.با تصاویری جذاب از فرودگاه فرانکفورت، با تصاویری شیک از آلمانِ زیبا. با طراحی صحنهی دقیق و طراحی لباس بسیار دقیقتر. با بازسازیهایی که کمتر در سینمای مستند ایران استفاده می شود. با گریمی قابل قبول و فریمهایی به دقت انتخاب شده. با طراحی دقیق میزانسن برای هر چه چشمنوازتر شدن فیلم. حافظ و گوته تلاشی بسیار متفاوت برای پرداختن به موضوعی بسیار متفاوت تر است. از همان اول می توان فهمید که موضوع فیلم چقدر دغدغهی شخصی فیلمساز بوده. بر مبنای داستانی واقعی و تحقیقاتی که از پس پردهی نقرهای هم می توان فهمید چقدر دقیق و عظیم بوده است. رابطهی گوته نویسنده و سیاستمدار آلمانی که در کنار بزرگان فرهنگ و ادب اروپا جایگاهی ویژه دارد. گوته فقط نویسنده و سیاستمدار نبود. نابعهای بود که بر هر آتشی دستی داشت. از فلسفه و شعر گرفته تا پزشکی و علمشیمی. از آن آدم های جامعالعلم.از آنهایی که نمونههای مثل او را باید در مشرق زمین جستجو کرد. فارابی و بوعلیسینا و خیام و خوارزمی. شگفتا که دقیقا کسی مثل اوست که شیفتهی مشرق زمین است و علم قرآنی میداند و زبان فارسی بلد است.
فرشته حکمت فیلمش را با حوصله جلو می برد.با لحنی که سعی میکند شاعرانه باشد و الحق در بسیاری از جاها موفق است. کارگردان حافظ و گوته کار سختی پیش رو دارد. اینکه بخواهد فرمی بیاید که هم قصهاش را تعریف کند و هم لحن شاعرانهاش را حفظ کند.فیلم را می توان از این نظر به دو نیمه تقسیم کرد. در نیمهی اول قصهی گوته تعریف میشود و تصاویر بازسازی شدهای که با دقت وسواس گونهای ساخته شدهاندو با بازی ناصر آقایی به نقش گوته. تا جایی که به سکانس های او مربوط است تلاش کارگردان برای حفظ نظم بین تعریف کردن قصه و نریشنهای شاعرانه جواب داده و فیلم حس و حال خوب و یکدستی دارد. مشکل اما از نیمهی دوم فیلم شروع میشود. جایی که داستان بیشتر در ایران دنبال می شود. فیلم به وضوح از ریتم میافتد و حوصلهی فراوانی را طلب میکند.مشکل اینجا نه از کارگردانی که از فیلمنامهی کار است. گوته و حافظ چندین قرن با هم فاصله داشتهاند. قرار است بین دو قسمت فیلم پیوندی عاطفی بین آنها ببینیم. این اتفاق نمیافتد.گویی فرشته حکمت تا جایی از فیلم را کارگردانی و از یک جا به بعد آن را مهندسی کرده است. ایده عالی است. اجرا هم در بسیاری از جاها خوب است اما بی آنکه به لحن کار صدمهای وارد شود ،دو داستان از هم فاصلهی زیادی می گیرند و باعث میشود که طول فیلم بیشتر از زمان واقعیاش به نظر برسد.
۳.فیلمبرداری فیلم یکی از نقاط درخشان فیلم است. حافظ و گوته یکی از آخرین فیلمهایی بود که به دفتر جشنواره رسید و با دیدن نتیجهی کار هیچ چیز جز وسواس کارگردان در جهت بالاتر رفتن کیفیت خروجی نمی تواند دلیل آن باشد. اتالوناژ و پساتولید کار با دقت انجام شده تا نتیجه تا جایی که می شود دارای استانداردی بینالملی باشد. بدون اینکه بخواهیم ایرادی به کار بگیریم باید بگوئیم که سختترین قسمت کار برای فرشاد فرشتهحکمت هم همین بوده. درآوردن کلیت کار که دغدغه اش بوده و فرم روایت خود را بر مبنای آن انتخاب کرده است. فرمی که باید آن را شجاعانه دانست چون اگر ایرادی هم به آن گرفته شود انتخاب کارگردان بوده است.
" محمود صادقلو "