گفتگوی ما با «محسن استادعلی» کارگردان و تهیهکننده مستند «زنانگی» را بخوانید:
*از عنوان فیلمتان مشخص است که در «زنانگی» با فضایی کاملا زنانه روبهرو هستیم، چه چیزی باعث شد «از جایی برای زندگی» که مستندی مردانه محسوب میشد به فیلمی با محوریت زنان رسیدید؟
در این مستند سراغ زنهایی رفتم که اکثر ما در زندگی روزمره با آنها روبهرو میشویم و خیلی وقتها در عین بیتفاوتی و بیتوجهی از کنارشان گذشته و به سادگی رد میشویم. درواقع با این فیلم میخواهم نشان دهم که این افراد هم مثل همه آدمهای اطراف ما در جامعه مشکلات و دغدغههای گوناگونی دارند و البته مثل همه ما انسان هستند؛ فارغ از جنسیتشان و اینکه چه ویژگیها و خصوصیات اخلاقی و شخصیتی دارند، مهمتر از همه این فاکتورها، انسانیت آنهاست که باید موردتوجه قرار گیرد. همچنین میخواستم ببینم میتوانم درام را از زندگی معمولی این آدمها بیرون بکشم و برشی از زندگی افرادی را نمایش دهم که ویژگی خیلی خاصی ندارند، اما زندگیشان پر از چالش است.
* قصه این زنان چیست و چرا تصمیم به ساخت مستندی بر محور زندگی آنها گرفتید؟
چون نمیخواهم قبل از اکران فیلم در جشنواره، قصه آن لو برود، فقط به همین اشاره میکنم که این مستند روایت پنج زن در جنوب شهر تهران است که به دلایل مشترک با هم زندگی میکنند. حدودا اواخر سال ۹۲ بود که از نزدیک با فضای زندگی این چند زن آشنا شدم و تصمیم به ساخت مستندی بر اساس زندگی آنها گرفتم. از همان زمان هم شروع به تحقیق کرده و با مشاهده زندگی آنها، از اواسط سال ۹۳ این سوژه برایم پررنگتر شد و فیلمبرداری را شروع کردیم.
* از همان ابتدا قرار بود فقط قصه همین پنج کاراکتر را در فیلم روایت کنید؟
نه، در ابتدای کار، تعداد کاراکترها بیشتر بود، اما همیشه در کارهایم تا زمانی که کاراکترها را خودم باور نکنم و نپذیرم برای حضور در فیلم هم انتخابشان نمیکنم. خیلی از آنها فاکتورهای لازم را نداشتند، پس از پروژه کنار گذاشته شدند. از سوی دیگر احساس میکردم باید دلایل حضور آنها در فیلم و شخصیتهایی که تعریف میکنیم برای مخاطب جا بیفتد، به همین خاطر در نهایت به همان پنج نفر اکتفا کردیم.
* سختترین بخش کار در تولید این مستند چه بود؟
به دلیل زنانهبودن فضای فیلم، کارکردن در این شرایط سخت بود، به همین دلیل همه گروه سعی کردیم فضای مناسب و راحتی برای کاراکترها ایجاد کنیم تا همان زندگی روزمره خودشان را جلوی دوربین داشته باشند. درواقع با ایجاد صمیمیت، شرایط مناسبی را برای آنها فراهم کردیم تا جلوی دوربین هم خودشان باشند. بهطورکلی اگر کاراکتر جلوی دوربین رضایت نداشته و راحت نباشد، کار خیلی سخت میشود. من معمولا در پروسه پژوهش به شخصیت کاراکترها و خصوصیات و ویژگیهای اخلاقی آنها پی میبرم. درواقع در این مرحله تمام جزییات شخصیتی و حتی عادتهای کوچک و بزرگ کاراکترها مشخص میشود و متوجه میشوم که کدام کاراکتر به پیشبرد فیلم کمک میکند و کدامیک به کار نمیآید. من یکسری قلقهای خاص و شخصی دارم که بتوانم فضا را دربیاورم. یکی از اصلیترین مواردی که در کارم رعایت میکنم این است که هیچ وقت از آدمهای فیلمم سوءاستفاده نمیکنم و برایم ارزشمند و مهم هستند. در این مستند هم طراحی کلی فیلمنامه را از قبل داشتم و میدانستم روایت چگونه قرار است اتفاق بیفتد اما جزییات کار را نمیشد طراحی کرد و در روند فیلم شکل میگرفت.
* به نظر خودتان نکته بارز «زنانگی» چیست؟
در هیچ یک از فیلمهایم نگاه پیچیدهای به موضوعات و سوژهها نداشتم و همیشه سعی کردم در دل سادگی، موضوعات مورد نظرم را مطرح کنم؛ «زنانگی» هم همین رویکرد و ویژگی را دارد. بر همین اساس، تغییر نگاه به برخی آدمهای اطرافمان در جامعه میتواند نکته ویژه فیلم باشد. هدفم این است که با این فیلم، نگاه انسانی و توجه بیشتر به این آدمها را پررنگ کنم. به نظرم باید مکث طولانیتری روی این آدمها داشته باشیم و آنها را از نمایی نزدیکتر ببینیم، شاید بتوانیم از این به بعد نگاهمان را به آنها تغییر دهیم.
* یکی از عوامل تاثیرگذاری مستندهای اجتماعی پشتوانه قوی پژوهشی آنهاست، بهعنوان یک مستندساز اجتماعی شیوه کارتان در بازتاب مشکلات جامعه چیست؟
نوع مستندهای من به اصطلاح به سینمای مشاهدهگر مشهور است و معتقدم برای اینکه ذات مستند حفظ شود نباید چیزی را از بیرون وارد آن کرد. اما در کل اینگونه مستندها بسیار زمانبر هستند، چراکه باید با شخصیتها زندگی کرد و آنقدر به آنها نزدیک شد که شکل بازسازی به خودش نگیرد. از سوی دیگر، در اینگونه فیلمها پژوهش چندان به چشم نمیآید، چراکه پژوهش درواقع زندگیکردن با کاراکترهاست و با سایر انواع تحقیق و پژوهش مثل روش کتابخانهای تفاوت دارد. بههرحال، واقعیت این است که پروسه همراهبودن با این آدمها و شناخت دقیق ویژگیهای اخلاقیشان مهمترین بخش اینگونه آثار مستند است. در این مستند هم حدود یکسالونیم کار پژوهش طول کشید.
* حضور «زنانگی» در جشنواره سینماحقیقت چقدر به دیدهشدن این فیلم کمک میکند؟
اصغر فرهادی در جایی گفته بود وقتی فیلمی در یک جشنواره جایزه میگیرد بزرگترین مزیتش این است که به دیدهشدن آن کمک میکند. اصلا مگر ما چند جشنواره تخصصی در حوزه سینمای مستند داریم؟ به نظرم جشنواره سینماحقیقت ویترین سینمای مستند است و این جشنواره درواقع یک پاتوق فرهنگی و عرصهای برای بحث و تبادلنظر پیرامون آثار مختلف سینمایی است. این بحثها و گفتوگوها در روزهای جشنواره به رشد کلی سینما کمک زیادی و چشمانداز آینده سینما را روشن میکند.
* به نظرتان اکران گروه هنر و تجربه چقدر به رشد سینمای مستند کمک کرده است؟
به نظرم نفس اکران آثار داستانی و مستند در گروه هنر و تجربه برمبنای کمیت نیست و این طرح بیش از هرچیز فضایی را برای اکران و دیدهشدن اینگونه آثار سینمایی فراهم کرده است. قطعا هدف گروه هنر و تجربه، سینمای بدنه و تجاری نیست. بههرحال همین که به نقطهای رسیدهایم که مخاطب حاضر است برای تماشای فیلمهای مستند به سینما برود و بلیت بخرد، خود یک پیشرفت و حرکت رو به جلو محسوب میشود. اینکه چگونه میتوان مخاطب بیشتری را جذب کرد و به سالنهای سینما کشاند، بحث بعدی است. مخاطب سینمای مستند لزوما همان مخاطب فیلمهای داستانی نیست و تلاش برای ترغیب و جذب مخاطب بیشتر پروسهای طولانی است که نیازمند برنامهریزی مدون است.
* گفتگو از: عرفان جلالي