«بهارستان؛ خانهی ملت» چنان که از نامش هم برمیآید دربارهی سرگذشت مجلس شوراست؛ و داستان شکلگیری این نهاد مردمی را از زمان صدور فرمان مشروطه (توسط مظفرالدینشاه قاجار) و گشایش مجلس شورای ملی (در کاخ گلستان) تا انقلاب 1357 و انقراض نظام شاهنشاهی روایت میکند. داستانی به درازنای بیش از هفت دهه که نشان میدهد در طول تاریخ کشور ما اتحاد و اجتماع در سطح ملی، همواره نیازمند تمرین و تجربهی دوبارهی مشروطهخواهی بوده است.
اما آنچه که بیش از هر عامل دیگری روایت این داستانِ «پُرِ آب چشم» را به اثری جذاب و دیدنی تبدیل کرده، نه تصویرسازی برای تجسم بخشیدن به باغها و بناهای تخریب یا فراموش شده در قلب تهران (مکانهایی نظیر عمارت بهارستان در گوشهای از باغ نگارستان یا زمینهای خارج از حصار طهماسبی) که اینک میتوان گفت استفادهی کمسابقه از عکسها و مواد آرشیوی است. عنصر تفکیکناپذیر فیلمها و مستندهای تاریخی که در «بهارستان؛ خانهی ملت» به لطف جلوههای بصری و رنگ بخشیدن به عکسهای بعضاً بارها دیده شده و تکراری، جذابیت دو چندانی یافته است. نکتهای که شاید در نگاه نخست، شائبهی ایجاد تغییر در واقعیت و دستکاری در اصالت عکسها را تداعی کند اما در نگاهی عمیق و جدیتر به نظر میرسد کاملاً در راستای هدف فیلم و هویت بخشیدن به اسناد و مدارک تاریخی قرار دارد. اسنادی که به این روش، از تصویرهایی گمشده در هزارتوی تاریخ به آینهای برای ارتباط با مخاطب امروزی تبدیل شدهاند.
به این موارد میتوان همنشینی با صدای گرم و کنترل شدهی شهرام درخشان را نیز افزود. گویندهای که در سالهای اخیر، اغلب فیلمهای تاریخی و آرشیوی سینمای مستند را با صدای خود بیمه کرده و البته تازهترین فیلم بابک بهداد هم یکی از آنهاست. فیلمی که میتوان آن را به عنوان یکی از جذابترین مستندهای تاریخی سالهای اخیر ارزیابی کرد.
به موارد یاد شده میتوان گرافیک متناسب و طرحهای کارآمد و دقیق فیلم را نیز افزود که جدا از اشارهی تلویحی به ضعف مفرط «ثبت سند» در کشور ما، لحظههای دراماتیک این اثر و حفرههای موجود در اسناد و مدارک تاریخی را به درخشانترین بخشهای آن تغییر داده است.
نکتهی قابل ذکر دیگر، تمهید قابل توجه فیلمساز برای دراماتیزه کردن فرازهای تاریخی کشور از طریق صداسازی و بیان دیالوگهای تاریخی است که در فرازهایی از حوادث سیاسی و توسط شخصیتهای مهم و تاثیرگذار بر تاریخ ایران بیان شده. جملههایی نظیر نامهی دلجویانهی مظفرالدینشاه قاجار به متحصنان شاکی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (در جریان اعتراض خشمگینانهی آنها به عکس ژوزف نوزِ بلژیکی در لباس روحانیت و در حال کشیدن قلیان) نامهی مشیرالدوله به نمایندگان دولت (برای انتخاب عمارت بهارستان به عنوان محل مناسب مجلس شورای ملی)، نطق اتابک اعظم (دربارهی متمم قانون اساسی) و بسیاری دیگر از دیالوگها، نامهها و جملههای تاریخی که البته در «بهارستان؛ خانهی ملت» به شکل جالبی توسط جمعی از مستندسازان سینمای ایران اجرا شده و از محمدرضا اصلانی و محمد تهامینژاد و فرهاد ورهرام گرفته تا پیروز کلانتری، زندهیاد هوشنگ آزادیور، ابراهیم مختاری و بسیاری دیگر در شکلگیری آن نقش داشتهاند.
متاسفانه نقطه روایت «بهارستان؛ خانهی ملت» به شکلی کموبیش قابل پیشبینی، در مقطع پیروزی انقلاب به پایان میرسد اما دستکم این امیدواری را در دل مخاطبان این نوع سینما زنده نگه میدارد که شاید روزی روزگاری روایت این مقطع چهل ساله را در فیلم پر تلاش و جستوجوگرانهی دیگری ببینند. مستندی که شاید بتوان آن را ادامهی فیلم فعلی دانست.
« امید نجوان »