۰
دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۲۲:۰۶
نقد محمد آقازاده بر فیلم مستند «آزادی» ساخته مشترک رضا فرهمند و کمیل سهیلی

دفاع از منطق منفعیت روزمره گی

آزادی وقتی بر خود خم می شود و دو لا می شود دالی تهی می شود که دلالتی بر نمی انگیزد.
دفاع از منطق منفعیت روزمره گی
آزادی وقتی بر خود خم می شود و دو لا می شود دالی تهی می شود که دلالتی بر نمی انگیزد. بلکه خود را چون بت عیار مدام به رنگی در می آورد و از حیطه شناخت بر می انگیزد ، اشکالی که در تراشیده گی بی شکل می شوند ، هر شناخت تحصلی را غیر ممکن می کند ، هر نقطه اتصالی بر لولایی می چرخد ، لولایی که زنگ گرفته که در چرخش اش از حرکت باز می ایستد ، درنگی درد آمیز و بدون تامل ، زیست بوم بر بستر این آزادی است که تخریب می شود ، در این تخریب فاعل آزاد آینه وار خود را ویران می کند و این ویرانی هستی اش را در معرض نا آزادی قرار می دهد ، اما آزادی در خمیده شده گی خود را در اکنونیت بدون گذشته و آینده می یابد ، اکنونیت هیچ چیز نیست جز آنچه هست و آنچه هست مدام آنچه می شود که نیست.
 
مستند « آزادی » مدام از طبیعت می گوید ، ولی جالب است در آن هیچ استنادی به خود طبیعت وجود ندارد ، ما در غیاب سوژه یی به سر می بریم که قرار است به مستند مرکزیت بدهد ، فیلم بیشتر جدال روایت هاست ، چالش منافع ، هر کس قربانی جلاد و قربانی ، همه متعرض و همه حافظ وضع موجود ، آن که تغییر را می طلبد آرامش طبیعت را به هم می زند تا بترساند تا جان شان را حفاظت کند ، پرنده حافظه ندارد و تنها به غریزه می اندیشد ، ترس امروز هراس فردا را می طلبد و اگر این ترس همیشگی باشد گرسنگی شبیخون مرگ را ممکن می کند.
 
کشتی نوجوانان قرار است نماد جدالی بین آدم ها با روایت های مختلف نشان دار باشد ، اما این به اندازه خود متن خون دار و دهشت ناک است و در همان آغاز از هم می پاشد و اگر از کلیت اثر حذف شود متن را قوت بیشتری می دهد ، فیلم از منظر پرنده ها تالاب را نمی بیند ، گویی دروبین نمی تواند از منظر آنها خود را به ذهنیتی بسپارد که آدمی ذهنیت پرنده را لمس کند ، این لمس نشده گی موضوعیت فیلم را از هم می پاشند.
بیایید از منظری دیگر دفاع از محیط زیست را مورد تامل قرار دهیم ، برای طبیعت ویرانی و حفظ وضع موجود علی السویه است ، ویرانی هم بخشی از آن است ، زمین تغییرات اقلیمی بسیاری را تجربه کرده است ، این هم بخشی از این تغییرات می تواند باشد ، اینهمه ستاره ها و کهکشان ها و ... از هم می پاشند و می میرند و در مقابل ستاره های دیگر بر می آیند . در این نابودی و زایش هیچ اتفاق خاصی نمی افتد ، چقدر هستی نسبت به ناهستی بی تفاوت است ، اما جایی زمین برای ما اهمیت پیدا می کند که مبدل به زیست بوم شود ، در حقیقت ما از بومی دفاع می کنیم که زیست ما را ممکن می کند ، اما همانگونه که مستند « آزادی » نشان می دهد در جدال برای حفظ زیست بوم آنچه گوهر ماجرا را شکل می دهد نبرد بی ترحم « اکنونیت » و « آینده » است و در این نبرد همیشه زندگی روزمره با همه زورمندی اش پیروز می شود و آینده می بازد. 
هنر و امتیاز فیلم در همین نبرد خود را نشان می دهد بازیگرانی که در جنبه های مختلف ایستاده اند با همه وجودشان از منطق منفعیت روزمره گی شان دفاع می کند و آنچنان در این منفعت فرو می روند که دوربین را نمی بینند ، آن را سلاحی برای پیشبرد منافع آنی شان می کنند ، همه در این اکنونیت منافع دارند ، حتی رییس محیط زیست ، همه رازی را پنهان می کنند که از همان آغاز رو می شود ، سازش و سازگاری برای حفظ وضع موجود ، این امتیاز را نباید دست کم گرفت ، اگر بتواند خود را کمی بتراشد و از قد زمان اش بکاهد ، اثری مستند از وضعیت روزگار ما می شود. نباید آنرا دست کم گرفت حتی اگر فرم ، هم در فرورفتگی اش و هم در بر آمدگی اش در قواره محتوا نباشد.
 
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما
 
کد مطلب: 1442
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *