منوچهر طیاب را باید از پیشکسوتان عرصه سینمای مستند ایران به حساب آورد. او که ساخت بیش از 80 فیلم مستند و آموزشی را در کارنامه خود دارد نزدیک به پنجاه سال است در زمینه فیلمسازی فعالیت می کند. یکی از اولین جوایزی که طیاب دریافت کرده جایزه دلفان نقره برای فیلم سرامیک در سال 1342 از جشنواره بین المللی فیلم های مستند و آموزشی تهران بوده است. طیاب وجود جشنواره
سینما حقیقت را مغتنم میداند و بود آن را هزار بار بهتر از نبودش عنوان میکند. میگوید:«در خصوص شخص خودم میتوانم بگویم هر کجای ایران، هر حرکتی در راستای رشد و اعتلای سینمای مستند انجام پذیرد بی شک از آن حمایت و پشتیبانی خواهم کرد. وظیفه داریم کوچکترین جشنوارهها و گردهماییهایی را که به معرفی سینمای مستند ایران کمک میکنند مغتنم بداریم.»
به عقیده طیاب بحث حمایت یا عدم حمایت از سینمای مستند کاملا بیمورد. او در کل عقیدهای به حمایت و پشتیبانی از فرهنگ و عناصر آن ندارد. میگوید:«هر چیزی را که یک سرش به فرهنگ وصل است باید فارغ از بحثهایی چون بها دادن یا بها ندادن ارزیابی کنیم. فرهنگ حقیقتی است سیال که خودش موتور خودش است و با بیتفاوتی کردن و بها ندادن آسیب نمیبیند و از کار نمیافتد . جشنواره هم به عنوان یک پدیده فرهنگی همینطور. نیازی نیست مسائل فرهنگی را در بوق و کرنا کنیم. فرهنگ ستون فقرات یک جامعه و همواره ساری و جاری است. نویسندهها، شعرا، موزیسینها و... در هر شرایطی کار خود را انجام داده و تولید فرهنگ میکنند. قبلا در خصوص فیلمسازی مشکلاتی وجود داشت اما امروز با ورود تکنولوژی دیجیتال موانع گذشته از سر راه برداشته شده است. در هر جامعهای افراد هنرمند و فرهیختهای وجود دارند که نتیجه و عصاره تجربیات خود را جوانترها ارائه میدهند. این احتیاج به هیچ مدرسه و دانشگاهی ندارد. فرهنگ این مرز و بوم از پس هزاران سال تاریخ خود را حفظ کرده و به ما رسیده است. در گذشته نه مدرسهای وجود داشت، نه دانشگاه و نه جشنوارهای اما این فعالیتها همواره وجود داشته است.»
میپرسیم با این اوصاف نقش جشنوارههایی مثل
سینما حقیقت این وسط چه میشود. برای این سوال هم جواب دارد. «وظیفه جشنوارهها این است که فرهنگ را در سهلترین شکل ممکن به مخاطبانش عرضه کند. یعنی ارگانهای مسئول باید این فعالیتها را زیر یک سقف گردآوری کنند تا دسترسی به آنها آسانتر شود. حسن جشنوارهها فقط در همین موضوع است. قرار نیست جشنوارهها فرهنگ سازی کنند. فرهنگ همواره وجود داشته و عاملی مانند جشنواره تنها کمک میکند این فرهنگ زیر یک سقف به خواستاران و دوستدارانش عرضه شود. جشنواره
سینما حقیقت هم از این قاعده مستثنی نیست.»
از او درباره نقش تلویزیون و عواملی همچون اکرانهای عمومی در کمک به فراگیر شدن سینمای مستند میپرسیم. میگوید:«ما میگوییم این فرهنگ باید به هر طریق در اختیار مردم قرار داده شود. مثلا چرا نباید صدا و سیما یکی از باکسهای نمایش خود را به نمایش فیلم مستند اختصاص دهد. یعنی علاوه بر نمایش تولیدات خود آثار مستندسازان خارج از حیطه سازمان را نیز پوشش تصویری بدهد. البته نمیخواهم بگویم تا کنون هیچ فعالیتی نشده است اما مهم استمرار یک حرکت است. این در عرصه اکران عمومی هم می تواند مصداق داشته باشد. به طور مثال در فرهنگسراها. چه اشکالی دارد فرهنگسراها یک روز در هفته را به نمایش آثار مستند اختصاص دهند. در همه جای دنیا از سوی دولت یا نهادهای مسئول شهری مانند شهرداری ها سالنهایی برای نمایش فیلمهای مستند اختصاص داده شدهاند.»
طیاب نقش تلویزیون را در شناساندن سینمای مستند به مخاطبان بالقوه خود بسیار مهم ارزیابی میکند. «زمانی در دنیا فیلمهای مستند در شکم دیگر برنامههای تلویزیونی قرار میگرفتند اما امروز اینگونه فیلمها جایگاه خود را پیدا کردهاند و بسیاری از شبکههای تلویزیونی به شکل اخص به نمایش فیلمهای بلند مستند میپردازند. البته در خصوص اکران سینمایی فیلم های مستند باید یک برآورد صورت بگیرد تا میزان و حدود علاقهمندان این گونه سینمایی مشخص شود. با به دست آمدن تعداد تقریبی این افراد میتوان بر اساس امکانات بالقوه موجود تصمیمگیری کرد و به اکران فیلمهای مستند کوتاه و بلند سر و سامان و هویت بخشید.» او در پایان چکیده حرفهای خود را اینگونه بیان میکند:« دسترسی به فرهنگ باید سهلالوصول باشد. این کمک میکند تا کسانی که فرهنگ مسئلهشان نیست هر آن که اراده کردند با آن مواجه شده و از مواهبش برخوردار شوند. »