۰
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۳۵
مادرم بلوط اثر محمود رحمانی

سوژه بکر بلوط ها

سوژه بکر بلوط ها

  «مادرم بلوط» کاری است از محمود رحمانی که سوژۀ بکر و خوبی را دستمایۀ کارش انتخاب کرده است. نابودی 63 پارچه آبادی، بیکاری هشت هزار کشاورز و به زیر آب  رفتن درختان در اثر آبگیری سد کارون3 (آماری که در عنوان بندی پایانی این مستند بیان می شود) می توانست زمینه ساز مستندی جذاب و انتقادی و حتی تکان دهنده با نگاهی انسانی باشد. اما کلیت پلان ها و سکانس های فیلم بیان گر این موضوع است که رحمانی می خواسته کاری شخصی انجام دهد. فیلم ساز در همان ابتدا به محفل آدم هایی گام می گذارد که همه چیزشان را در اثر آبگیری سد از دست داده اند و در این میان تمرکزش را بر شخصیتی به نام اسد قرار می دهد که همۀ اهالی بر این باورند که او شیرین عقل است. اما با پیشرفت فیلم نتیجه می رسیم که فیلم در بیان چیزی که می خواهد بگوید راحت نیست. برای مثال تلاش کارگردان برای نزدیک شدن به اسد و نشان دادن خلوت او کمکی به شیوۀ روایت اثر نمی کند. این که چندین مرتبه و هربار برای چندین لحظه اسد را در خواب ببینیم و یا این که گوشه ای از گذشتۀ او را واکاوی کنیم و پی ببریم که او شکست خورده در یک عشق پُر سوز و گداز بوده، نمی تواند بستری مناسب و دراماتیک باشد برای تمرکز بر یک تراژدی انسانی با پیش زمینۀ گسترش طرح های صنعتی. در این فیلم باید تلاش بیشتری می شد که ابعاد فاجعه را در زندگی آدم های آن منطقه نشان داده شود. روشن است که او در ترسیم فضای کلی اثرش چنین قصدی را داشته است. نریشن هایی که در این کار به زبان محلی (با ترجمۀ زیرنویسی شده) بر برخی از صحنه ها می شنویم و به هر حال بخشی مهم در ساخت یک اثر مستند است، باید ارزشی فراتر از یک متن ادبی میداشت و بازویی برای خارج کردن اثر از ریتم کندش باشد.
     جدا از تصویرهای خوش منظره ای که بارها و بارها در این مستند می بینیم (مثل اکستریم لانگ شات هایی که اسد را در کنار درختی بلوط نشان می دهند و در عمق شان تصویر آب روان را می بینیم)، کارگردان به زبان تصویر بسیار وفادار بوده و کوشیده که از مؤلفه هایی تصویری برای بهترشدن کیفیت زیبایی شناختی کارش استفاده کند. برای مثال می توان به تمرکز چندبارۀ دوربین رحمانی بر آینۀ شکستۀ آویزان از دیوار غار اشاره کرد که هر روز صبح تصویر اسد را از داخل آن می بینیم. یا می-توان به پلانی اشاره کرد که دست یکی از هیزم شکنان با تبر وارد کادر می شود و با هر بار فرود آوردن اش بر شاخه های خشکیدۀ درختان بلوط از کادر خارج می شود. و البته از بهترین  میزانسن هایی که کارگردان در چند پلان مستندش چیده می توان به طنابی آویزان در دهانۀ غار اشاره کرد که زمانی پیکر بزی سلّاخی شده در آن گرفتار بوده و حال با شکل کنونی اش که مثل طناب دار است، در عمق صحنه ها جوری قرار دارد که انگار سایه اش بر سرِ زندگی اسد سنگینی می کند.
     «مادرم بلوط» می توانست اثری بسیار تأثیرگذارتر از چیزی باشد که اکنون می بینیم.
 
کد مطلب: 6539
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *