۰
سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۲۵

جور دیگر باید دید

نقدی بر فیلم مستند «جایی برای زندگی» ساخته محسن استاد علی
جور دیگر باید دید
 
احمد طالبی نژاد
جایی برای زندگی، کنکاشی است در لایه های پنهان جامعه شهری به ویژه کلان شهر تهران. جایی که در هزارتویش، چیز های دیدنی و نادیدنی بسیاری وجود داردکه اگر چه از چشم مردمان عادی پنهان مانده اما، مستند ساز متعهد ما، به این لایه ها سرک کشیده و ما به مدد ساخته های او والبته دیگر مستند سازان موفق و خلاق  است که گاهی متوجه می شویم زیر پوست این شهر چه ها می گذرد. محسن استاد علی، از جمله مستند سازانی است که آسیب های اجتماعی را موضوع آثار خود قرار داده و تقریبا در همه ساخته هایش، چنین گرایشی دیده می شود. جایی برای زندگی، درباره تعدای از بی خانمان های آبرومند این شهر است. چهار پنج نفر آدم از تیر و طایفه های گوناگون که از سر بی جایی ، در یک اقامتگاه موقت و فاقد هر گونه استاندارد در شرق تهران، شب و روز را سپری می کنند. مردی که به دلیل اعتیاد ، همسرش از او جدا شده ، جوانی که به دلیل اعتیاد از خانواده رانده شده ، روحانی جوانی که پیش نماز یک مسجد است اما چون توان برخورداری از مسکن مستقل ندارد، با این بی خانمان ها همراه و کم کم همدل شده است ، ورزشکاری که روزگاری صاحب مکنت بوده اما اعتیاد او را به خاک سیاه نشانده و یکی دو نفر دیگر . این ها چنان سرنوشت شان با هم درآمیخته که چاره ای ندارند جز این که با هم مهربان و همدل باشند. تصویر هولناکی که از این همزیستی مسالمت آمیز می بینیم به لحاظ اجرایی چنان زنده و پر جنب و جوش است که حضور دوربین در آن حس نمی شود. نمی دانم استاد علی چه می کند که می تواند اعتماد آدم ها را در آثارش چنان جلب کند که آن ها یادشان برود در مقابل دوربین قرار گرفته اند؟ فصل مهمی از فیلم در یک مسجد می گذرد. همان مسجدی که روحانی جوان، پیش نماز آن جاست. بر سر ماجرایی ساده، بین نماز گذاران درگیری لفظی ایجاد می شود که به قهر پیش نماز می انجامد. او که این درگیری را ناشی از حضور دوربین می پندارد ، قهر می کند و قصد دارد از مسجد خارج شود که با پا درمیانی یکی دو نفر ریش سفید ، پشیمان می شود. این فصل زنده ، چنان اجرا شده که تو گویی ، نه شاهد فیلمی مستند از یک واقعه که شاهد خود ماجرا هستی. این ویژگی را در دیگر ساخته های این سینماگر هم می بینم. در یکی از اثارش  به نام" عادت می کنیم"که در باره گروهی از دختران ساکن در یک اقامتگاه مربوط به بهزیستی است، دوربین در آن فضای کاملا زنانه ، چنان بی طرفانه وارد حریم شده که دختران جوان و آسیب دیده ، اسرار مگوی شان را در مقابل دوربین بر ملا می کنند.این بی طرفی ، خصلت تمامی ساخته های استاد علی است. به ویژه در «جایی برای زندگی» ، که فیلمساز تنها نظاره گر کنش ها و واکنش هایی است که از آدم ها سر می زند و مطلقا خود را درگیر ماجراها نمی کند یا به نفع شخصیت ها موضع گیری نمی کند. نکته ارزشمندی که در این فیلم شاهدش هستیم، بیان تلخی هایی است که در ماهیت خود بسیار تکان دهنده اند، امارفتار فیلمساز، به گونه ای است که فضایی شیرین ایجاد می شودو تماشاگر، خود را در محیط حس می کند. این جور دیدن، نه سیاه نمایی است – چنان که ازبرخی مستند سازان سر می زند - و نه قرار است پیام های گل درشت را صادر کند. نه . این جا با نوعی از زندگی رو به روییم که وجود دارد و به مدد همین نگرش ، ساختگی به نظر نمی رسد. رسیدن به این نگاه ، برای من هم تامل بر انگیز است و بارها از خود استاد علی  هم پرسیده ام که چگونه صاحب این نگاه شده است. او هم چیزی بروز نداده. لابد می ترسد ترفند هایش لو برود. برای این که بدانید دچار توهم نشده ام، پیشنهاد می کنم این فیلم را ببینید. کارگردانی درجه یک ، در کنار فیلمبرداری درخشان فرهاد طالبی نژاد ، « جایی برای زندگی » را به اثری دیدنی و ستودنی تبدیل کرده است.
 
 
کد مطلب: 525
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *