۰
پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۳۵
"در جستجوي تَن"

یادداشتی بر مستند « رش او» به کارگردانی رضا عباسي

یادداشتی بر مستند « رش او» به کارگردانی رضا عباسي
مستند نيمه بلند "رَش اُو" ساخته رضا عباسي؛ يكي از هزاران تراژدي برآمده از سيل فروردين 98 در پلدختر است كه با خوانش دراماتيك نقبي به باورهاي خرافي و موازنه مرگ و زندگي مي زند. فيلمساز با تكيه بر روند تدريجي اطلاعات دهي، توزيع اطلاعات را به گونه اي هوشمندانه طراحي كرده و به همين واسطه توانسته مخاطب را از خلال پهن شدن تور قصه با اين مستند همراه كند. فيلم با تصويري از زن جوان سياهپوش بر بلنداي صخره ها آغاز مي شود و با نماهايي از جاده ها و ماشين ها، اين صحنه را به نماي هوايي از يك عروسي محلي در فضاي باز پيوند مي زند. مراسمي كه با كمي دقت مي توان همان زن سياهپوش را در قامت عروسي زيبا و كم سال تشخيص داد و در كنارش دامادي موقر (ياسين)، پدر و مادر داماد و ... حضور دارند. نريشن راوي از همين لحظات با صداي غمزده زني آغاز مي شود كه تفاوت خود را با اطرافيان؛ از موي قرمز تا ... عاملي شوم و دليل خراب شدن زندگي اش؛ از نگاه ديگران عنوان مي كند و به نظر مي آيد خودش هم اين باور را پذيرفته است. آنچه در ادامه مي آيد وضعيت زمان حال پدرشوهر و مادرشوهر در قياس با فيلم عروسي و آشفتگي روحي آنان براي يافتن ياسين است . همان داماد جوان كه به نظر مي آيد به شكلي تراژيك از دست رفته و هنوز نشاني از او به دست نيامده است.  هوشمندي در شيوه توزيع اطلاعات موجب شده در طول نزديك به يك ساعت، نه تنها مخاطب با ابهام و سوال هاي بي جواب متعدد دچار سرخوردگي نشود، بلكه پرسش هاي شكل گرفته به تدريج و با ظرافت پاسخ بگيرند و همزمان پرسش هاي جديد ايجاد شود كه كنجكاوي و همراهي او را به يك نسبت طلب مي كند. اين چنين است كه روايت پدر و مادر از تراژدي از دست رفتن ياسين به نوعي قرينه خوانش زن جوان از زنجيره ناكامي هايش در از دست دادن پدر، شوهر و فرزند مي شود و آنچه بر ذهن مخاطب رسوب مي كند، يك تراژدي تمام عيار براي زندگان و مردگان است. زني كه ظاهراً زنده است اما يك كالبد بي جان بيش نيست و مردي كه ظاهراً مرده اما كالبدي از او در دست نيست. اين قرينه پردازي دراماتيك كه برآمده از حاكميت روح رئاليسم بر ساختار اثر است، زيرلايه فيلم را واجد مفاهيم نماديني كرده كه به نوعي كالبد سرگردان ياسين و روح سرگردان زن را مكمل هم جلوه مي دهد و تأمل برانگيز است. فيلمساز در ادامه براي دور نشدن از روح رئاليسم حاكم بر فيلم، به روايت دردناك تنها شاهد غرق شدن ياسين در سيل مي پردازد و اين تأخر زماني در ترسيم واقعه اي كه روي داده، مخاطب را به بازيابي كنش و واكنش هاي پدر و مادري وامي دارد كه 14 ماه است در جستجوي فرزندشان هستند. تكيه بر تصاوير عمومي از تخريب هاي برآمده از سيل كه مكمل روايت ناديده از ناپديد شدن ياسين در سيل شده، عمق فاجعه را گسترده تر جلوه مي دهد. بخصوص به مدد فيلمبرداري متبحرانه تورج اصلاني و ناقوس مرگي كه در حكم موسيقي؛ مرگ را به زندگي دعوت مي كند، قاب فاجعه در ذهن مخاطب بسط مي يابد. در مسير ترسيم اين تراژدي، فيلم كه عنوان تمثيلي "رش او" به معناي آب تيره و ويرانگر را بر پيشاني دارد؛ به شرايط عامه مردمان اين خطه هم مي پردازد و در انتها مراسم ياسين خواني زنان سياهپوش چادر به سر در كنار رودخانه براي پيدا شدن ياسين را به قاب زن- مادر جوان و ناكام پيوند مي زند كه مصداق كالبد گمشده ياسين است، اما كسي او را نمي بيند.
 
سحر عصرآزاد    
 
کد مطلب: 8190
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *