شاید جذابیتهای یک اثر مستند در حد و اندازههای یک اثر سینمایی داستانگو نباشد و اصولاً مخاطبان آثار مستند، چنین انتظاری از آنها ندارند. با این همه به نظر میرسد که یک اثر مستند مانند هر اثر هنری دیگری به مخاطبانش وابسته است. بنابراین بهنظر میرسد که تهیة یک اثر مستند، فارغ از مستنداتی که در آن ارائه میشود، بهگونهای است که رعایت استانداردهای حداقل در آن میتواند تا حدی تضمین کنندة عرضة موفق اثر به بازارهای بینالمللی باشد. شاید بر خلاف آثار داستانی که مباحث بومی و ملی هر کشوری با واسطه به مخاطبان مختلف عرضه میشود و برقراری ارتباط با این آثار مختصات خاص خودش را دارد، اما گویا این یکی از ارکان سینمای مستند است که بتواند بر روی ارزشهای بومشناختی تأکید بیشتری داشته باشد. به نظر میرسد تهیه کننده و کارگردان خور... به این مورد اخیر توجه ویژهای داشتهاند و سعیشان بر ارائة چشم اندازی جامع از مکانی است که با وجود کمبود آب، مایة حیات، ساکنانش تلاش کردهاند که به حیاتشان ادامه بدهند. گوناگونی فضاهای زیستی و حیات مادی ساکنان این منطقه باعث شده تا فیلم تلاش داشته باشد تمامی این فضاها را پوشش دهد که این از یک دستی فیلم کاسته است.
فیلم، در ابتدا سراغ استاد محمد شایگان میرود که از شاعران بومی آن دیار است که در ادامه بخشهایی از شعرهای او را فرزندش میخواند که روی تصاویر مختلفی از فیلم دیده میشوند. سپس نقبی به مسألة کمبود آب میزند که یکی از مسائل عمدة مردمان خطة خور و بیابانک است. و بعد با استفاده از گفتار مردم بومی و نشان دادن صحنههایی از استحمام مردم در خزینهها و حفر قنات، که همراه با نمایش صحنههایی از فیلمهای 8 میلیمتری از آرشیوهای خصوصی است، هرچه بیشتر مضامین فیلم گسترده میشود. سپس مسألة دیگری به موضوع عمدة فیلم، در لحظات آتی بدل میشود که سفر آلفونس گابریل و اصرار وی برای همراه بردن آقای شیبانی به اطریش و نقل خاطرات این ساکن قدیمی منطقه است که اگر چه به خودیخود میتواند برای مخاطبان جذابیت داشته باشد اما با بافت کلی فیلم همخوانی ندارد. حضور تهیهکنندة فیلم در بخشهایی که خود وی درمورد سفر آلفونس ساخته نیز در این بخش به نمایش در میآید. در ادامه، فیلم سعی میکند نگاهی به نحوة معیشت ساکنان این منطقه نیز داشته باشد. کمبود گندم و برداشت محصول فراوان خرما و صادر کردن آن به شهرهای دیگر بر بار شتران، در واقع بهانهای است تا این بار فیلم به سراغ شتربانها برود و ضمن گفتوگو با یکی از آنها به حضور مفید این حیوان جان سخت در شرایط سخت جغرافیایی این منطقه نیز اشاره شود. احتمالا برای جلوة بیشتر بخشیدن به فضای مستند فیلم، در این بخش شاهد نماهایی هستیم که صدابردار و مسؤول بوم نیز در قاب دوربین دیده میشوند. بافندگی زنان به عنوان بخشی از تأمین معشیت زندگی و از رونق افتادن آن در سالهای اخیر نکتهای دیگر است که در فیلم مورد توجه قرار گرفته است. در لحظات انتهایی فیلم، از زبان همسر استاد شایگان به نحوة آشنایی و ازدواج ایشان پرداخته میشود.
بهنظر میرسد عدم یکدستی در مضامین مورد استفاده در فیلم به گونهای است که مانع ایجاد تمرکز در مخاطب میشود. اگر در تدوینی مجدد از حجم این مضامین کاسته شده و بر روی برخی موارد تأکید بیشتری صورت میگرفت؛ با اثر یکدستتری روبرو می شدیم. نمونة قابل ذکر همان مسألة کمبود آب در این شرایط کویری و سختی زندگی و ایستادگی انسانها در برابر شداید طبیعی است. این نکته نیز باید مورد اشاره قرار گیرد که استفادة گسترده از نماهایی از فیلمهای 8 میلیمتری که به آنها اشاره شد؛ تا حدی توانسته یک بافت تصویری مسلط در فیلم ایجاد کند که بافت همة فیلمها و نوع پوشش آدمهای غیر بومی در این فیلمها و زیرنویسی که اشاره میکند و این که آثار در سال 1353 فیلمبرداری شدهاند، همه و همه در خدمت شرح تصویری این منطقة کم آب و خشک هستند که استفادهای هوشمندانه محسوب میشوند. بار دیگر و در انتهای یادداشت حاضر شاید لازم بشود که تکرار کنیم که جذابیت در یک اثر مستند مسألهای بنیادین است، حتی در آثاری مردمشناسانه که خود اثر در حکم یک شناسنامة تصویری و ضبط واقعیتی است که چه بسا چند سال دیگر اثری از آن باقی نماند.
« شاهپور عظیمی »