مستند بلند «ایاقچی» داستانی درگیرکننده و پرکشش دارد که با تمرکز بر روی چند شخصیت معمولی پیش میرود، اما از لحاظ فضاسازی و وجوه دراماتیک امتیازهای مثبت زیادی دارد.
«ایاقچی» داستان زندگی یک زوج جوان را تعریف میکند که در سن کم ازدواج کردهاند و اکنون در روستایی کوچک به دنبال فرصتی برای رسیدن به آرزوهایشان میگردند. آرزوهایی ساده و طبیعی که اصلاً بزرگ نیستند، اما در شرایط سخت اقتصادی و در محاصره محیط بسته روستا، دستنیافتنی به نظر میرسند.
فیلم با معرفی محیط شروع میشود و مردی جوان را در محاصره برف میبینیم که در جادهای ناهموار و خلوت با پیکان قدیمیاش مشغول کار است و موانع فراوانی بر سر راهش وجود دارد. سختکوشی و تلاش نفسگیر او برای عبور از برف و یخ، نشاندهنده رنجی است که او مجبور است تحمل کند تا لقمه نانی برای زن و بچهاش فراهم آورد. در چنین فضای سخت و خشنی، زندگی به دشواری پیش میرود و مفهوم بسیاری از امور روزمره با آنچه شهروند مرفه ساکن محیطهای مدرن میشناسد فرق میکند. زندگی در چنین محیطی یک جنگ تمام عیار است که بازندهاش شانسی برای بقا نخواهد داشت و علاوه بر خودش، خانوادهاش نیز نابود خواهد شد. از این رو چندان عجیب نیست که شخصیتهای درگیر در این جنگ، در جستجوی مسیری برای گریز از رنجهای روزمره باشند و حتی حاضر شوند قانون را دور بزنند. در واقع این آدمها ذاتاً انسانهای خلافکار و کجرفتاری نیستند، ولی جامعه و محیط اطرافشان آنها را به قانونشکنی وامیدارد و این آغاز روندی دردناک است که به سقوط میانجامد. در همان ابتدای فیلم با محمد آشنا میشویم و از طریق تصویرها و تعقیب کارهای روزمرهاش پی میبریم که شغل او چیست و چه مناسباتی با همسر جوانش دارد. در فصل افتتاحیه همه اطلاعات با عناصر بصری منتقل میشود و مستندساز از دخالت در فرم طبیعی محیط پرهیز میکند. بدون هیچ توضیحی، راننده جوان و سختکوش را هنگام انجام کارهای سنگین فیزیکی مشاهده میکنیم و از جادههای صعبالعبور تا شهر خالی از آدمها، همهجا دوربین در جایگاه چشم ناظر به تماشای فعالیت روزمره شخصیت اصلی میپردازد. سپس کمکم فضا برای گفتگو با محمد و همسرش آماده میشود و هر یک جداگانه فرصت مییابند که داستان زندگیشان را رو به دوربین روایت کنند. فیلم از همان سکانس اول کنجکاوی مخاطب را تحریک میکند و هرچه جلوتر میرویم اطلاعات بیشتری منتقل میشود. مهمترین ویژگی این بخش، ترسیم انگیزهها و دلایل شخصیتها برای انتخابهایشان در زندگی است.
مستند «ایاقچی» با رویکردی جسورانه به رویاها و نیازهای زن و مردی میپردازد که تنها آرزویشان دستیابی به یک زندگی ساده است، اما در محیطی بسیار خشن و محروم از موهبتهای طبیعی حیات، حتی همین آرزوی ساده نیز بسیار دور از دسترس به نظر میرسد. محمد که سالهاست در سختترین شرایط کار میکند که دستمزدش را پسانداز کند، در نهایت به فکر قاچاق مشروبات الکلی میافتد و از اینجا به بعد دروغها و پنهانکاریها شروع میشود. زن و مرد هردو به هم دروغ میگویند و هرچه زمان میگذرد این دروغها تأثیر عمیقتری روی ارتباطشان با یکدیگر میگذارد. لحن مستند در بازگویی این نکتههای پنهان بسیار جسورانه است. برای تصویربرداری هر یک از سکانسهای مرتبط با روند روایی داستان، وقت و انرژی زیادی صرف شده و گذشته از مناظر برفی و چشماندازهای خشن، کمکم قابهای زیبا به فیلم اضافه میشوند؛ مانند نماهایی از پشت شیشه بارانزده ماشین و نمای باغ و کوچههای روستایی و... رویکرد مستند این است که با تمام سختیها، زندگی خالی نیست و شخصیتهای اصلی فیلم، یعنی این زن و شوهر جوان، چنان غرق خواستههای مادی خود هستند که متوجه زیباییهای اطرافشان نیستند.
فیلم با یک پیچ دراماتیک جذاب در نهایت به پایانی اثرگذار ختم میشود و محمد را در برابر نتیجه انتخابهایش قرار میدهد. این یک داستان کامل است که فراز و فرودهای اثرگذاری دارد و مخاطب را در طول مسیر یک لحظه رها نمیکند. در واقع کارکرد اصلی مستند این است که مخاطب را در معرض داوری قرار دهد و قضاوت اخلاقی او را برانگیزد: آیا حق با این زوج جوان است و به خاطر شرایط سختشان حق دارند دروغ بگویند و انتخابهای ریسکی و حساس کنند؟ یا مثل هزاران زوج جوان دیگر با محدودیتهای زندگی بسازند و به آنچه در اختیار دارند بسنده کنند؟
شاهین شجریکهن