۰
دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۵۱

افشاگر

نقدی بر فیلم مستند «داروي كشنده» ساخته امیر تاجیک
افشاگر
کریم نیکونظر
آنها كه روزنامه‌خوان حرفه‌اي هستند حتما يادشان هست كه سالها قبل خبري درباره‌ي خون‌هاي آلوده‌ي توزيع شده بين بيماران هموفيلي تا چه اندازه جامعه را تحت تأثير قرار داد. آن زمان هنوز ابعاد ترسناك و فاجعه‌بار آن مشخص نشده بود يا اگر شده بود زيرسايه‌ي اخبار سياسي مخفي مانده بود و كمتر كسي درباره‌اش حرف مي‌زد. حالا اما اين موضوع دستمايه‌اي شده براي يك فيلم كه مي‌خواهد از اسرار اين اتفاق سردربياورد. ماجرايي كه ظاهرا به‌ اشتباه به عنوان «خون‌هاي آلوده» مطرح شده بود. در حالي كه اصولا داستان چيز ديگري بود. همه‌ي اين‌ها سوژه‌ا‌ي دردناك ، تكان‌دهنده و البته جذاب براي يك مستند است: بيماران هموفيلي در دوره‌اي ، با تزريق فاكتور 8 (كه به‌شدت به آن نيازمندند) مبتلا به ايدز مي‌شوند. بين آن‌ها هم بچه‌ هست ، هم نوجوان و هم جوان. فيلم، زندگي این افراد را روايت مي‌كند ؛ آن‌هايي كه هنوز در قيد حيات‌اند و آن‌هایي كه جان­شان را از دست داده‌اند و بعد ، به امروز آن‌ها مي‌پردازد ، به جنبه‌ها حقوقي و علم پزشكي و البته ارتباطش با مسأله‌ي تحريم‌ها. اما بيش از همه ‌، اين‌ دردناكي موضوع است كه تكان‌دهنده است ؛ در واقع آنچه كه آدم‌هاي درگير از مواجهه‌شان با بيماري مي‌گويند مي‌تواند هر بيننده‌اي را منقلب كند. «داروي كشنده» بي‌تعارف و با سادگي تمام سراغ موضوع اش رفته و در کمال سادگی آدم‌ها را معرفي مي‌كند، زندگي‌شان را پي مي‌گيرد ، سر حوصله مي‌گذارد همه حرف‌هاي­شان را بزنند و تلاش نمي‌كند چيزي جز «بيان» موضوع در كار باشد. كافي است؟ به عنوان يك فيلم گزارشي توصيفي، شبيه به مقالات توصيفي مطبوعات ، بله. نه تنها كافي است كه جذاب هم هست. جذابيت اش در اين است كه علاوه بر بيان مسأله ، موضوع را در حد بيماري و ناراحتي غم‌انگيز قربانيان متوقف نمي‌كند و مي‌رود سراغ بخش‌هاي تازه‌تر ماجرا و ابعاد ديگري را رو مي‌كند. مثلا مي‌رود سراغ شركت فروشنده‌ي دارو و آدم‌هاي درگير در اين پرونده و سعي مي‌كند نشان دهد كه واكنش آن‌ها در برابر اين حوادث چيست. فيلم نشان مي‌دهد كه ما هنوز با يك پرونده‌ي مفتوح روبه‌روييم ؛ پرونده‌اي كه نياز است افراد بيشتري درگيرش شوند تا قربانيان احساس سرخوردگي نكنند. «داروي كشنده» سعي مي‌كند نور بيندازد روي يك مسأله‌ي حاد ، بي‌آن‌كه در آن اغراق كند يا با بزرگنمايي و هيجان‌زدگي بخواهد از موضوع سواستفاده كند. همين‌ها هم براي يك فيلم كافي است ، براي فيلمي كه مي‌خواهد افشاگر باشد و همچون يك رسانه‌ي سراسري از شخصيت‌هايش دفاع كند. فيلم اين كار را مي‌كند ، يا دست‌كم تلاشش را مي‌كند. اما چه‌ چيزی مانع مي‌شود كه فيلم از حد يك اثر افشاگرانه جلوتر نرود؟ به‌هر حال ما سرسختانه مي‌خواهيم «فيلم» ببينيم، يك اثر هنري كه بيش از ايده‌ي بكر و مضمونش در فرم هم نوآوري‌هايي داشته باشد. آن‌چه كه مي‌توانست «داروي كشنده» را ازحد يك فيلم گزارشي افشاگرانه جلوتر ببرد و ماندگارترش كند ، فاصله‌گرفتن از روايت كليشه‌اي بود. اين‌كه محدود نماند به روايت شاهدان و توضيحات­شان و سعی کند معادل‌هايي تصويري براي حرف‌ها پيدا كند و تلاش كند در كنار حرف‌هاي افراد وارد ذهن آدم‌ها هم بشود. اين يك استراتژي است كه سازنده بايد به آن فكر كند ، فكر كند كه چطور با استفاده از متريال‌هايش رنگ نو و تازه‌اي به ساختارش بزند. مثلا در همين فيلم چشم‌هاي بي‌فروغ فرد مبتلا به ايدز ، چشمان گريان مادري كه فرزندش را به اين خاطر از دست داده ، چشمان غمگين پدري كه مي‌گويد در جواني ، همه‌ي شوق اش از دست رفته و حتي نگاه دكتري كه بيمارانش جلوي چشم اش پرپر مي‌شوند ؛ جلب توجه مي‌كنند. اگر فيلمساز فاصله مي‌گرفت از گزارش‌دهي صرف ، اين نگاه‌ها مي‌توانست بخشي از ساختار فيلمي شود كه فقط شاهدِ راويان نيست و تماشاگر را قانع مي‌كرد كه دارد درباره‌ي يك فاجعه‌ي انساني عميق حرف مي‌زند كه روح و جسم را خراش داده ، انگار كه فيلم بيشتر از نمايشِ موقعيت ، قصد دارد از احساس هم بگويد. حالا... حالا فقط يك فيلم داريم با موضوعي دردناك ، فيلمي افشاگرانه با ساختاري متعادل و معلوم و روشن. واقعا همين‌جوري هم با فيلم خوب و به‌قاعده‌اي روبه‌روييم كه حرف‌هايش را راحت مي‌زند و تماشاگر را اذيت نمي‌كند. اما برای ماندگار شدن به چیزهای دیگري هم لازم است، به کمی خارج شدن از اسلوب‌های سخت و قطعی‌شده. به نوآوري و تازگي ، به ايده‌هاي نو در بازي‌هاي فرمي و توجه به ساختارها. این تنها راه است ، انتخاب راهی جسارت آمیز و رها شده از قید‌و‌بند بري رسيدن به يك فيلم درخشان.
 
 
کد مطلب: 498
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *