات زندانیان، عدم نگاه تأمین در ساختار زندگی پس از آزادی زندانیان ، اشاره میشود.
در بحث جامعه شناسی مقوله هم اشاراتی اندک در فیلم وجود دارد. اما مباحث ریشهای مربوط به ارتباط جرم و جنایت با تعلیم و تربیت و مسئولیت های اشخاص و نهادها مغفول واقع شده است.
اما یک نکته قابل تعمق در این رابطه در فیلم مطرح شده است و آن این است که : سه نفر زندانی قدیمی (ناصر ، حسین و محمد) به نوعی مشخص تقصیرات اعمال خود را ، خویش بر گردن گرفتهاند (حتی نقشههای ادامه جرائم را بروز میدهند). اما جوان مجرم تازه وارد، فقر و بیماری و اعتیاد مادر و پدر را علت بزهکاری خود (سرقت) قرار میدهد.
این جهت گیریهای فیلمساز در انتخاب گفتههای مجرمان مذکور، اشاراتی است به اینکه : طی سالهای اخیر فقر عامل وقوع جرائم مالی و دزدی است! البته این نظریه به سادگی مورد قبول یک جامعهی مقید و فرهنگی نیست. بدان دلیل که :
هر جامعه برای رفتارهای قابل قبول خود، معیارهای معین، یا «هنجار» هایی دارد و رفتاری که به طور مشخص از این معیارها دور و منحرف شده باشد، رفتارهای نابهنجار خوانده میشود.
رفتارهای متعددی به عنوان «رفتار نابهنجار» طبقهبندی شدهاند، که برخی گذرا و برخی پایدارند.
الگوهای رفتاری و اختلال های عاطفی – روانی هر انسانی منحصر به فرد است بنابراین انتخاب سیطره سنواتی و اختصاص دادن علل جرائم، به تنگدستی مردمان در سالهای اخیر، (که متأسفانه باب شده) خیلی معقول و علمی نیست.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما