محسن سیف
جنبههای درون مایهای و محتوا، در بخش غالبی از آثار سینمای مستند، وزن و اعتبار بیشتری در ارزششناسی و کیفیت اثر به دست میآورد. ساختار بصری و شاکله بیرونی در کلیت یک فیلم مستند از انواع گزارشی و بیوگرافیک با توجه به زاویه نگرش و نقطه تمرکز کارگردان روی موضوع یا هدف گیری مضمون، از درجه حساسیت و اعتبار متفاوتی بهرهمند خواهد بود. متمرکز شدن بر موضوع به خودی خود حساسیت بیشتری را متوجه جزئیات ساختار بیرونی و شاکله تصویری اثر میکند. تمرکز روی مضمون اما خط سیر متفاوتی میطلبد. اگرچه براساس یک برداشت شتاب زده و رایج در تعاریف ساده شده مفاهیم سینمایی، درک عمومی و غالب در مفهومشناسی واژهها، فاصله گذاری و تفاوتهای عمیق دو شاکله مفهومی در قالب «مضمون» و «موضوع» را در نیافته و هر دو را در یک قاب معنایی مینشانند. در حالیکه با سادهترین ابزار ادراک، «موضوع» از شاکله بیرونی نشانه و تعریف میآورد و «مضمون» بر لایههای درونی و محتوایی دلالت دارد. با همین تعریف است که اکثریت غالبی از آثار مطرح در سینمای مستند ایران و چه بسا جهان بیشترین بار ارزشی و کیفیت خود را وامدار درونمایه و محتوای اثر هستند.
نقطه اوج و مراتب بالای ساختار بصری و زبان روایت در این گروه از مستندهای محتوامحور، امتیاز سی از صد میگیرد و این البته در «آرزویم را دعا کن!» از مجموعه بحث انگیز و پراعتبار «روایت فتح» جنبههای درونمایهای در مرتبه بالای اهمیت و اولویت قرار میگیرد. ساختار بصری و جزئیات تکنیکی در مستند «آرزویم را دعا کن!» با یک سلیقه حرفهای و کم اشتباه، روایتی ساده و زودفهم را هدف گیری کرده است. یک گزارش اجتماعی تلخ و هشداردهنده درباره مردمانی جداافتاده از بدنه هشتاد میلیون نفری که قرار است شاکله یک تن واحد از جغرافیای یگانهای به نام ایران را ترسیم کنند. سفر دشوار به نقطهای دور و فراموش شده از جغرافیای به هم پیوسته ایران، با دنبال کردن تصاویر فصل افتتاحیه که دکوپاژ فکر شدهای دارد به تماشاگر منتقل میشود. حرکت سینه خیز و افتان و خیزان اتومبیل لندرور در یک کوره راه پر دست انداز خبر از سفری دور و دشوار به ناکجاآبادی در حاشیه کویر میدهد. جان کندن ماشین در آن سراشیب و پیچ تند حتی اگر تمهیدی فکر شده و براساس دکوپاژ باشد، فصل اثرگذاری است که در راستای درونمایه به انتقال مفهوم کمک میکند و با نوشتار آغازین اثر که بخش برگزیدهای از نهج البلاغه امیرالمومنین (ع) خطاب به مالک اشتر است هماهنگی کامل دارد: «خدا را، خدا را، درباره طبقه پایین جامعه در نظر داشته باش، مردمی که چارهای ندارند، از بیچارگان، نیازمندان، گرفتاران رنجور و ناتوانان زمینگیر.... حقی را که خداوند برای آن، نگهبانیاش را به تو سپرده پاس بدار و بخشی از بیت المال را به آنان اختصاص بده!»
به روشنی میتوان دریافت که درونمایه محتوایی «آرزویم را دعا کن!» براساس این فرمان الهی و اسلامی شکل گرفته است. «آرزویم را دعا کن!» بخش برگزیده و ادامهای بر مستندهای روایت فتح در دوران پس از دفاع مقدس است. براساس همان احساس مسئولیت و رسالت جهادی – بسیجی به مکاشفه و سازندگی در نقاط دور و فراموش شده توجه دارد. دفاع مقدس این بار مقابله و مبارزه با فقر و محرومیت را رسالت و مسئولیت و ادامه مسیر رزمندگان جبههها یافته است. بنابراین نقطه تمرکز و هدفمندی اصلی سازندگان فیلم بیش و پیش از آنکه بر جزئیات تکنیکی و قاب بندی و انتخاب زوایای وسواس آمیز و زیباییشناسانه بصری برای دوربین باشد، به اصالت محتوا و جریان سیال زندگی و رنج در مرکز توجه دوربین میاندیشد. شاید به علت همین تاثیر پذیری و رهاشدگی در فضای تیره و تلخ و غوطه ور شدن در صداقت و رنج بیرنگ آدمها، زاویه رها و یله نگاه و چشمی دوربین در بسیاری از لحظههای گفتوگو و مکالمه با آدمهای حاضر در صحنه، با کلیدی در پس ذهن تصویربردار و کارگردان و عوامل پشت صحنه، نظم بینظم حرکتی پیدا میکند. برای اولین بار چیزی فراتر از دوربین روی دست، به تعبیری خرق عادت، انگار پایه چرخشی دوربین یک جایی در عمق نگاه و پس ذهن عوامل حاضر در پشت صحنه حرکت و چرخشی تداخلی و درآمیخته دارد.
از همین منظر درهم و برهم است که رفتار و کلام و سراسیمگی بدوی و به شدت صادقانه زنها، مردها و بچههای رها شده در قاب نگاه دوربین تا عمق جان بیننده نفوذ میکند. روایتگری روحانی و شرح نداشته و رنجها و محرومیتهای این بخشهای گم شده از بدنه انسانی و جغرافیایی ایران، احساسهای متفاوت و متنوعی از شرمندگی تا احساس گناه را در جان تماشاگر ایرانی بیدار میکند.
محمد زارع کارگردان و سایر عوامل سازنده این مستند تلخ و روشنگر، هشدارهای تکان دهنده امیرالمومنین به مالک اشتر را، از اعماق تاریخ تا به امروز و اکنونِ همه پهنههای حضور انسان وصل میکنند. تصویرسازی از رنج سهمناک فقر و محرومیت و بینوایی تنها امتیاز مثبت این مستند گزارشی نیست، در فصل اثرگذار و تکان دهندهای از فیلم به مقوله خرافه گرایی و فقر فرهنگی اینجامعه انسانی اشاره میشود که میتواند از گرسنگی و بیسرپناهی هولناکتر باشد. حضور مرد روستایی در معرکه آن قدمگاه سنگ چین و تاکید بر باورهای گمراه کننده نسل اندر نسل این مردمان محروم و فراموش شده، رسالت و مسئولیت مدیران جامعه را با حساسیت بیشتری همراه میکند.
مستند «آرزویم را دعا کن!» بر قدرت رسانهای و روشنگر سینما و هنرهای تصویری شهادت میدهد، حتی اگر کلیت اثر را از جنبههای ساختار بصری یک فیلم ساده گزارشی بدانیم، وجه درونمایهای و روشنگر فیلم بر اصالت و صلابت رسانه سینما دلالت دارد.