۰
يکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۲۲
گفتگو با یکی از پُرمخاطب‌ترین مستندهای جشنواره دهم سینماحقیقت:

زنانگی؛ نمایی نزدیک از آدم‌هایی معمولی

«زنانگی»، روایت زندگی چند زن در شهر تهران است که به بهانه‌ای مشترک، کنار یکدیگر روزگار می‌گذرانند. این مستند فرصتی است برای مکثی کوتاه بر زندگی و انسان‌هایی معمولی که در زندگی روزمره به سادگی از کنارشان می‌گذریم...
زنانگی؛ نمایی نزدیک از آدم‌هایی معمولی
گفتگوی ما با «محسن استادعلی» کارگردان و تهیه‌کننده مستند «زنانگی» را بخوانید:
 
 *از عنوان فیلم‌تان مشخص است که در «زنانگی» با فضایی کاملا زنانه روبه‌رو هستیم، چه چیزی باعث شد «از جایی برای زندگی» که مستندی مردانه محسوب می‌شد به فیلمی با محوریت زنان رسیدید؟
در این مستند سراغ زن‌هایی رفتم که اکثر ما در زندگی روزمره با آن‎ها روبه‌رو می‌شویم و خیلی وقت‌ها در عین بی‌تفاوتی و بی‌توجهی از کنارشان گذشته و به سادگی رد می‌شویم. درواقع با این فیلم می‌خواهم نشان دهم که این افراد هم مثل همه آدم‎های اطراف ما در جامعه مشکلات و دغدغه‎های گوناگونی دارند و البته مثل همه ما انسان هستند؛ فارغ از جنسیت‎شان و این‎که چه ویژگی‎ها و خصوصیات اخلاقی و شخصیتی دارند، مهم‎تر از همه این فاکتورها، انسانیت آن‎هاست که باید موردتوجه قرار گیرد. همچنین می‎خواستم ببینم می‎توانم درام را از زندگی معمولی این آدم‎ها بیرون بکشم و برشی از زندگی افرادی را نمایش دهم که ویژگی خیلی خاصی ندارند، اما زندگی‎شان پر از چالش است.
 
* قصه این زنان چیست و  چرا تصمیم به ساخت مستندی بر محور زندگی آن‌ها گرفتید؟
چون نمی‌خواهم قبل از اکران فیلم در جشنواره، قصه آن لو برود، فقط به همین اشاره می‎کنم که این مستند روایت پنج زن در جنوب شهر تهران است که به دلایل مشترک با هم زندگی می‎کنند. حدودا اواخر سال ۹۲ بود که از نزدیک با فضای زندگی این چند زن آشنا شدم و تصمیم به ساخت مستندی بر اساس زندگی آن‌ها گرفتم. از همان زمان هم شروع به تحقیق کرده و با مشاهده زندگی آن‎ها، از اواسط سال ۹۳ این سوژه برایم پررنگ‎تر شد و فیلمبرداری را شروع کردیم.
 
* از همان ابتدا قرار بود فقط قصه همین پنج کاراکتر را در فیلم روایت کنید؟
نه، در ابتدای کار، تعداد کاراکترها بیشتر بود، اما همیشه در کارهایم تا زمانی که کاراکترها را خودم باور نکنم و نپذیرم برای حضور در فیلم هم انتخاب‌شان نمی‏کنم. خیلی از آن‌ها فاکتورهای لازم را نداشتند، پس از پروژه کنار گذاشته شدند. از سوی دیگر احساس می‏کردم باید دلایل حضور آن‌ها در فیلم و شخصیت‏هایی که تعریف می‏کنیم برای مخاطب جا بیفتد، به همین خاطر در نهایت به همان پنج نفر اکتفا کردیم.
 
* سختترین بخش کار در تولید این مستند چه بود؟
 به دلیل زنانه‎بودن فضای فیلم، کارکردن در این شرایط سخت بود، به همین دلیل همه گروه سعی کردیم فضای مناسب و راحتی برای کاراکترها ایجاد کنیم تا همان زندگی روزمره خودشان را جلوی دوربین داشته باشند. درواقع با ایجاد صمیمیت، شرایط مناسبی را برای آن‌ها فراهم کردیم تا جلوی دوربین هم خودشان باشند. به‎طورکلی اگر کاراکتر جلوی دوربین رضایت نداشته و راحت نباشد، کار خیلی سخت می‎شود. من معمولا در پروسه پژوهش به شخصیت کاراکترها و خصوصیات و ویژگی‌های اخلاقی آن‌ها پی می‌برم. درواقع در این مرحله تمام جزییات شخصیتی و حتی عادت‌های کوچک و بزرگ کاراکترها مشخص می‌شود و متوجه می‌شوم که کدام کاراکتر به پیشبرد فیلم کمک می‌کند و کدام‌یک به کار نمی‌آید. من یک‌سری قلق‌های خاص و شخصی دارم که بتوانم فضا را دربیاورم. یکی از اصلی‌ترین مواردی که در کارم رعایت می‌کنم این است که هیچ وقت از آدم‌های فیلمم سوءاستفاده نمی‌کنم و برایم ارزشمند و مهم هستند. در این مستند هم طراحی کلی فیلمنامه را از قبل داشتم و می‌دانستم روایت چگونه قرار است اتفاق بیفتد اما جزییات کار را نمی‌شد طراحی کرد و در روند فیلم شکل می‌گرفت.
 
* به نظر خودتان نکته بارز «زنانگی» چیست؟
در هیچ یک از فیلم‎هایم نگاه پیچیده‎ای به موضوعات و سوژه‎ها نداشتم و همیشه سعی کردم در دل سادگی، موضوعات مورد نظرم را مطرح کنم؛ «زنانگی» هم همین رویکرد و ویژگی را دارد. بر همین اساس، تغییر نگاه به برخی آدم‎های اطراف‎مان در جامعه می‎تواند نکته ویژه فیلم باشد. هدفم این است که با این فیلم، نگاه انسانی و توجه بیشتر به این آدم‎ها را پررنگ کنم. به نظرم باید مکث طولانی‌تری روی این آدم‌ها داشته باشیم و آن‌ها را از نمایی نزدیک‎تر ببینیم، شاید بتوانیم از این به بعد نگاهمان را به آن‌ها تغییر دهیم.
 
* یکی از عوامل تاثیرگذاری مستندهای اجتماعی پشتوانه قوی پژوهشی آن‌هاست، به‌عنوان یک مستندساز اجتماعی شیوه کارتان در بازتاب مشکلات جامعه چیست؟
نوع مستندهای من به اصطلاح به سینمای مشاهده‌گر مشهور است و معتقدم برای این‌که ذات مستند حفظ شود نباید چیزی را از بیرون وارد آن کرد. اما در کل این‎گونه مستندها بسیار زمان‎بر هستند، چراکه باید با شخصیت‎ها زندگی کرد و آن‎قدر به آن‌ها نزدیک شد که شکل بازسازی به خودش نگیرد. از سوی دیگر، در این‎گونه فیلم‎ها پژوهش چندان به چشم نمی‎آید، چراکه پژوهش درواقع زندگی‎کردن با کاراکترهاست و با سایر انواع تحقیق و پژوهش مثل روش کتابخانه‎ای تفاوت دارد. به‎هرحال، واقعیت این است که پروسه همراه‎بودن با این آدم‎ها و شناخت دقیق ویژگی‎های اخلاقی‎شان مهم‎ترین بخش این‎گونه آثار مستند است. در این مستند هم حدود یک‎سال‎ونیم کار پژوهش طول کشید.
 
* حضور «زنانگی» در جشنواره سینماحقیقت چقدر به دیدهشدن این فیلم کمک میکند؟
اصغر فرهادی در جایی گفته بود وقتی فیلمی در یک جشنواره جایزه می‎گیرد بزرگ‎ترین مزیتش این است که به دیده‎شدن آن کمک می‎کند. اصلا مگر ما چند جشنواره تخصصی در حوزه سینمای مستند داریم؟ به نظرم جشنواره سینماحقیقت ویترین سینمای مستند است و این جشنواره درواقع یک پاتوق فرهنگی و عرصه‎ای برای بحث و تبادل‎نظر پیرامون آثار مختلف سینمایی است. این بحث‎ها و گفت‎وگوها در روزهای جشنواره به رشد کلی سینما کمک زیادی و چشم‎انداز آینده سینما را روشن می‌کند.
 
* به نظرتان اکران گروه هنر و تجربه چقدر به رشد سینمای مستند کمک کرده است؟
به نظرم نفس اکران آثار داستانی و مستند در گروه هنر و تجربه برمبنای کمیت نیست و این طرح بیش از هرچیز فضایی را برای اکران و دیده‎شدن این‎گونه آثار سینمایی فراهم کرده است. قطعا هدف گروه هنر و تجربه، سینمای بدنه و تجاری نیست. به‎هرحال همین که به نقطه‎ای رسیده‎ایم که مخاطب حاضر است برای تماشای فیلم‎های مستند به سینما برود و بلیت بخرد، خود یک پیشرفت و حرکت رو به جلو محسوب می‏شود. این‎که چگونه می‎توان مخاطب بیشتری را جذب کرد و به سالن‎های سینما کشاند، بحث بعدی است. مخاطب سینمای مستند لزوما همان مخاطب فیلم‎های داستانی نیست و تلاش برای ترغیب و جذب مخاطب بیشتر پروسه‎ای طولانی است که نیازمند برنامه‏ریزی مدون است.
 
* گفتگو از: عرفان جلالي
 
 
کد مطلب: 2484
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *