۰
پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۲۴

نقدی بر مستند " پنهان شدگي " به کارگردانی سيد رضا رضوي

خواستن و توانستن !
نقدی بر مستند " پنهان شدگي " به کارگردانی سيد رضا رضوي
درجريان شكل گيري برخي از فيلم ها ي مستند، فكروايده ي اوليه ، حرف اول را مي زند. طرح ريزي يك فيلم مستند خوب و پُركشش گاه تنها به مدد پيدا كردن همان ايده ي نخستين به عنوان بذر و نشاي اوليه ي درخت پرثمري مي ماند كه وقتي در اختيار گرفته شود، يافتن زمين  و خاك مناسب براي كاشت و داشت و برداشت ميوه هاي شيرين آن كار چندان دشوار نخواهد بود.
مستند بلند "پنهان شدگي" ، ساخته ي"سيد رضا رضوي" از آن دسته فيلم هاست كه پيگيري هاي سرسختانه و پايمردي هاي سازنده ي آن  نقش كليدي در پيشبرد ماجراهاي اين مستند داشته است. پي جويي هر مسئله يي در فيلم، صد البته در سيمايي شبه داستاني با محوريت  حضور لحظه به لحظه ي يك مستند ساز زن شكل مي گيرد تا در جايگاه  يك شاهد عيني و راوي فيلم ، به نمايندگي از سوي سازنده ي مستند "پنهان شدگي"،بتواند راز و رمزهاي پنهان دردل هرماجرا را كشف كند و مخاطب چنين فيلمي را يك قدم به واقع نمايي و درست از آب در آمدن برخي گمانه زني هاي مستندساز نزديك كند. تا جايي كه تماشاگر فيلم با خودش فكر كند كه اگر پيگيري ها و سرسختي هاي راوي فيلم(رايا نصيري) نبود، بسياري از پرسش هاي مطرح شده در جاي جاي اثر تا پايان فيلم ، بي پاسخ باقي مي ماند  و مخاطب ، هيچ سنجه ي مناسبي براي راستي آزمايي حرف هايي كه فيلمبردار آن 27 ثانيه فيلم 8 ميلي متري  مربوط به  به خاك وخون كشيدن مردم در خيابان و برقراري حكومت نظامي در رژيم سابق ، در گفت وگو با خانم نصيري مطرح مي كند ، در دست نمي داشتيم.
 با مطرح كردن هر پرسش به ظاهر ساده، در حالي كه راوي اين فيلم مستند درپي يافتن پاسخ آن به اينجا و آنجا سرك مي كشد، درجريان همين پي جويي ها ، گاه پرسش هاي تازه تري در ذهنش شكل مي گيرد و رسيدن به هدف را برايش دشوارتر مي كند. براي نمونه ، نخستين بار كه به كمك "آقاي عبدالصالحي" ، قرار است با "آقاي پساوند" فيلمبردار آن فيلم 27 ثانيه يي ديداري شكل بگيرد ، پس از دو بار خُلف وعده ي خواسته يا ناخواسته ، خانم نصيري در ملاقات با پساوند به حقيقت ديگري مي رسد. حقيقتي كه نشان مي دهد ، فيلم مورد نظر با دوربين 8 ميلي متري پساوند، توسط دوست و دستيار او يعني " آقاي شجاعي" فيلمبرداري شده است! درست از همين نقطه ي فيلم، پساوند از دايره ي آدم هايي كه در ادامه ي كار مي توانند خانم نصيري يا كارگردان اين فيلم مستند را به پاسخي قطعي و روشن برساند، كنار گذاشته مي شود!
يكايك ماجراهاي بعدي فيلم ، به گونه يي در پي مي آيد كه گويي در بخش هايي از اين پي جويي ها وكشف ها  و رازگشايي ها ،گاه انگار نقش اتفاق يا تصادف را هم بايد دخيل دانست.  شايد درست به همين دليل باشد كه ما ، درمقام مخاطب چنين مستندي ، ماجراي گلوله ي شليك شده از سوي ماموران حكومت نظامي و عبور آن از شيشه ي پنجره ي "آموزشگاه رانندگي پارس نو" و نشستن آن بر ديوار زير تاق يكي از اتاق هاي آموزشگاه و سوراخ شدن شيشه ي پنجره را بي آن كه به شكستن و فرو ريختن آن  منجر شود،دست كم  از زبان سه شاهد عيني( ازجمله آقاي يزدان بخش مدير سختگير آموزشگاه) مي شنويم و تصوير مستند آن را نيز از طريق دو فيلم كوتاه ضبط شده در 39 سال پيش (اول از روي فيلمي كه آقاي شجاعي گرفته است و بعد هم از روي فيلمي كه "آقاي اراني "  بعد از او فيلمبرداري كرده است ) به تماشا مي نشينيم و بر گفته ها يشان مُهرِ تاييد مي زنيم!
با حذف برخي عوامل اتفاقي و تصادفي ( مثل معرفي آقاي اراني از سوي  مدير آموزشگاه  رانندگي به خانم نصيري)  كسي هرگز از وجود فيلم ديگري به عنوان نمونه ي همزاد آن فيلم 27 ثانيه يي ، باخبر نمي شد! ترديدي نبايد داشت كه بخش عمده يي از اين هم پوشاني ماجراهاي فيلم را جدا از پيگيري هاي راوي و كارگردان اثر ، بايد به حساب خوش اقبالي سازنده ي چنين اثري گذاشت كه در چينش جزيي نگرانه ي اجزاي فيلم وحوادث به تصوير كشيده شده در فيلم، گويي نيرويي خارج از اراده ي فيلمساز نيز نقش داشته است! براي نمونه ، جايي كه شجاعي از ترس ماموران حكومت نظامي ، دوربين كوچك فيلمبرداري اش را به يك زن ناشناس در كوچه پشتيِ مجاور آموزشگاه رانندگي مي سپارد و ماجرا ي مسافر بودن آن زن گيلاني در فيلم مطرح مي شود، گويي ،" ابر و باد و مه و خورشيد و فلك" در كار بوده اند تا دوربين و فيلم چند ثانيه يي آقاي شجاعي از بين نرود و آن 27 ثانيه ي طلايي از آن كشتار وحشيانه در حافظه  ي تاريخ اين سرزمين ، با تصاويري مستند برجاي بماند. فيلم پنهان شدگي ، فيلم "خواستن و توانستن" است. از بخش هاي نوستالژيك مربوط به خاطرات آقاي شجاعي در سينماي نيمه ويران وغبارگرفته ي "رنگين كمان" و يادآوري صحنه يي از فيلم " داش آكل"  كه بگذريم ، نمونه ي مناسبي از يك كار كارگاهي و آموزشي است  كه يك مستند ساز بايد از آن درس پي جويي ، اميد ، سرسختي و پايداري بياموزد!

«عزيزالله حاجي مشهدي »
 
کد مطلب: 3960
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *