۰
سه شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۰۴
نقد محسن جعفری راد بر فیلم مستند «بر پرند خیال» ساخته رهبر قنبری

چه رویاهایی می¬آیند...

شروع جذاب مستند «بر پرند خیال» از سواد بصری ناب کارگردانش خبر می¬دهد.
چه رویاهایی می¬آیند...
در تصویربرداری فیلم، هم به نقاط طلایی کادر توجه شده و هم در ترکیب­بندی قاب­ها، سعی­کرده نگاه مخاطب را به سمت ایدة مرکزی مستند، یعنی پردازش شاعرانة زندگی یک نقاش هدایت کند و جهان پویایی بسازد. از استفاده از آینه­ها  و موج­های آب در انعکاس چهرة نقاش در دل طبیعت گرفته تا تصاویر خوابیدن او در قایق حامل بوم نقاشی که به خوبی نگاه تجربه­گرا و تغزلی او را برجسته می­کند. نقاشی که بوم اش را در میان طبیعت می­گذارد و فیلم­ساز از همین موقعیت برای تبیین فرم بصری مستند استفاده کرده است؛ تصاویری چشم­نواز و مسحورکننده که انگار با رقص نور و رنگ آمیخته شده­اند و مهمترین نقطة قوت فیلم همین تناسب میان فرم بصری و سلیقة هنری پرترة مورد نظر یعنی زندگی نقاش است.
اما مشکل این­جاست که تنها به همین تصویرپردازی شاعرانه در طول فیلم بسنده شده و ایدة خلاقانة دیگری برای پرداخت دیگرگونة زندگی نقاش قابل جست­و­جو نیست. در واقع همان تصاویر شروع فیلم مدام تکرار می­شوند، بدون آنکه هم­خوانی لازم را با زمان طولانی فیلم داشته باشند؛ نقاش بارها  و بارها در طبیعت دیده می­شود و دوربین سعی می‌کند هر بار با قاب گرفتن او که به نوعی در دل طبیعت نوعی خلسه و شاعرانگی را تجربه کند، تصاویر این خلسة درونی و بیرونی را ضبط و ثبت کند و روی این تصاویر زیبا انواع اقسام موسیقی­های گوش نواز قرار داده شده تا هم از لحاظ بصری و هم سمعی تجربه­ای لذت بخش منتقل شود. اما برای پردازش دیدگاه­ و زندگی شخصی هنرمند، کمتر تفسیر خلاقانه­ای ارائه می­شود.
از نظر نوع روایت، به مانند یک مستند تلویزیونی و کلیشه­ای، قالب مصاحبه در فیلم استفاده شده که کمترین تناسب ممکن را با ایجاز و اعجاز فرم بصری فیلم دارد. از طرفی دیگر کمتر اطلاعات جذابی از زندگی هنرمند منتقل می­شود. صرفاً اطلاعات دایره المعارفی دربارة او داده می­شود و در مقابل سوالات دم­دستی مصاحبه­کننده، به تشریح دیدگاه اش می­پردازد و همین سهل­انگاری، مستندی که جذاب شروع شده بود را در حد یک گزارش تلویزیونی تنزل می­دهد. به عبارتی دیگر اولین ایده­ای که برای ترسیم کردن جزئیات دیدگاه یک نقاش به ذهن می­رسد، همین فرمت مصاحبه است و کارگردان به همین حداقل­ها بسنده کرده است. در صورتی که می­توانست از زاویة جدید و کمتر پرداخت شد­ه­ای به زندگی نقاش مورد نظر بپردازد. علاوه بر این، برخی ابهام­هایی نیز در زندگی او وجود دارد که کارگردان اصلاً سمت واکاوی آن­ها نرفته است و به طور اجمالی از آن­ها گذشته است. از عکس دختر نقاش که مشخص نمی­شود کجا زندگی می­کند و اصلاً رابطة میان نقاش با خانواده­اش در چه وضعیتی است تا اشاره به بستری شدن و عمل جراحی نقاش در بیمارستان که فقط به نماهای نزدیک اجزای بدن او و گفتن جملاتی قصار و شعاری دربارة مرگ از زبان او فکر شده است. در حالی­که همین دو موقعیت پتانسیل این را داشتند که هم مخاطب را با ابعاد پنهان زندگی یک هنرمند آشنا کنند و هم یک قرائت غیر رسمی از زندگی روزمرة او رقم بزنند، اما با شتابزدگی و شاید شیفتگی فیلم­ساز از فرم بصری ، این مهم تحقق نیافته است.
شیوة تدوین فیلم نیز روند آن را قابل پیش­بینی می­کند. یعنی چند سؤال و جواب معمولی با نقاش و بعد از آن دوباره حضور او در طبیعت  و ترکیب تصاویر خیال انگیز با موسیقی های اغلب کلاسیک و سپس دوباره قرار دادن نقاش در موقعیت یک مصاحبه و همین روند تا پایان فیلم ادامه دارد بدون آنکه نه به اطلاعات مخاطب از زندگی نقاش بیفزاید و نه تفسیر خلاقانه­ای از امر واقع زندگی او انتقال داده شود و به این ترتیب فیلم عملاً تبدیل می­شود به ترکیب چندین نماهنگ جذاب چه به لحاظ دیداری و چه به لحاظ شنیداری اما نخ تسبیه این نماهنگ­ها یعنی همان نگاه کارگردان یافت نمی­شود. در این میان تکرار برخی تصاویر نیز به افت و ریتم و ضرباهنگ فیلم منجر شده است. از جمله نمای نزدیک چهرة نقاش هنگام نقاشی که ده­ها بار تکرار می­شود یا تصاویر هلی شات از حضور او در طبیعت. چرا که اصلاً فیلم­ساز کاشته و داشته­ای در مواجهه با زندگی نقاش نداشته که مثلاً در تدوین، برداشت لازم را از آن کرده باشد و تنها داشته هایش همین تصاویر و افزودن موسیقی روی آن­هاست.
در مجموع مستند «بر پرند خیال» به خاطر تصاویر موجزش، ارزش یک بار دیدن را دارد اما می­توانست در ترکیب با نگاه هنرمندانة کارگردان و کند و کاو در هزارتوی پنهان نقاشی که در طبیعت و طبق یک سلوک شخصی به چشم­انداز مقابل اش می­نگرد، این اعجاز در کلیت فیلم نیز به یک دستاورد تبدیل شود. اما وجود این نقیصه آن را به کاری متوسط تبدیل کرده است که در کارنامة رهبر قنبری گامی رو به جلو  به حساب نمی­آید.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما

 
کد مطلب: 1477
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *