۰
دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۲۶
نقد شاهپور عظیمی بر مستند «ساحل» ساخته سید حسین صافی

این چنین دور اما نزدیک

نخستین نکته­ای که پس از تماشای «ساحل» توجه ما را به عنوان مخاطب جلب می­کند، نام همخوانی تصاویر با گفتار متن فیلم است که البته این امری استثنایی در آثار مستند نیست و دلیلش را باید در تحقیقات و نوع گفتار متنی دانست که برای فیلم نوشته می­شود.
این چنین دور اما نزدیک
 در موارد بسیاری اطلاعات ارائه شده بصری نیستند و این هوشمندی فیلم­ساز در انتخاب تصاویر است که میتواند در نهایت یک اثر مستند را «نجات» دهد. این اصولاً نکتة مهمی در آثار مستند محسوب می­شود که باید از صدای راوی استفاده کرد. حتی مستند ساز بزرگی مانند فلاهرتی در «داستان آران» نیز به صدای راوی پناه میبرد که کارکردی شبیه به گفتار متن در مستند دارد. استفاده از گفتار متن تا حد زیادی به ساختار یک مستند یاری می­رساند. از آن جا که تصاویر به تنهایی نمی­توانند مثلاً از آمار سخن بگویند، لازم است که از صدای انسانی استفاده کرد. صدایی که از بیرون جهان اثر به درونش راه پیدا می­کند. مهم­ترین پرسش این است که گفتار متن آیا در فیلمی مانند «ساحل» یک جزء لازم از فیلم را تشکیل می­دهد یا نه؟ این را از نظر دور نداریم که در «ساحل» تلقی فیلم­ساز از گفتار متن، چیزی ورای اطلاع رسانی بوده و مبنا بر شاعرانگی گفتار نیز بوده است.

در لحظاتی که اندک نیز نیستند، ادهم طالب پور که صدای خوبی هم دارد (منهای تلفظ غلیظ واژه­هایی که قاف دارند) با لحنی شاعرانه مثلاً از شخصیت بزرگ دریا سخن می­گوید. لحن شاعرانه در یک اثر مستند زمانی جلوه خواهد کرد که یکدستی فیلم را بر هم نزند. در حالی که در «ساحل» بنا بر این بوده که اطلاعات ریز و درشتی در اختیار تماشاگر قرار بگیرد. شاید در چنین موقعیتی نیازی به شاعرانگی حس نشود و چه بسا یکدستی کار را بر هم بزند. تقریباً در شش یا هفت دقیقة ابتدایی فیلم به دلیل استفاده از همان لحن شاعرانه و استفاده از تصاویر مکرر دریا ما نمی­دانیم ماجرای فیلم از چه  قرار است. توجه کنید به این مونولوگ از دقیقة چهارم فیلم: «این جا عالم بزرگ و بی پایان دنیای کوچک ماسه ها است...غوغای مدهوش کنندة حیات» به این ترتیب می­توان گفت که این امکان وجود دارد که فیلم با تدوینی مجدد، می­تواند کوتاه­تر بشود. فیلم واجد نکته های مونتاژی نیز هست. توجه کنیم به سکانسی که راوی از وفور دو کفه­ای­ها در دریا سخن می­گوید و دستی وارد آب شده و ماسه را به هم می­ریزد و ولی دو کفه­ای یافت نمی­شود؛ در این جا با برش به نمای درشت همان دست، می­بینیم که یک دو کفه­ای در دست مشاهده می­شود. به عبارت دیگر مونتاژ به پیدا شدن دو کفه­ای کمک کرده است!

به نظر می­رسد سکانس­هایی مانند تور گذاشتن آن پدر و پسر برای صید ماهی می­توانند از فیلم حذف شوند بی آن که به ساختار آن آسیبی برسد. فیلم درمواردی موفق شده تا به طور تدریجی از یک داستان عبور کرده و به داستان دیگری برسد. مثلاً نگاه کنیم به جزر و مد و سپس پرداختن به خاک­ها و رویش گیاهان که به شکل مناسبی در هم تنیده شده­اند. در نگاهی کلی به نظر می­رسد که سازندة فیلم بیش از هر امر دیگری به آثار مستند خارجی گوشه چشمی داشته است.
استفاده از انیمیشن در پرداختن به جهان ماسه یکی از مواردی است که البته می­تواند فیلم را متفاوت از آب در بیاورد اما چون در موارد دیگر کارکردی ندارد، در بافت فیلم تحمیلی به نظر می­رسد. نگاه کنید به حرکت رو به جلو و سریع دوربین تا این که وارد جهان انیمیشنی ماسه­ها میشویم. چنین اتفاقی در انتهای فیلم نیز رخ می­دهد اما این بار حرکت دوربین معکوس است و با استفاده از انیمیشن کره زمین در دور دست دور می­شود. عدم یکدستی در این موارد باعث انقطاع توجه تماشاگر از یک اثر مستند خواهد شد. اثر مستند بیش از هر چیز دیگری به این امر توجه دارد تا حتی الامکان بدون دخالت فیلم­ساز ماجرایش را روایت کند. توجه تام و تمام در سینمای مستند به سوژه است. درمواردی حتی صدای راوی می­تواند با ذهنیت تماشاگر تصادم کند. به نوعی شتابزدگی در ساخت فیلم راه یافته که در بخش انیمیشن این بیشتر به چشم می­آید. با این همه می­توان به این نیز اشاره کرد که در طول فیلم شاهد حرکت­های دوربین با استفاده از کرین و یا حرکت افقی همراه با امواج هستیم که به زیبایی تصاویر فیلم افزوده­اند. به نظر می­رسد فیلم «ساحل» ، این چنین دور اما نزدیک به ساحل در حرکت بوده است.
کد مطلب: 1414
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *