۰
جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۱۱
نقد مزدا مرادعباسی بر فيلم مستند « صدای سکوت » ساخته ی وحید زارع زاده

تکرار نجواها

تکرار نجواها
سایه پس‌لرزه‌های روانی جنگ تا سالها پس از پایان یافتن آن هم چنان بر سر مردمان ملتها سایه می افکند. تصویر سربازانی که با کوله باری از معلولیتهای روانی به شهر و زادگاه خود باز گشتند و حضور غریبانه و گاه مهجورشان در پس دیوارهای آسایشگاه های روانی  روایت روی دیگری از جنگ است که این بار از انزوای قهرمانانش در جامعه پس از جنگ و دشواری های حاصل از آن در عرصه خانواده و شهر می گوید.
پرداختن به زندگی معلولان روانی جنگ تحمیلی، موضوع تازه ای نیست و آثار تصویری با رویکرد داستانی و مستند که بر انعکاس این وجه از جنگ تمرکز یافته اند قابل بازیابی و مطالعه است. آنچه در رویکردی مستند به بازتاب این موضوع اهمیت می یابد نمایاندن وجهی دیگر از زندگی معلولان روانی جنگ و پرداختن به زندگی آنان از منظری متفاوت یا کمتر دیده شده است که بتواند با نگاهی انتقادی یا آگاهی بخش، تحلیلی یا بحث برانگیز، توصیفی از وضعیت این قهرمانان خاموش ارایه دهد، تأثیری هر چند اندک بر مخاطب بگذارد یا در ارتقای کیفیت زندگی معلولان و شرایط حاکم بر آن موثر باشد.
صدای سکوت چندان میل به ارایه نگاهی تحلیلی، آگاهی بخش، چالش برانگیز یا انتقادی از خود نشان نمی‎دهد و بیشتر به مجموعه پرتره‎هایی شبیه است از چهره‎هایی که در میان دیوارهای قد برافراشته تنهایی و سکوت، گذران می کنند. در این گذار به هیچکدام از چهره ها نزدیک نمی شود، تمرکز خاصی روی هیچ یک ندارد، فرد خاصی را بهانه روایت قرار نمی دهد و هدف خاصی از گزینش موقعیت زمانی و مکانی روایتِ شبه مستند خود به دست نمی دهد. صحنه هایی از قهرمانان دیروز که در حال رادیو گوش کردن، آواز خواندن یا خوابیدن هستند در کنار صحنه های تکرار شونده ای از سیگار کشیدن افراد مختلف-که معنای خاصی در ارتباط با دیگر صحنه ها و نظام کلی فیلم نمی یابند- و نیز صحنه های مربوط به صرف داروهای مورد نیاز و مراقبتهای پزشکی و نیز اشاره به تاریخ پذیرش بیماران، ساختار غالب فیلم را تشکیل می دهند که ارتباط روایی یا تصویری خاصی با یکدیگر نشان نداده، نگاه خاصی را سامان نمی‎دهند و سعی در نقب زدن موضوعی خاص و متمرکز نیز ندارند به جز اینکه همه شخصیتها را در میزانسنی کم و بیش مشابه می نمایانند که ظاهراً اشاره به سرنوشت مشابه آنها دارد.
اگر اندیشه فیلمساز را تنها بر نمایاندن تصاویری صرف از زندگی یکنواخت و روزمره معلولان اعصاب و روان در آسایشگاه ها و مراکز درمانی استوار بدانیم، صدای سکوت بازتاب مناسبی از این اندیشه است اما اگر با این توقع به سراغ اثر برویم که روایت مستندی از این دست می تواند بهانه ای باشد برای بعد بخشیدن یا ارایه نگاهی تحلیلی به موضوعی که از یک سو با قهرمانان دیروز پیوند دارد و از دیگر سو، دارای ظرفیت مناسبی است برای گسترش میدان بحث و نظر – با  دغدغه ارتقا، باز تعریف شرایط یا آگاهی بخشی کارشناسانه - صدای سکوت قرابتی با این انتظار ندارد.
کد مطلب: 1989
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *