۰
پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۳۱
خواب هاي پريشانِ تالابِ بزرگ !

یادداشتی بر مستند " ني سان" به کارگردانی ساخته ي محسن ظریفی‌‏پور

یادداشتی بر مستند " ني سان" به کارگردانی ساخته ي محسن ظریفی‌‏پور
 در مستندهاي قوم نگار و مستندهايي كه در آن ها كوشش مي شود تا مخاطبان اين گونه آثاربه خوبي بتوانند به فضاي كار و زندگي اقوام مختلف ساكن در اين ديار نزديك شوند،با تماشاي هر اثري ، گويي در سفري كوتاه ، با مستندسازان همراه مي شويم تا با نحوه ي زيست و گذران زندگي و كشت وكار و صيد آدم هاي يك منطقه آشنا شويم. براي نمونه ،مستندي چون: " ني سان" ما را به تماشاي گوشه هايي  از كار و زندگي  عشایر عرب خوزستان ، به عنوان بازماندگان يك تمدن كهن از منطقه ي  بين النهرين  و مرزبانان خطه ي جنوبي سرزمين مادري، دعوت مي كند.  در مستند " نی سان" همراه با سازنده ي آن ، به منطقه ي هويزه  نزديك مي شويم و ضمن آشنايي گذرا و اجمالي  با زندگی دامداران و صیادان  آن  منطقه ، از دشواري ها و كمداشت هاي زندگيشان نيز باخبر مي شويم و به شهادت كساني كه در آنجا زندگي مي كنند، در مي يابيم كه در بخش ني سان شهرستان هويزه در استان خوزستان، در گذشته يي نه چندان دور ، به دليل شرايط مناسب آب و هوايي و وجود منابع طبيعي مساعد، كشاورزي، دامداري و دامپروري رونق چشمگيري داشته است.وضعيت مناسب و طبيعي تالاب هورالعظيم  شرايط مساعدي براي  صيد وشكار مردمان بومي منطقه  ايجاد مي كرد و كار كشاورزي، كشت برنج  و پرورش گاوميش و دامپروري، پُر رونق بود. در بخش هاي آغازين فيلم مستند ني سان ، يك جوان بومي عرب زبان كه به گروه مستند سازي  خوشامد مي گويد  و آن ها را به درون  خانه ي خود راهنمايي مي كند، با بياني صريح از آن ها گلايه مي كند كه چرا در خشكسالي ها و زماني كه تالاب كم آب مي شود يا مي خشكد ، به سراغ ما نمي آييد تا ببينيد كه چه زندگي سختي داريم و روزگار كشاورزان و دامداران و صيادان ما چگونه به تلخي گذرد؟!
"ميلاد"- معلم مدرسه ي  روستاي سيد عرب كه  همه ي سال هاي زندگيش را در كنار هورالعظيم  گذرانده است ، در خانواده يي زندگي مي كند كه يكايك اعضاي آن گوشه يي از بارسنگين زندگيشان را بردوش مي كشند. خودش بعد از مدرسه به خانواده كمك مي كند. براي مادرش دارو وغذا مي برد. مادر ، از دخترهايش حرف مي زند. يكي كه هنوز فقط 11 سال دارد و ديگري كه به خانه ي شوهر رفته است و ليسانسيه ي بيكار است . پدر، سفارش جمع وجوركردن گله ي پراكنده ي گاوميش ها را مي دهد. برادر بزرگ تر ميلاد،به گاوميش ها رسيدگي مي كند و مواظب است تا گاوها به مزرعه ي همسايه وارد نشوند و محصولات كشاورزي را خراب نكنند و زحمات ديگران  را بر باد ندهند. گاوها و گوساله ها هركدام براي خودشان نامي دارند.براي حفاظت از آن ها در زمستان سختي كه در پيش است ، طويله را آماده مي كنند تا حيوان ها از سوز و سرما در امان باشند. در اين فيلم مستند، با نگاهي گذرا، به توسعه ي تاسيسات شركت نفت و ناپايداري شرايط طبيعي  تالاب هورالعظيم  اشاره مي شود وبا نمايش  نماهاي متنوعي از دشت و تالاب و  فضاي صيد  و شكار،گفته مي مي شود كه روزانه حدود پنج تن شيرمرغوب از همين منطقه  به اهواز فرستاده مي شود. با اين همه ، به گمان خانواده ي ميلاد ، بركت كشت وكارشان كم شده است و به ويژه با وقوع جنگ تحميلي و و اشغال هويزه و قرار گرفتن در محاصره ي عراقي ها ..... وآغاز آوارگي مردم منطقه ، هنوز خاطرات تلخ آن روزهاي پُر درد و داغ،  آزارشان مي دهد و تالاب بزرگ ، هنوزخواب هاي پريشان مي بيند!
عزيزالله حاجي مشهدي
 
کد مطلب: 8207
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *