۰
سه شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۵۲

نقدی بر مستند " روابط خانوادگی " به کارگردانی ناصر ضمیری

پاییز پدرسالار
نقدی  بر مستند " روابط خانوادگی "  به کارگردانی ناصر ضمیری
اگر بخواهیم تصویری از تقابل وتضاد روابط دو نسل متفاوت رادنبال کنیم ، قطعا مستند «روابط خانوادگی»  از آن دسته فیلم هااست .این فیلم با تک  عکسی از کل خانواده آغاز می شود که به مرور اعضای آن از بزرگ تا کوچک  وارد این قاب می شوند . درحقیقت فیلم مصاف و درگیری پدر خانواده یعنی «حاجی آقا »با تمام فرزندان و همسرش را به تصویر می کشد . این پیرمرد کشاورز که مال و مکنت  فراوانی از پدر خود به ارث برده  وصاحب زمین های کشاورزی در یکی از روستاهای خراسان است، آن قدر آنها را دوست دارد که همچون حاکمان نظام  ارباب – رعیتی با فرزندان خود رفتار می کند.مادامی که آنها فرمانبردار پدر باشند ، از انواع حقوق و مزایا برخوردارخواهند بود  و گرنه هیچ نوع منعفتی از اموال پدر نخواهند داشت  !
داستان از آن جا آغاز می شود که هریک  از فرزندان پسر  رو به دوربین از رفتارهای خشونت آمیز پدر سخن می گویند. یکی می گوید حاج آقا نمی گذارد ما سر زمین هایش کار کنیم و همه ما رابیکار کرده ! دیگری از رفتارهای قلدرمآبانه اش شکایت می کند . همسر نخست او شِکوِه می کند  به دلیل این که ظرف دوسال بچه دار نشده بود حاجی آقا طلاقش  داده  و همسر دوم   او طی حرکات نمایشی همراه با پسرش نشان می دهد که حاجی آقا چگونه او را کتک می زند . دلیل آن را هم عدم تمکین از حاجی آقا به زعم او  می داند که در نهایت زن را  به باد کتک و انواع و اقسام تنبیهات می گیرد. خلاصه این که نه آنها از حاجی آقا راضی هستند و نه حاجی آقا از آنها !
تااین که فرزندان شروع به سرپیچی از قوانین پدر می کنند و پیرمرد هم به مرور بیمار می شود تا جایی که پزشک معتقد است تن پدر کاملا سالم است و فقط روان او بیمار شده .اگر به همین منوال  پیش رود تا یک هفته بیشتر زنده نخواهد ماند ! فرزندان به صرافت می افتند تا پدر را معالجه کنند واما نسخه نهایی پزشک  جالب ترین نکته برای بازگشت دوباره پدربه زندگی  است :«از او تا جایی که می تواند تمکین کند تا پدر قدرت  قبلی خود را به دست بیاورد و فکر کند که رییس خانواده است!».از آن به بعد همه فرزندان دوباره بی چون و چرا از پدر اطاعت می کنندو پدر هم مجددا سلامت خود را بازمی ستاند ؛ اما با اخلاقی بدتر ازگذشته !
فیلم درحقیقت به ظرافت تحلیل روانشناسانه جامعه شناسانه  از حکومت های مستبد پدرسالار انه می کند که همچنان پای شان  در سنت ها قرار گرفته و در حالی که خود  را محق  می دانند ،  وقعی هم به تغییرات پیرامون خود که یکی از الزامات واقعیت های روزگار است  نمی دهند .هر چند که فیلم با چاشنی طنز همراه است .به این شکل که حاجی آقا درخلوت خود همواره مردی خوش برخورد و به اصطلاح اهل دل است .کلی شعرهای  عاشقانه از بَر است .با گلدان های خانه خود خوش رفتاری می کند . حتی می گوید در راهپیمایی شعری علیه ترامپ خوانده و دوست دارد فیلمش را درآمریکا و آلمان و کشورهای دنیا نمایش دهند تا مشهور شود ! ظاهرا علاقهٔ او به زندگی و حیات انتهایی ندارد . چون  عاشق پری خانوم 18 ساله شد ه و قصد دارد او را عقد کند ،  سه شبانه روز برایش عروسی بگیرد و حتی حاضر است سند اموالش را به نام او بزند و این مقوله را هم محضری کند ! این همان خواسته فرزندانش هم هست  که هیچ وقت محقق نکرد ! خلاصه حاجی آقا که عاشق شده و عشق ِپیری هم سر به رسوایی می زند ، رسوای خاص و عام هم  شده .اما هیچ اهمیتی نمی دهد ! جالب است دراین مسیر قوانین هم به نفع او هستند .چون فرزندان از او شکایت کردند .اما درنهایت دادگاه به نفع پیرمرد رای داد ! خلاصه حاجی آقا آن قدر کیفور شده از این پیروزی و وصلت که در خلوت خود با آهنگ های موسیقی حسابی می رقصد ! نکته مهم این است که فیلمساز همچنان به دنبال حفظ حرمت پدر است و سعی می کند نظر فرزندان را به این سو جلب کند. خلاصه فضای خانواده دو قطبی شده ! یک طرف کفه ترازو حاجی آقا و کفه دیگر آن فرزندان در کنار مادر نشستند  .فیلمساز هم در این مسیر سعی می کند تلخی شخصیت حاج آقا را کمتر کند و  وقتی در خیابان  قدم برمی دارد دوربین با حرکت اسلوموشن ، طنازی ها ی این پیرمردچند قدم مانده به  گور را به زیبایی به مخاطب منتقل می کند.
و یا وقتی که به پیشنهاد کارگردان ، فیلم «دیکتاتور بزرگ »چارلی چاپلین را می بییند کلی می خندد . درعوض بد و بیراه هم به هیتلر می گوید و تازه اسم او به صورت  «دیکلِر» تلفظ می کند  .اما به روی مبارک نمی آورد که  رفتار خودش شبیه همین آقای «دیکلِر» است !
اما پایان بندی جالب فیلم این است که در نهایت با  همدستی فرزندان و مادر (بخوانید اتحاد ) عروسی حاجی آقا و پری خانوم سر نمی گیرد. پدر هم وقتی می بیند تنها شده به حمام عمومی می رود و غسل توبه می گیرد ! دست آخر هم فیلمساز سوار بر موتور با یک تفنگ مشقی و استندی منقش به عکس پدر ، سراغ فرزندان می رود تا آنها را در معرض این  آزمون قرار دهد که آیا حاضر هستند به سمت پدر شلیک کنند یا نه ؟! دقیقا پایانی بر حکومت های دیکتاتوری که بنا به گواه تاریخی چاره ای جز متوسل شدن به خشونت ندارند !!از قضا داستان حاجی آقا ، داستانی کاملا آشنا است !

« فرانک آرتا »
 
کد مطلب: 3871
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *