مردي كه به تنهايي، محافظ تاريخ ايران است!
در اولين نشست تخصصي «شب نقد» که با حضور استاد منوچهر طیاب برگزار گردید، فيلم «كول فرح» به نقد و بررسي گذاشته شد. علياصغر كشاني، منتقد سينما در ابتدا به ساختار شاعرانه و درهم تنيده فيلم اشاره كرد و گفت: مردمشناسي، باستانشناسي و ارتباط انسان و طبيعت از ويژگيهاي فيلم «كول فرح» است. فضايي كه انسان را به گذشته تاريخي خود نزديك ميكند. پيرمردي نگهبان در روستايي با زندگي دشوار، حافظ تاريخ سرزمينمان است و از يكي از آثار تاريخي حفظ و حراست ميكند.
وي در ادامه افزود: شاعرانگي فيلم و فرم ساختاري آن بسيار تأثيرگذار است و به قوام اثر كمك كرده است. قاببندي مناسب با نشستن، برخاستن، ضدنورها، محيط طبيعي، تصاوير غروب بدون اينكه از عناصر سينمايي بيرون بزند، چيده شده است.
اين منتقد سينما مهمترين رويكرد فيلم را شكوه و جلال اثر دانست و گفت: اين نگاه غمگين در انتقال پيام به مخاطب در مستند ديده و حس ميشود.
در ادامه مهوش شيخالاسلامي، كارگردان مستند «كول فرح» به مشكلات ساخت فیلم مستند اشاره كرد و گفت: سينماي مستند از لحاظ تجاري هيچگونه منفعتي براي فيلمسازان ندارد و ما فقط از روي علاقه و عشق به كار، جلو ميرويم و اثري را توليد ميكنيم.
وي افزود: «كول فرح» روستايي در استان خوزستان است كه رفت و آمد به آن با مشكلات بسياري از جمله نداشتن جاده مناسب و پيچهاي خطرناك همراه است. اما با تحمل تمام اين مشكلات، كار را ساختيم تا قدمت و زيبايي يك اثر تاريخي را مقابل ديدگان مخاطبان قرار دهيم.
اين مستندساز به روايت تنهايي يك مرد در اثرش اشاره كرد و اظهار داشت: «فيلم قبليام باعث شد تا يك سهگانه درباره تنهايي بسازم. تنهايي اين مرد در آن شرايط سخت كه بايد از يك اثر ملي محافظت كند؛ آن هم به قيمت جان، در حالي كه هيچ مسئول يا نهادي روي خوشي به او نشان نميدهد و ارزشي براي شخصيت مرد روستايي قائل نيست.
شيخالاسلامي درباره نبود متن و فيلمنامه در هنگام ساخت گفت: مدتي با اين فرد زندگي كردم و در موقعيتهاي مختلف با او ارتباط گرفتم و از بسياري از نماهايي كه از وي گرفتم، در جاي مناسب و با حفظ ريتم ساختار استفاده كردم.
وي در پايان به بيتوجهي نهادهايي همچون سازمان ميراث فرهنگي و بخشيهاي دولتي اشاره كرد و خاطرنشان كرد: اين پيرمرد تنها علاقهمند حفظ و نگهداري بخشی از تاريخ ايران در آن منطقه دورافتاده است و اگر امكان داشت، تمام صحنههايي كه براي فيلم گردآوري كردهام را در این مستند قرار بدهم، يك سريال مستند با موضوعات مختلف از كار درميآمد!
در اين نشست، منوچهر طياب مستندساز نيز حضور داشت.
پرچم ايران، قديميترين پرچم جهان
دومين نشست تخصصي «شب نقد» به فيلم «سبز، سپيد، سرخ» ساخته محمدرضا هاشميان اختصاص داشت.
علياصغر كشاني، منتقد سينما، در ابتداي نشست به محوريت شيء در روايت داستان اشاره كرد و گفت: در اين گونه مستندها سوژهاي انتخاب ميشود كه براساس آن، مسائل پيراموني مانند تاريخ و هستي شناسي حول محور سوژه مورد بررسي قرار ميگيرد.
وي افزود: در اين اثر، پرچم به عنوان سوژه انتخاب شده و تحقيق ميداني، پژوهش و مصاحبهمحوري، دورههاي تاريخي مختلف و تأثير آن بر پرچم را مورد بررسي قرار می دهد. نگاه سنتي تاريخي و اساطيري به پرچم ايران نيز در اين مستند ديده شده است. مستندساز تلاش كرده از دوران باستان، مشروطه، تاريخ معاصر تا امروز، دلايل تغيير رنگ پرچم را نشان دهد.
اين منتقد سينما ادامه داد: مستندساز تلاش ميكند موجوديت و واكاوي تاريخي اين شيء را به نمايش درآورد و آن را به صورت يك مستند فرهنگي – تاريخي به نسلهاي آينده براي ادامه كار منتقل سازد.
محمدرضا هاشميان، كارگردان مستند «سبز، سپيد، سرخ» با اشاره به اينكه اين مستند تجربه اول فيلمسازي او است، آن را تجربه سختي دانست و گفت: معمولاً بر نگارش تمركز دارم و به صورت اتفاقي به سوژه پرچم برخوردم. چند سال قبل مشخص شد كه پرچم ايران سابقه چندين هزار ساله دارد و قديميترين پرچم در جهان متعلق به ايران است.
وي در ادامه افزود: مقالهاي در يكي از روزنامهها درباره تاريخ پرچم خواندم كه موجب شد تا اطلاعاتي جمعآوري كنم. طرح ابتدايي با همان اطلاعات اوليه را نوشتم که در مركز سینمای مستند و تجربي تصويب شد. در ادامه تحقيق به حجم زياد اطلاعات پيرامون پرچم برخورد كردم. با دستهبندي دادههاي اوليه در مدت زمان 8 ماه، زاويه ديدي را برگزيدم و كار را كليد زدم.
هاشميان همچنين گفت: پس از مدتي احساس كردم متن اوليه پاسخگوي نياز من نيست و بايد بازنويسي شود. زيرا اطلاعات در جاهاي مختلف همچون موزهها، كتاب و... در دسترس نبود و كار را دچار مشكلات بسيار ميكرد.
هاشميان در پايان به نگاه امروزي مستند در زمينه پرچم اشاره و خاطرنشان كرد: در اين فيلم حقايق را بدون زاويه ديد روايت و زبان عامهپسند و همهفهم را انتخاب كردم تا با گذشته و هويت خود، به راحتي ارتباط برقرار كنيم.
فرشچیان، نقاش برتر قرن
آخرين نشست تخصصي «شب نقد» به مستند پرتره ی «فرشچيان» ساخته مصطفي رزاقكريمي اختصاص پيدا كرد.
در ابتداي جلسه شهنام صفاجو، مديرروابط عمومي جشنواره گفت: «مستند پرتره» در سينماي مستند علاقهمندان بسياري دارد. سال گذشته و از این گونه مهم سینمای مستند، آثاری از برگمان، کوروساوا و فرانسوا تروفو به نمايش درآمد و امسال نیز بیش از 25 فيلم مستند پرتره ایرانی و خارجی در جشنواره حضور دارند كه مستند «فرشچيان» ساخته مصطفي رزاق كريمي از آن جمله است.
در ادامه علياصغر كشاني منتقد سينما به اهميت اينگونه سينماي مستند اشاره كرد و گفت: رويكرد مستندسازان امروزي سينماي ايران به اين گونه ی سينمایی بسيار زياد شده است. مستند فرشچیان يكي از اصليترين بحثهاي چالشي مستندساز با سوژه است، زيرا در موقعيتهاي مختلف وارد زندگي وی ميشود. موقعيتهايي همچون مقاطع مختلف سني و مرگ كه اهميت بسياري در مستند پرتره دارد.
وي در ادامه افزود: تصاوير آرشيوي كه از پرتره به دست ميآيد، محدوديت دارد. چيدمان متناسب با ساختار و طراحي عناصر اصلي مستند، برعهده مستندساز است.
این منتقد سينما، گذر زمان را در پرتره مؤثر دانست و گفت: قدم اوليه براي مستند پرتره، حفظ ارتباط سوژه است.
مصطفي رزاق كريمي كارگردان فيلم نيز درباره انتخاب سوژه گفت: 26 سال پيش درباره 8 نويسنده، 11 فيلم مستند پرتره ساخته شد و به همين دليل به شخصيت نويسنده و نقاش علاقه پيدا كردم. هنگامي كه پيشنهاد مستند پرتره استاد فرشچيان را به من دادند، آن را بهترين فرصت براي تجربه دانستم.
وي در ادامه افزود: با استاد فرشچيان و تابلوهاي مينياتور ايشان زندگي كردم و نقاشيهاي اساطيري، تحصيلات، ناگفتهها و رنگشناسي او را مورد تحليل قرار دادم. من علاقهمندم بيشتر فيلم بسازم تا تحليلگر باشم. مستند پرتره «فرشچيان» هم فيلم است، نه تحليل.
كارگردان مستند خاطرنشان كرد: استاد فرشچيان از نقاشان برتر قرن است و اين براي تاريخ معاصر ايران بسيار اهميت دارد. شخصيتي كه در خانواده مذهبي – سنتي به دنيا آمده و زير نظر استاد ميرزاآقا امامي نقاشي آموخته است كه همگي نشان از ريشه همين شخصيت است كه در فيلم نمايش داده شده است. نقاشيهاي فرشچيان باورهاي ايماني – مذهبي را نمايش ميدهد كه اينگونه نقاشيها در آثار فرشچيان شاخص است.
وي در ادامه افزود: سعي كردم مستندهاي پرتره انعكاس زندگي شخصيتهاي بزرگ همچون علامه جعفري، فرشچيان و مميز باشد. بايد حساسيتها را كنار گذاشت و به اين افراد تا زماني كه زنده هستند نزديك شد. افتخار نكنيم كه اين بزرگان از دنيا بروند و سپس به فكر ساختن فيلم درباره آنها بيفتيم...