۰
سه شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۴۵

نقدی بر مستند «پرسپولیس – شیکاگو» به کارگردانی ارد عطارپور

بازخوانی تاریخی انتقادی تاریخ
نقدی  بر مستند «پرسپولیس – شیکاگو» به کارگردانی ارد عطارپور
نوشته‌اند رضاشاه در سفری در سال 1301 به بوشهر که آن زمان جزئی از فارس بزرگ محسوب می‌شده،گذارش به تخت جمشید می‌افتد.این نخستین دیدار سردار سپه از تخت جمشید بوده است.موقعیت پریشان و نابسامان آنجا،خاطر او را شدیداً می‌آزارد.این آزردگی کار خود را می‌کند و نتیجه آن می‌شود که یک سال بعد ارنست هرتسفلد بنا به درخواست دولت ایران و تمایل شخصی‌اش،البته با حمایت‌های فیروزمیرزا نصرت‌الدوله حکمران وقت فارس! از تخت جمشید بازدید به عمل بیاورد.در 13 آبان سال 1309 قانون عتیقات به تصویب مجلس رسیده و راه را برای صدورِ مجوزِ کاوش‌های باستانشناسی به بیگانگان باز می‌کند.به این ترتیب زمینه مهیا می‌شود تا هِرتسفلد بتواند نخستین کلنگ کاوش‌های باستانشناسی‌اش را به سال 1310 در تخت جمشید بر زمین بزند.
عطارپور به صورتی جذاب و به پشتگرمی پژوهشی ژرف‌نگر در نخستین بخش فیلم خود،ما را از پیشینهٔ کاوش‌های باستانشناسی در تخت جمشید مطلع می‌سازد.دستیابی به اسناد و مواد آرشیوی منحصر به فردی که در فیلم مورد ارجاع قرار می‌گیرند از عمق تلاش و گستردگی پژوهشی وی حکایت دارند.امتیازی که بر غنای فیلم افزوده است.جزءنگری و رویکرد تفصیلی فیلم ما را بخوبی با سیر تدریجی این کاوشها آشنا می‌کند.در کنار روایت جذاب و شیرین این پیشینه باستان‌شناختی،از وجود سی هزار لوح گلی مطلع می‌شویم که همه به زبان‌های ایلامی،بابلی و اکدی نوشته شده‌اند.لوح‌هایی که بخوبی بر جزئیات روابط اجتماعی،سیاسی ایرانیان 2000 سال پیش دلالت داشته و اطلاعات بسیار ذیقیمتی را در خود تا به امروز حفظ کرده‌اند.یکی از جذابیت‌های اطلاعاتی فیلم هنگامی ست که راویان فیلم ترجمان متون این گل‌نوشته‌ها را با لحنی ساده و صمیمی برای ما بازگو می‌کنند.اطلاعاتی که با انتشار حس و حال خاصی در فیلم همراه می‌شود.
عطارپور در "پرسپولیس – شیکاگو " کاوش‌های باستانشناختی پاسارگاد و تخت جمشید را در پرتوی صرفاً باستان شناسانه ننگریسته و از بازتاب اجتماعی این کاوش‌ها نیز غافل نمی‌ماند،از شور و شوقی میهن‌پرستانه می‌گوید که به شکل‌گیری سرودهای میهنی و برپایی مسابقه‌های ادبی با موضوع تخت جمشید انجامیده است تا از این رهگذر فیلم در حوزه‌های مختلف بسط یافته و مورد نوعی رنگ‌آمیزی روایی - تصویری قرار گیرد.
 بحث قاچاق و خروج غیر رسمی این میراث ارزشمند نیز از نظر عطارپور مخفی نمی‌ماند و او فاش می‌سازد که به رغم کنترل و نظارت،بخش‌های قابل توجهی از این یافته‌های تاریخی از موزه‌های غربی سر در آورده‌اند.سیاههٔ بلند بالایی که او از این موزه‌ها و اشیاء خارج شده می‌دهد از غارتی دوگانه خبر میدهد  نخست غارتی غیر رسمی و قاچاق و دوم غارتی رسمی،توافقی بر طبق قرارداد که به صورت سهمی قانونی به موسسهٔ شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو تعلق گرفته است.
در ایران آن زمان متخصصی برای خواندن و کشف رمز زبانهای باستانی وجود ندارد.و مقامات میراث فرهنگی کشور ناگزیر از ارسال این گل‌نوشته‌ها به مؤسسهٔ شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو می‌شوند تا در آنجا توسط متخصصانی چون پروفسور جورج کامرون و دیگران مورد بازخوانی و کشف رمز قرار گیرد.محموله‌ای بزرگ فراهم می‌آید که قریب به سی و یک هزاری گل‌نوشته در 2353 صندوق در سال 1314 از طریق بوشهر به آمریکا ارسال می‌شود.وقوع جنگ جهانی دوم در سال 1320 این مهم را با وقفه و کاوشهای باستانشناسی تخت جمشید را به تعطیلی می‌کشاند.سالها بعد انستیتو شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو پس از ترجمه و انتشار متن این گل‌نوشته‌ها، آنها را به ایران عودت می‌دهد ، عامدانه یا با این گمان که همه را فرستاده است ، سوءتفاهمی را شکل می‌دهد که بعدها زمینه‌ساز یک پیگیری حقوقی می‌شود. طولانی شدن بازخوانی این گل‌نوشته‌ها و وقوع انقلاب ایران و در تعاقب آن جنگ هشت سالهٔ ایران و عراق، زمینه را برای فراموشی مفاد این قرارداد مهیا می‌سازد،تا این که دکتر عبدالمجید ارفعی و دانشجویانش در بازخوانی پژوهشی - تاریخی قرارداد متوجه می‌شوند از پنجاه صندوق گل‌نوشته‌ای که با شیکاگو رفته،تنها سه صندوق آن بازگشته است.پیگیری این امر با توجه به شرایط سیاسی نامطلوبی که در ارتباط با آمریکا بر کشور حاکم است بر پیچیدگی دشواری‌های قضیه می‌افزاید،بخصوص وقتی پای شاکیان خصوصی - دو خانواده یهودی از قربانیان بمب‌گذاری سال 1997 در بیت‌المقدس - به میان می‌آید.آنها از دادگاه می‌خواهند در شرایطی که ایران اتهام دست داشتن در این بمب‌گذاری را رد کرده؛ و حاضر به پرداخت غرامت به آنها نیست،دادگاه با حراج این گل‌نوشته‌ها،آنها را در دستیابی به حقوقشان یاری دهد.دادگاه در دو نوبت از چهارنوبتی که تشکیل جلسه می‌دهد به نفع شاکیان خصوصی و برعلیه ایران و دانشگاه شیکاگو رأی می‌دهد،در نوبت سوم تملک گل‌نوشته‌ها را حق دانشگاه شیکاگو  ارزیابی کرده و تنها در نوبت آخر است که با تلاش فراوان وکلای زبردست ایرانی،گل‌نوشته‌ها را به مثابهٔ کالایی فرهنگی تلقی کرده که فقط و فقط حق ملت ایران ست و باید تماماً عودت داده شود.
عطارپور در کنار روایتی تاریخی از کاوشهای باستانشاسی تخت جمشید،با نقد عدم درک درست و تحلیل و تصمیم به موقع مسؤلان در مواجهه با این پرونده و به ویژه در مقطعی که حضور دکتر عبدالمجید ارفعی در دادگاه به عنوان نماینده میراث فرهنگی می‌توانست بسیار کارساز باشد،همچنان نگرانی خود را مطرح کرده و در پایان به طعنه می‌گوید:
«می‌توان فرض کرد این بار هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد و این بار دکتر ارفعی مأموریتی که سالهاست منتظر آنست را بی هیچ دردسری انجام خواهد داد.» 
نکتهٔ مهمی که بر تأثیرگذاری و زیبایی فیلم افزوده است پیوستگی دو پاره فیلم است،تا به آن حد که " پرسپولیس – شیکاگو " به صورتی درهم‌تنیده وکلی یک دست خود را به چشم می‌کشد.کاربرد به قاعدهٔ مواد آرشیوی منحصر به فرد از عکس و فیلم گرفته تا نامه‌ها و اسناد ترجمان این گل‌نوشته‌ها توسط پروفسور جورج کامرون که با حاشیه‌نویسی‌های ریچارد هالِک همراه شده،همه و همه از دقت‌نظر و گسترهٔ پژوهشی فیلم می‌گوید.امری که پرسپولیس – شیکاگو را مرجعیت بخشیده و آنرا همچون سندی باستانشناسانه به ثبت می‌رساند.
تصاویر رضا تیموری نقش بسزایی در تجسم بخشیدن به ذهنیات عطارپور داشته و ترکیب روان و به قاعدهٔ سعید خدارضایی تدوینگر فیلم از توفیق عطارپور در جلب همراهی خلاقهٔ گروهش نشان دارد.توفیقی که سهم احمدرضا طایی صدابردار فیلم در کمال بخشی آن ستودنیست.
بی‌تردید "پرسپولیس – شیکاگو"که به سینما حقیقت امسال اعتبار بخشیده در این دوره از جشنواره خوش خواهد درخشید.      

« همایون امامی »
 
کد مطلب: 3850
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *