۰
شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۲۱:۴۲
امير فرض‌اللهي

حديث نفسي خوش ساخت

نقدي بر فیلم مستند «آقاي بيكار» ساخته علی همراز
حديث نفسي خوش ساخت
امیر فرض‌اللهی
۱-    در نظر اول مستند «آقای بیکار» اثر خوش ریتمی است که فیلمساز حدیث نفس خود و همکاران فیلمسازش را روایت کرده و به نوعی اتوبیوگرافی محسوب می‌شود. اتوبیوگرافی درباره جوانانی که می‌خواهند فیلمساز باشند و حاضر نیستند حتی به قیمت عذاب کشیدن سخت بیکاری از همه نظر (روانی، اجتماعی، مالی و...) در حرفه‌ای دیگر سر کنند و این علاقه‌مندی را در خود را سرکوب کنند. در نگاه کلی این اثر ساختاری تیزر مانند دارد و میزانسن این اثر به شدت در خدمت ایده سرتاسری کار است و از آنجا که فیلمساز اقتضائات مخاطب را درنظر گرفته است؛ رعایت حال مخاطب را کرده است و در دو سوم از کارش حوصله مخاطب را سر نمی‌برد (یک سوم ابتدایی و یک سوم انتهایی). اما واقعیت این است که بخش میانی این اثر از حوصلة حتی مخاطب خاص (همکاران فیلمساز) هم خارج می‌شود. حتی اگر همذات پنداری خوبی با اثر داشته باشیم و افکار جاری بر این فیلم را حدیث نفس خود نیز بدانیم و با وجود اینکه این فیلم در تمام دقایقش شاخصه ریتم مناسب را رعایت کرده باشد؛ اما در مجموع به حاشیه رفتن‌های میانی فیلم، از هر دری سخن گفتن، و از زمین و زمان نالیدن، موجب از هم گسیختگی کار می‌شود. حتی اگر کارگردانی خوب بر یک اثر سوار باشد.
۲-    این فیلم در زمره آثاری در حوزة مستند محسوب می‌شود که فیلمساز کاملاً به سیناپس قبل از تولید این اثر برای تولید آن رسیده است و حتی در برخی از سکانس‌ها می‌توان گفت که سناریویی نوشته شده که در آن دکوپاژ با میزانسن کاملاً هماهنگ است و این سناریوی نوشته شده به موازی فرمایش به اجرا در نیامده است. بلکه شیوه تولید آن در کارگردانی برای مخاطب باورپذیر و قابل فهم است و این بزرگ‌ترین مزیت این اثر است و همانطور که می‌دانیم در سینمای مستند اجرای فعل به فعل سناریوی نوشته شده (از آنجا که رفتار‌ها و گفتار‌ها در سینمای مستند ذاتاً باید تفاوت ماهوی با سینمای داستانی داشته باشد) امری است سهل و ممتنع و گریزگاهی است که اگر به درستی به اجرا درنیاید اثر را نابود می‌کند و از فهم ودرک مخاطب خارج می‌گردد، پس انصافاً باید بپذیریم که فیلم «آقای بیکار» از این ورطه خطرناک که‌گاه می‌تواند موجب وارونه شدن یک اثر باشد به خوبی عبور کرده است و این مزیت عمده‌ای به حساب می‌آید که بسیاری از آثار مستند در آن گیر می‌کنند.

۳-    بسیاری از تمهیداتی که کارگردانی برای حضورش در اجتماع تدارک دیده (نظیر کارگذاشتن به دوربین شیوه‌ای ظریف در جلوی تاکسی پدرش)، تمهیداتی قابل توجه و تأمل است. اما فیلمساز ما در اینجا از بسیاری از این موارد عبور کرده. با آنکه گپ زدن با مردم و وسیع کردن گسترة اجتماعی موضوع بیکاری در جامعه می‌توانست این مستند را به اثری جهان شمول تبدیل کند اما کارگردان این فیلم با این نیت دوربین‌اش را به داخل اجتماع برده است که فقط روحیه‌اش عوض شود. اما اگر فیلمساز سعی می‌کرد موضوع بیکاری را در دایرة وسیع اجتماع ببیند و این موضوع را فقط از جنبه شخصی مورد بررسی قرار ندهد می‌توانست این فیلم را به اثری برجسته تبدیل کند. اثری که هر مخاطبی با هر میزان سوادی بتواند بیکاری خود را در سنین بیکاری‌اش در این فیلم ببیند و با پوست و گوشت خود آنرا درک کند. اما افسوس که این اثر در حدیث نفس بودن می‌ماند و سقف نگاه فیلمساز در آن از محدوده خویشتن خویش عبور نمی‌کند. اما بدون شک با وجود این نقیصه، این مستند اثری خوش ساخت محسوب می‌شود و امیدوارم فیلمساز در آثار بعدی‌اش جهان شمول‌تر به موضوع موردنظرش بنگرد.
کد مطلب: 676
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *