"پناه بر خدا رضايي " با پشتوانه ي ساخت چند فيلم مستند كوتاه وبلند وهمچنين فيلم هاي سينمايي ، اين بار به سراغ موضوع دلخواسته يي رفته است كه دستمايه ي اصلي كارش را تصاوير صامت و كم تر ديده شده ي جنگ تحميلي قرار مي دهد. تصاوير صامتي كه صد البته با تلفيق مناسب آن ها در كنار بسياري از تصاير زنده و فيلم مستند - كه به طور طبيعي گاه با استفاده از تصاوير بايگاني شده ي تلويزيوني يا فيلم هاي مستند – در فيلم " صداي سكوت " آب ورنگي تازه پيدا مي كند و در شكل تازه ي خود از تركيب بهينه ومناسبي برخوردار مي شود كه صد البته در كنار اين تناسب و تلفيق مناسب ، به شدت تاثير گذار و فراموش ناشدني نيز به نظر مي رسد.
تماشاي بريده هايي از فيلم هاي زنده ي جنگ تحميلي در جبهه ي جنوب و همچنين ، بمباران هاي شيميايي و عكس هاي تكان دهنده يي از كشتار آدم هاي بي دفاع در "سردشت" و " حلبچه " از زنان وكودكان گرفته تا مردان سالخورده وبي پناه و يا حتي ديدن دشتي سوخته با نخل هاي سر بريده ، آشكارا قلب و روح مان را مي آزارد و بارديگر بر اين حقيقت تلخ تاكيد مي كند كه "جنگ" يكي از زشت ترين پديده هاي ساخته ي آدمي است كه در زياده خواهي ها و ميل به تعدي وتجاوز به حقوق ديگران ريشه دارد و نتيجه يي جز كشتار آدم هاي بي دفاع و خسارت ها و ويراني هاي جبران ناپذير در پي ندارد!
استفاده از تصاوير كم تر ديده شده ي ده عكاس جنگ (سعيد صادقي ، علي فريدون ، اباصلت بيات ، ساسان مويدي ، مجيد كريميان، احسان رجبي ، سعيد جان بزرگي ، هدايت الله بهبودي، احمد ناطقي و كاوه گلستان ) به لحاظ بصري به فيلم غناي سرشاري بخشيده است. برخي از عكاسان ، در عين حال وظيفه ي راويان فيلم را نيز برعهده مي گيرند و به مجموعه ي تصاوير فيلم مستند جاني تازه مي بخشند. واگويه ي سختي ها و مرارت هاي كار عكاسان جنگ در كنار رزمندگان ، و بي دفاع بودن و عدم برخورداري آنان از وسايل و تجهيزات ايمني لازم و گلايه ي هميشگي آنان از كمبود تجهيزات و همواره در معرض آسيب و خطر بودن - در مقايسه با عكاسان حاضر در جبهه ي دشمن يا عكاسان جنگ در ديگرنقاط جهان – به راستي شنيدني وتامل برانگيز است. با اين همه ، يكايك آنان ،درست مثل رزمندگاني كه جان بر كف در خط مقدم حاضر بوده اند ، دوربين هايشان را به عنوان سلاحي اثر گذار به كار گرفته اند تا در انجام رسالت خطيري كه بر عهده گرفته اند ، سربلند و موفق شوند.
فيلم " صداي سكوت " با برخورداري از برخي عوامل فني حرفه يي سينما توانسته است ، تركيب مناسبي از فيلم ها وعكس هاي مرتبط با هر فضاي مورد اشاره را در كنار هم قرار دهد و با كمك تصوير بردار خود ( مهدي رضايي ) و به مدد صدا گذار و ادغام كننده ي ص مجموعه ي صداهاي فيلم (آرش قاسمي ) ضمن استفاده از قطعات مناسبي از موسيقي انتخابي " كيهان كلهر " و " حسين عليزاده " به روايت تلخ خود از جنگ تحميلي ، حال وهوايي متفاوت در مقايسه با نمونه هاي مشابه اين گونه كارهاي تلفيقي و تركيبي، ارايه دهد.
حقيقت تلخ ِكشته شدن پنج هزار انسان بي گناه - اعم از زن ومرد و كودك ونوجوان وآدم هاي سالخورده- تنها در زماني كم تر از پنج ثانيه ، تنها به مدد حضور داوطلبانه ي عكاسان جنگ قابليت ثبت و ماندگاري پيدا كرده ا ست و به عنوان سند جنايت هاي جنگ افروزان در حافظه تاريخي ملت ما و همه ي جهانيان تا هميشه باقي خواهد ماند.
ضمن اهميت دادن به همه ي امتيازها و ارزش هاي مضموني چنين اثري ، این فیلم از يك كمداشت آشكار در استفاده از تصوير لحظه هايي كوتاه از چهره ي عكاسان جنگ كه از كارهايشان در اين فيلم مستند استفاده شده است ، رنج می برد ، در حالیکه برخي از آنان كار روايتگري بعضي از صحنه ها را نيز برعهده دارند ، با تلفيق مناسبي از عكس ها وفيلم هاي مستند، این اثر می توانست رنگ ورويي پر تنوع تر پيدا كند.
فيلم " صداي سكوت" كه به پايان خود نزديك مي شود ، بار ديگر ، سخن دلنشين وبه ياد ماندني زنده ياد " كاوه كلستان " يكي از استادن برجسته ي عكاسي ايران و از پيشگامان عكاسي جنگ، د ر عنوان بندي آغاز ين فيلم را در ذهن مان مرور مي كنيم كه به راستي چه گفته است كه " صحنه هايي به ما نشان داده مي شود كه انگار به صورت مان سيلي مي خورد و امنيت ما را خدشه دار مي كند و به خطر مي اندازد ! تو " مي تواني نگاه نكني ، مي تواني هويت خود را پنهان كني ، مثل قاتل ها ، اما نمي تواني جلوي حقيقت را بگيري ، ...هيچ كس نمي تواند ! "