۰
سه شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۴۹
نقد شهرام خرازی ها بر فیلم مستند «نقاش باد» ساخته عزت الله پروازه

ناتورالیسم نایاب

«نقاش باد» فیلمی است درباره زندگی هنری بیژن بهادری کشکولی(1307 – 1394)، نقاش معاصر؛ مردی که تفنگ را بر زمین نهاد و به جای آن قلم به دست گرفت.
ناتورالیسم نایاب
بهادری دانش آموخته رشته حقوق بود. او هرگز نقاشی را از طریق شرکت در دوره های آموزشی نیاموخت و تحصیلات آکادمیک در این زمینه نداشت؛ نقاشی در ذاتش بود و از درونش می جوشید همان گونه که آثارش گویی از دل طبیعت بیرون جهیده و بر بوم نقش بسته بودند. بهادری در نقاشی هایش ضمن رعایت تمام ویژگی های سبک ناتورالیسم، ابتکارات منحصر به فرد خود را نیز لحاظ می کرد به گونه ای که حاصل نهایی هنر او یگانه و تقلیدناپذیر می نمود و هیچ کس تا کنون نتوانسته اثری همپای این آثار خلق کند. نقاشی های بهادری بازنمایی های چشم نوازی از زندگی کوچ نشینی عشایر قشقایی و آمیزه ای هنرمندانه از تاریخ، سنت، آئین، فولکلور و آداب و رسوم این ایل محسوب می گردند. پروازه در طول فیلم با استفاده از تکنیک  «متحرک سازی» به تابلوها جان دوباره ای بخشیده است. با تکان خوردن پاره ای از اجزای عناصر موجود در نقاشی ها، این حس به بیننده دست می دهد که گویی با تابلویی زنده و جاندار مواجه شده است. این بزرگ ترین و چشمگیرترین امتیاز «نقاش باد» است. جذاب ترین متحرک سازی در لحظاتی رقم خورده است که پرتره بهادری با خود او حرف می زند و وی را به سفر ذهنی به درون خود نقاش فرا می خواند. جا داشت که به این «خودفراخوانی» که حکم گفتگو با درون و ذهن خویش را دارد، مجال بیشتری داده می شد.بخش عمده ای از فیلم به اواخر زندگی بهادری اختصاص یافته است.نقاش مبتلا به آلزایمر شده و نام ها را به فراموشی سپرده است، او حتی بچه هایش را نمی شناسد. در خلال این بخش ها از طریق عکس های سیاه و سفید قدیمی و صحبت های همکاران، فامیل، دوستان و فریده(دختر بهادری) با گذشته نقاش تا حدودی آشنا می شویم. اطلاعاتی که فیلم از پیشینه نقاش در اختیار می گذارد، کافی نیست. با آن که برای ترجمه صحبت ها از زیرنویس استفاده شده اما نام و نام خانوادگی و سمت برخی از مصاحبه شوندگان زیرنویس نشده و هویت شان مجهول می ماند! به نظر می رسد فرآیند پژوهش فیلم به درستی طراحی و اجرا نشده است. از چهره ها و صاحب نظران مطرح هنر نقاشی در فیلم خبری نیست! به بازتاب های داخلی و خارجی تابلوها و نمایشگاه های بهادری بسیار مختصر اشاره می شود. اگر چه تمرکز فیلمساز/پژوهشگر بر حوزه شهرستان، گریزش از تهران و نادیده گرفتن تعمدی چهره های پایتخت نشین نقاشی به عنوان منبع زنده تحقیق، شایان توجه است اما این کلیشه شکنی نباید به بهای ارائه شمایی ناقص از سبک و کارنامه هنری نقاش تمام می شد. ماحصل تحقیق ناقص است.آدم هایی که جلوی دوربین صحبت می کنند، من حیث المجموع نمی توانند تکه های پازل زندگی و هنر نقاش را به درستی کنار هم چیده و شمایل نسبتا کاملی از او را ترسیم نمایند. هدف فیلمساز چه در مورد محتوا چه در زمینه فرم واضح نیست. او می خواسته به هنر نقاشی بپردازد یا تکریم سالمندان در یک جامعه شرقی را به نمایش گذارد؟ «نقاش باد» فیلمی است درباره آلزایمر یا مواجهه یک نقاش با گذشته و تابلوهایش؟ فیلم یک بیوگرافی است یا مرور بخشی کوچک اما مهم از تاریخ نقاشی ایران؟ «نقاش باد» همه این ها هم هست و هم نیست!؟ با وجود تشتت در فرم و محتوا، فیلم باز هم ارزش تماشا حتی برای چند بار را دارد زیرا ساختار تصویری آن بر اساس نقاشی های خوش و آب رنگ و بسیار خاص بهادری بنا شده است. یک جور بدویت کم نظیر در تابلوها مشهود است که بیننده را به دنبال خود می کشاند. گسترش تدریجی این بدویت تا به آن جا پیش می رود که «نقاش باد» تبدیل می شود به یک سند ارزشمند تصویری در حیطه اتنولوژی(مردم شناسی) یا قوم نگاری. فیلم از ناحیه تدوین به شدت آسیب دیده است. فصل های مربوط به امور روزمره زندگی بهادری در دوران سالمندی از نظافت و استحمام گرفته تا استراحت و غذاخوردن به زندگی بسیاری از مبتلایان به آلزایمر قابل تعمیم است و دربردارنده نکته خاصی که به شناخت شخصیت هنری نقاش کند، نیست.می شد با حذف این فصول ریتم بهتر و سریع تری به فیلم بخشید و زمان بیشتری را به تابلوها اختصاص داد. «نقاش باد» تلاشی است برای کشف و معرفی زیرگونه کمیابی از ناتورالیسم در نقاشی ایرانی. همین قدر که پروازه برای شناساندن این زیرگونه به ایرانیان دورخیز کرده،کافیست.او به رسالت خود عمل نموده است. 
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما
 
کد مطلب: 1472
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *