به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی «سینماتجربی»، سِوِرین وِرمِرش استاد فیلمنامه نویسی و کارگردانی دانشگاه سوربن، مدیر کارگاههای متعدد فیلمنامهنویسی در کشورهای مختلف جهان و سازنده فیلمهای کوتاه، مستند و داستانی است که حضورش در ایران برای علاقمندان به سینمای مستند غنیمتی محسوب میشود.
برخورد گرم ورمرش و خندهرویی او خیلی زود یخها را در سالن آمفی تئاتر فرهنگسرای هنر آب کرد. او سخنانش را با تک جملهای که طی چند روز حضورش در ایران از زبان فارسی یاد گرفته بود آغاز کرد: «سلام، خوبین؟» ورمرش به کمک مترجم مسلطش بهمن نورایی به بیان بخشی از فعالیتهای کاریاش در طول دوران حرفهای خود پرداخت. این مستندساز برجسته فرانسوی خیلی در مقدمه نماند و زود رفت سراغ موضوع اصلی کارگاه، یعنی فیلمنامه در سینمای مستند.
در باب استبداد واقعیت
صحبتهای ورمرش کاملاً موجز و مختصر بود. شاید عدم تسلط کامل او بر زبان انگلیسی و حضور مترجم باعث شده بود تا او بدون پریدن از این شاخه به آن شاخه، جان کلامش را با عباراتی کوتاه بیان کند. به همین خاطر سالن کاملاً ساکت بود و حاضران کاملاً روی صحبتهای این استاد خارجی متمرکز بودند. ورود سیفالله صمدیان به سالن خوشحالی ورمرش را به همراه داشت و به همین خاطر به شوخی خطاب به صمدیان گفت: «با آمدن شما تحت تاثیر قرار گرفتم!» و بلند خندید.
ورمرش در ادامه از لزوم نوشتن سخن گفت:«با نوشتن میتوان به هر چیز قابل رویتی ثبات و اصالت بخشید. ما در زبان فرانسه اصطلاحی داریم که به آن خیلی علاقه دارم: "استبداد واقعیت". معنای این اصطلاح این است که اگر شما نتوانید به نگاهتان به واقعیت اصالت و ثبات ببخشید، این واقعیت است که خودش را به شما تحمیل میکند.» ورمرش که صحبتش گرم شده بود و با مشاهده اشتیاق حاضران با حرارت بیشتری حرف میزد، نقطه پیدایش هر مستندی را اولین اندیشه و تمایلی دانست که در ذهن نویسنده نسبت به موضوع جرقه میخورد. او منشاء این تمایل را مجهول دانست و گفت: «آغاز نوشتن یعنی آغاز مشکلات.»
در باب چالشهای نویسندگی
این استاد سپس به چالشهای موجود در بنیادی در فرانسه که توسط او و همکارانش اداره میشود و هدف آن مشاوره دادن به نویسندهها و فیلمسازان است پرداخت و گفت اکثر نویسندگان با یک ایده یا حتی یک فیلمنامه قطور به این بنیاد مراجعه و احساس میکنند فیلمنامهشان در مرحله نهایی قرار دارد، اما وقتی پای فیلم آنها مینشینیم یا فیلمنامه را میخوانیم، یک فیلم یا یک فیلمنامه میبینیم، ولی شخص یا تفکری که پشت آن قرار دارد را نمیبینیم. وی مشکل اصلی را معطوف به این واقعیت دانست که مولف در بسیاری از اوقات آنقدر غرق در نمایاندن واقعیت به طور خالص میشود که دیگر ردپای خودش در اثر قابل مشاهده و تشخیص نیست. او علاقه مولف را نقطه پیداش یک اثر خواند و اعتقاد داشت سینما راهی است برای نشان دادن چیزهایی نامریی که شما قادر به دیدن آن هستید و دیگران نیستند. نکته کلیدی در تبیین این موضوع در صحبتهای این استاد این بود که راه نشان دادن این چیزها کاشتن دوربین در برابر واقعیات نامریی و ضبط تصویر آن نیست، بلکه باید این چیزها را به زبان سینما ترجمه کرد و شیوهای هنرمندانه برای انتقال آن یافت.
در باب دستور زبان فیلم
نمایش فیلم مستند «پنج دوربین شکسته» که روایت عمیقی از زندگی در فلسظین اشغالی بود، جلسه را از حالت گفتگوی صرف خارج کرد. ورمرش دلیل انتخاب این فیلم را بهتر جا انداختن موضوعات مورد بحثش در راستای پرداخت شخصیت، نوع روایت قصه و تغییر کاراکتر در طول فیلم دانست و به حاضران اطمینان داد این فیلم قادر است مفاهیمی که تا به اینجای جلسه در مورد آن صحبت شده را به همه بیاموزد.
نمایش فیلم ولی خیلی موثر نبود، زبان فیلم عبری بود و زیرنویس آن فرانسوی. به همین خاطر ورمرش هر چند دقیقه مجبور میشد فیلم را قطع کند و داستان آن را توضیح دهد. این قضیه طبعاً ارتباط مخاطب با فیلم را مدام قطع میکرد. به هر حال توضیحات آموزشی او در مورد هر سکانس نمایش فیلم را موجه جلوه میداد. او در خلال نمایش فیلم گفت: «ما نباید شخصیت خود در قصه را محصور کنیم، بلکه باید چارچوبی فراهم کنیم که تا کاراکتر ما بتواند در آن چارچوب زندگی کند. هر فیلمی ساختار و گرامر خاص خودش را دارد که شمای فیلمساز باید آن را پیدا کنید. این ساختار در دل شیوه نگاه شما و وابسته به نکتهای است که قصد دارید آن را به مخاطب منتقل کنید.»
در باب اهمیت مخاطب
بحث مهم بعدی سورین ورمرش در مورد اهمیت مخاطب بود. وی توجه حاضران را به فکر کردن به این سوال قبل از ساخت هر فیلم جلب کرد: «چرا مخاطب باید به موضوع مطرح شده در فیلم من اهمیت بدهد؟» او در این مورد به بحث همذات پنداری پرداخت و همذات پنداری مخاطب را معطوف به احساس جاری در فیلم دانست، نه معطوف به مضمون و پیام فیلم. سورین معتقد بود اگر فیلمساز اعتقاد داشته باشد که مخاطب در تمام مراحل فیلم همراه اوست و نه در مقابلش، در کارش موفقتر خواهد بود. میهمان فرانسوی جشنواره در همین راستا «گفت نباید همه چیز را به مخاطب تحمیل کرد، مخاطب به او اجازه داد برداشت خودش را از اثر داشته باشد. برای اینکه مخاطب شخصیت خلق شده ما را دوست داشته باشد، اول باید خودمان آن را دوست داشته باشیم.»
ورمرش در ادامه صحبتهایش با مبنا قرار دادن یکی از مشهورترین فیلمهایش به نام «در اعماق چشمان آنان» که به زندگی ملوانها روی کشتی میپردازد، مراحل پروراندن ایده و نگارش فیلمنامه آن را با ذکر جزییات برای حاضران تشریح کرد تا هنرجوها به شکل ملموستری در جریان بسط دادن این صحبتها در مرحله عمل و هنگام ساخت یک فیلم قرار بگیرند. او حرکت از ایده اولیه و رسیدن به ایدههای بعدی را به یک سفر ذهنی تشبیه کرد و گفت: «برخی از ایدهها به مرور و در جریان کار به ذهن متبادر میشوند و مانند قطعههای پازل در جای درست خود قرار میگیرند.»
موخره
از جذابیتهای این کارگاه این بود که ورمرش در لابهلای حرفهایش مدام سند میآورد و به فیلمها و کتابهای مختلف ارجاع میداد و حاضران را به مراجعه به این منابع دعوت میکرد. نکتهای که در جلسات قبلی کمتر به چشم میخورد. ضمن اینکه ترجمه روان نورایی از صحبتهای سخنران تحسین همه حضار را به همراه داشت و حتی باعث شد سیفالله صمدیان دقایقی را به تمجید از کار برجسته این مترجم اختصاص دهد. ورمرش ساعت پایانی جلسه را به پاسخ دادن به سوالات پرتعداد هنرجوها اختصاص داد، به حرف فیلمسازان حاضر در جلسه به دقت گوش کرد و حتی به آنها در مورد آثارشان با خوشرویی مشاوره داد تا به گفته اکثریت حضار، جلسه «فیلمنامه در فیلم مستند» یکی از پربارترین کارگاههای آموزشی این دوره از جشنواره تلقی شود.
گزارش این کارگاه در پنجمین شماره نشریه روزانه جشنواره سینماحقیقت منتشر شده است.