۰
۱
دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۲۱:۲۹
نقد حمید سلیمی بر فیلم مستند «اوسیا» ساخته علیرضا دهقان

خشکسالی و دروغ

از همان نماهای اول و با اوج گرفتن دوربین به سمت آسمان ، تکلیف مخاطب با فیلم اوسیا روشن می شود . یک فیلم مستند ساختارگرا که بیش از هر ویژگی دیگری ، وامدار تکنیک است.
خشکسالی و دروغ
فیلمی که نه سبک سرانه و بیهوده که از سر درایت کارگردان و با نیت ایجاد فضایی دراماتیک و بازنمایی از اهمیت سوژه فیلم سراغ تکنیک رفته ، و این فرم گرایی هرگز از دایره اعتدال خارج نمی شود و فیلم را بدل به اثری یک بار مصرف و خسته کننده نمی کند ، دو آفتی که سینمای مستند امروز ما به شدت مبتلای آن است.
اوسیا حکایتی دردناک از ظلم آدمیزاد به طبیعت است. روایتی از خودکامگی انسان طماع ، زخم زدن به طبیعت – اینجا بخشی دست ساز از طبیعت ، قنات –  و تودرتو شدن ابعاد هولناک منفعت طلبی آدم ها و گذر از هر واقعیت مهمی با نگاه مستقیم به سمت منافع خویشتن و "من مداری" به نیت افزودن بر آورده های اقتصادی برای خویش . فیلم بدون پیش داوری شرحی مبسوط از وقایع را مقابل مخاطب قرار می دهد ، از پیرمرد مقنی هشتاد و یک ساله اما سرحال و جذابی شروع می کند که دلش هفتاد سال است برای قنات می تپد و نگران آفت بزرگی به نام انسان است که در حال ستردن ویژگیهای مثبت از قنات و از بین بردن حیاتِ آب است. در نقطه مقابل ، سراغ قطب منفی ماجرا هم می رود ، و فرصتی تقریبا مساوی را پیش روی او و حامیانش قرار می‌دهد تا دفاع کنند. اما آنچه در نهایت برای مخاطب به یادگار می ماند ، باور به این واقعه جاری و هولناک است که در این شهر و در این دیار و در این کشور و شاید در این کره خاکی ، بی اهمیت ترین بخش حیات ، مهمترین است ، آب ! لحظه های دردناکی است وقتی فیلم از جاری شدن فاضلاب خانگی در قنات بی دفاعِ بی حریم پرده بر می دارد ، و آوای دردناک پیرمرد مقنی که انگار بر مزار فرزند جوانش زار می زند. تصاویر دلچسبی که از داخل قنات کهنه و طولانی و در حال احتضار گرفته شده ، غمی فزاینده و جانکاه به جان مخاطب می نشاند و جذابیتی دائمی ایجاد می کند تا با فیلم و فیلمساز همراه شویم و کشف کنیم کدامین دست ناپاک این همه شرر و تیغ و آزار به جان این قنات بی زبان حیاتبخش در حال مرگ ریخته است.
 کارگردانی اوسیا برگ برنده فیلم است . استفاده از نماهایی بسیار متنوع ، لانگ شات ها و نماهای پروازی جاه طلبانه ای که با حضور فیلمبرداری جسور به نام بهروز بادروج فیلمبرداری شده ، نماهای بسته درخشانی که به ویژه از دو شخصیت اصلی – مقنی و جواد نایبی – گرفته شده و نبردی حماسی را میان این دو به ذهن متبادر می کند ، و از همه مهم تر هوشمندی در روایت ماجرا بدون قرار گرفتن در نقش قاضی سبب شده فیلم بدل به اثری گزارشی – روایی شود که بدون افت ریتم و کش آمدن به سادگی تمام وقایع را شرح بدهد. اعلام خطر جذاب فیلم با نمایش پیرمرد کشاورزی که خاکی خشک را شخم می زند و دردی بی نهایت در سیمای خسته‌اش نشسته از زیباترین دقایق فیلم است ، نیز روایت فیلم از چند زاویه – مسئولین شهر، اعضای شورای قنات ، مسئول قنات و مخالفین – سبب می شود تصویری جامع از آنچه بر زارچ – یکی از قدیمی ترین و طولانی ترین قنات های ایرانی – می گذرد را لمس کنیم.
نوشتار فیلم گرچه شاعرانه نگاشته و اجرا شده ، اما عملا ساز مخالفی می زند. در حالی که فیلم روالی منطقی و کارآمد دارد ، نریشن شوریده ای که از زبان آب نوشته شده و به زیباترین شکل اجرا شده ، نه تنها مفصل مناسبی برای مرتبط کردن بخش های مختلف فیلم نیست ، بلکه عملا گسستی بی دلیل میان حس و هشیاری و توجه بیننده ایجاد می کند. با این همه ، ترکیب متن زیبایی که نوشته شده با نماهایی جذاب از شهر و چاه ها و بیابان لم یزرع سبب می شود لذت بصری لازم ایجاد شود و شرایط برای برقراری ارتباطی درونی با فیلم مهیا شود.
فیلم البته از دوگانگی هایی در اجرا لطمه دیده است . برای نمونه باید به چند سوال معدودی اشاره کرد که راوی فیلم- احتمالا صدای کارگردان – از برخی از شخصیت ها می پرسد و چون این روند بدل به اتفاقی تکرارشونده نمی شود و با توجه به لحن اعتراضی پرسشگر ، فیلم عملا از بی قضاوتی ای که در بقیه فصل ها دارد دور می شود و بدل به یک اثر یک‌سویه و اتهام زننده می شود که علاوه بر کاستن از جذابیت فیلم ، بار استنادی فیلم را نیز می کاهد. همچنین به نظر می رسد یا در واقعیت هیچ جوانی به قنات توجه ندارد ، یا فیلمساز ترجیح داده فقط با مسن ترها حرف بزند. که اگر واقعا هیچ جوانی از قنات و اهمیتش خبر ندارد ، خود می توانست فصل مهمی از فیلم باشد که به باد رفته است.
اوسیا روایتی تکان دهنده از سوءمدیریت ، منفعت طلبی و خودکامگی است . شرحی مفصل از آفات متعددی که به جان جامعه ایرانی افتاده ، و تمام داشته های ما را به سمت فنا می برد. در لحظه ای درخشان از فیلم تمام مسئولان شهر – بخشدار ، مسئول جهادسازندگی ، مدیر آب منطقه و ... – به نوبت مسئولیت قنات را به هم واگذار می کنند. فیلم پیش می رود تا جایی که یکی از اعضای قنات با درد از بودجه ای میلیاردی می گوید که به قنات اختصاص داده شده اما هرگز به دست اعضای شورای قنات نرسیده است. همین چند دقیقه از فیلم اوسیا کافی است تا کشف کنیم چگونه پیچ و خم های تاریک و طولانی نفع خواهی می تواند حیات را به زوال برساند. و همین نمایش تاثیرگذار و عینی واقعیت ، یعنی اوسیا ، کارگردان جسور باهوش اش علیرضا دهقان و فیلمبردار نابغه اش بهروز بادروج که در کارشان موفق بوده اند .
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینما
 
کد مطلب: 1438
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

امیر
Iran, Islamic Republic of
مستند بسیار زیبایی بود ضمن تشکر از برادر عزیزمان آقای دهقان ،امیدوارم مسولین به این دست موضوعات که با حیات مان مرتبط می باشند ، اهمیت بیشتری بدهندو از کار گردان جوان فیلم ، بیشتر حمایت کنند.