۰
شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۰۴
تکاپوی بی پایان حیات

یادداشتی بر مستند « هوبره » به کارگردانی فتح‌ الله امیری، نیما عسکری

یادداشتی بر مستند « هوبره  » به کارگردانی فتح‌ الله امیری، نیما عسکری
کسانی که مستندهای فتح‌الله امیری و گروه همکارانش را در سال‌های اخیر دنبال کرده‌اند با سبک کار او آشنایی دارند. مستندسازی که با کوشش و صرف زمان زیاد، مستندهای حیات وحش داخلی را در سطح استانداردهای جهانی اجرا کرده و نشان داده که می‌توان کلاس کار را با همین امکانات و بودجه‌های در دسترس هم بالا نگه داشت. او در ساخت مستندهای حیات وحش از تکنیک‌ها و روش‌های فنی روز جهان استفاده می‌کند و گاه برای ثبت یک نمای چند ثانیه‌ای، روزهای متوالی به همراه گروهش مشغول برنامه‌ریزی و کار هستند. حاصل این رویکرد جدی و اهمیت دادن به بافت تصویری و کیفیت اجرایی مستند، فیلم‌هایی تماشایی و خوش‌ساخت است که اغلب با دغدغه‌های محیط زیستی همراه‌اند. مستند «هوبره» کار مشترک امیری و نیما عسکری، روایتگر کوشش‌های محیط‌بانان برای حفظ نسل هوبره در زیستگاه طبیعی و مبارزه با قاچاق این پرنده بومی باارزش است. فیلم با تعقیب گروهی از محیط‌بانان و حفظان محیط زیست، مخاطب را به قلب موقعیت طبیعی می‌برد و حساسیت‌های موضوع را در طول چند دقیقه ابتدایی به‌خوبی از طریق گفتگوها و تصویرها منتقل می‌کند. طوری که از همان ابتدا، مخاطب در جریان وجوه مختلف موضوع قرار می‌گیرد و با دغدغه‌های مستندساز همراه می‌شود. تنش اصلی میان حافظان محیط زیست و شکارچیان بی‌رحمی است که این پرندگان نایاب را می‌ربایند و به خارج از کشور قاچاق می‌کنند. فیلم نشان‌دهنده عمق فاجعه است و وضعیت نامناسب طبیعت وحشی را در مناطق مختلف ایران تصویر می‌کند. این‌که اگر مردم بومی مراقب محیط زیست اطراف‌شان نباشند و آموزش درست نبینند، چه‌بسا بسیاری از سرمایه‌های ملی را از دست بدهیم. لحن مستند در بازگویی وضعیت محیط زیست ایران، تراژیک و پریشان‌کننده است. زمینه‌های محلی مثل فقر و بی‌کاری مردم روستانشین و بیابان‌گرد، دلیل اصلی رونق قاچاق در مناطق دورافتاده است و فیلم با این‌که برای مردم محلی به خاطر فقرشان همدلی می‌کند اما تأکید دارد که فقر نباید مجوز شکار پرندگان قیمتی باشد. این رویه در نهایت به ضرر همین مردم است و منابع بالقوه ثروت‌شان را در نسل‌های آینده محدودتر می‌کند. از همه تأسف‌برانگیزتر، فرصت‌طلبی برخی ثروتمندان حاشیه خلیج فارس است که با وسوسه مردم فقیر، آن‌ها را به فروش میراث طبیعی خودشان ترغیب می‌کنند. هرچه فیلم جلوتر می‌رود و اطلاعات مخاطب تکمیل‌تر می‌شود، ابعاد هولناک این تنازع بقا و چرخه مرگبار انسان و طبیعت بیشتر آشکار می‌شود. در دشت‌های دورافتاده، جنگی ناراحت‌کننده و بی‌امان بین محیط‌بانان و شکارچیان برپاست. جنگی که هر روز و هر شب ادامه دارد و خیلی از ما شهرنشینان بی‌دغدغه اصلاً خبردار نیستیم که چگونه موجودیت محیط زیست و منابع طبیعی‌مان در خطر نابودی است. مستند «هوبره» می‌خواهد تلنگری بزند و نسبت به این خطر مهم اطلاع‌رسانی کند. دوربین به شیوه‌ای کناره‌جویانه از قرار گرفتن در مرکز ماجراها پرهیز می‌کند. تلاش مستندساز بر این است که دوربین به عنوان چشم ناظر با گروه همراه شود و بدون خودنمایی، مخاطب را در محیط واقعی قرار دهد. انگار که خود ما از طریق تصویرها در کنار گروه هستیم و در تمام جستجوها و نقشه کشیدن‌ها یکی از اعضای گروه محسوب می‌شویم. با تجسم موقعیت واقعی، سختی‌ها و حساسیت‌های کار محیط‌بانان کاملاً قابل تشخیص و ملموس است. این واقعیت که فقط برای حفظ یک گونه جانوری، چنین تلاش گسترده‌ای انجام می‌شود و ده‌ها نفر درگیر موضوع‌اند، مقیاسی به دست می‌دهد که گستره کلی فعالیت‌های محیط زیستی را بتوان تخمین زد. و قطعاً این تلاش گسترده بدون همراهی و آگاهی مردم به نتیجه نمی‌رسد و نمی‌توان از وقوع تراژدی محیط زیستی در کشورمان جلوگیری کرد. ابعاد آگاهی‌بخش این مستند بسیار فراتر از موضوع یک پرنده است. ساختار مستند تحت تأثیر روحیه پیگیری و سخت‌کوشی سازندگانش کم‌کم به سمتی می‌رود که صرفاً اطلاع‌رسانی نکند بلکه ریشه‌های موضوع را دنبال کند و پرونده‌ای کامل را پیش روی مخاطب بگذارد. این یکی از امتیازهای مهم «هوبره» است. مستندی که فقط به موضوعش ناخنک نمی‌‌زند، بلکه همه‌چیز را تا انتها پی می‌گیرد و می‌کوشد چشم‌انداز کاملی از حقیقت ارائه دهد. و واقعیت تلخ این است که با جستجوهای گروه، معلوم می‌شود که ابعاد ناخوشایند حقیقت چقدر گسترده‌تر از تصور اولیه است. این یک ناسازه فرهنگی است که فقط با عزم همگانی و آموزش صحیح می‌توان امیدی به اصلاحش داشت. امتیاز دیگر مستند این است که اطلاعات دقیق و گسترده‌ای را با ایجاز کامل و از طریق الگوهای بصری به مخاطب منتقل می‌کند. با وجود این حجم عظیم اطلاعات و جنبه‌های آموزشی و فرهنگ‌سازی فیلم، اما هیچ سکانسی خالی از جذابیت نیست و مخاطب احساس ملال نمی‌کند. چون در تمام دقایق، با ریتمی متوازن و با تکیه بر نماهای کوتاه و گذرا که به طور متوالی به هم پیوند خورده‌اند، داستان پرکشش تکاپوهای محیط‌بانان پیگیری می‌شود. فیلم چند سکانس غم‌انگیز هم دارد که تماشایش واقعاً تأثیر عاطفی عجیبی روی تماشاگر می‌گذارد. به‌خصوص صحنه‌های مربوط به ناتوانی و فلج شدن پرندگانی که از دام شکارچیان آزاد می‌شوند، و رنج آن‌ها برای راه رفتن و پرواز، و نیز وضعیت دلخراش آن‌ها در اسارت...
فیلم در نهایت موفق می‌شود داستانش را به‌خوبی و با یک فرود متعادل و اثرگذار روایت کند و درک کاملی از موضوع بسازد، اما فراتر از تمام این مؤلفه‌ها، تجربه تماشای مستند «هوبره» برای کسانی که دغدغه حفظ محیط زیست برای‌شان جدی است و اهمیت موضوع را می‌فهمند تجربه‌ای بس تکان‌دهنده است. جای خوش‌وقتی است که فیلم با امید تمام می‌‌شود و کوشش‌های گروه بی‌نتیجه نمی‌ماند، اما حتی با وجود این تأثیرگذاری مثبت، باز هم نگرانی برای آینده محیط زیست این سرزمین در ذهن مخاطب پررنگ باقی می‌ماند. تلاش محیط‌بانان برای جلوگیری از قاچاق پرنده‌های زیبا و قیمتی، حاصلی افتخاربرانگیز دارد و تحت مراقبت آن‌ها جوجه‌های جدیدی در محیط طبیعی به عرصه رشد می‌رسند و بقای نسل هوبره تضمین می‌شود، ولی آیا درباره باقی گونه‌ها هم می‌توان همین قدر امیدوار بود؟ تماشای «هوبره» باعث می‌شود به سوالاتی از این دست فکر کنیم.
 
شاهین شجری‌کهن
 
 
کد مطلب: 8339
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *