" همه بچه های مامان" یک مستند مشاهده گر خانوادگی در احوالات دو نسل است: نسلی که دلخوش خانه های قدیمی با حیاط های پر درخت و حوض و فواره و اتاق ها ی نورگیر است و نسلی که انگار با تمام چیزهای دور و برش احساس غریبگی دارد و در دنیای آپارتمانی خود محصور است .
فیلم روایت کارگردان از خانه-باغ قدیمی پدری است که با توجه به اوضاع و احوال نابسامان روز باید کوبیده شود تا از دلش نه طبقه آپارتمان سر در بیاورد .
قهرمان اصلی فیلم مادر کارگردان است که بیش از همه دل بسته ی درخت های خانه است و همگی را با دست های خود کاشته و آبیاری کرده . پدر خانواده که در سن بازنشستگی است به فکر خانهدار کردن پنج فرزند است که نه تنها قدرت خرید خانه ندارند بلکه حتی از پس پرداخت اجاره خانه هایشان هم برنمیآیند.
مامان که درخت های حیاط خانه را به اندازه بچه هایش دوست دارد و مادرانه خاک پای آنها را بیل زده و روزی یک بار به آنها آب می دهد با مراجعه به شهرداری برای حفظ درخت های خانه و جابجا کردن آنها چانه میزند تا شاید بتواند آنها را به اقامتگاه جدید منتقل کند و جلوی خانهشان بکارد و پدر با دنبال کردن اخبار مربوط به مذاکرات برجام برای رفع تحریم ها، به فکر گشایش روزنه ای برای آینده فرزندانشان در صورت برداشتن تحریمهاست.
مادر عنصر فعال و پر کاری است که دائم در حال پخت و پز و میوه چینی و آب دادن به درخت ها و رفت و آمد به آژانس های مسکن است و به این شکل دلواپسی هایش را از فشار های تحمیلی چاره می کند .
موضوع تحریم ها و مردمی که از آن صدمه میبینند ترجیع بندی است که فیلمساز بهعنوان کابوس آدمهای مستندش در جایجای فیلم به کار گرفته و در فصلی از فیلم که فیلمساز ضمن مصاحبه پر نیش و کنایه با مادرش در مورد چگونگی تهیه مسکن برای خانواده صحبت می کند با روی آوردن به طنز ، خانه دار شدن خانواده اش را به شوخی میگیرد و پسر خانواده ،عمر خود را آنقدر بلند نمی بیند که حسرت در و دیوار و درخت های خانه را بخورد .
وقتی وسایل و اسباب و اثاثیه منزل برای نه کوچ بلکه نقل مکان اجباری به جایی کوچکتر جمعآوری میشود تا از این طرف بلوار به آن طرف بلوار بروند دلخراش ترین فصل فیلم یعنی کوبیدن خانه قدیمی و بریدن درخت های میوه حیاتشان اشک پدر و مادر را در میآورد ، تماشای شکستن شیشه ی پنجرهها و فرو ریختن دیوار ها در حد طاقت آن دو نیست و مادر برای اولین بار در طول فیلم با از دست دادن تحمل ، به پرخاش و اعتراض می پردازد و احساسات تماشاگر را برمی انگیزد .
بهترین تعبیراز خود گذشتگی بابا و مامان، برداشتی است که دختر خانه از قصه درخت بخشنده می کند : آنجا که وقتی درخت با فقر و نداری صاحبش روبرو می شود هستی اش را به او تقدیم می کند و در پایان با بخشیدن تنه خود به صاحبش وسیله ساختن قایق برای عزیمت او را فراهم می سازد .
"همه بچه های مامان" می توانست با کاستن از مدت زمان طولانی فیلم و کم کردن از نماهای تکراری به مستندی روان و موثرتر تبدیل شود و با پررنگ کردن درام اصلی فیلم جان بیشتری به آن ببخشد اما حضور مادر دوست داشتنی فیلم با روحیات کامل یک مادر ایرونی مدت زمان ۸۰ دقیقه فیلم را تحمل پذیر می کند
.
« آذر مهرابی »