۰
سه شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۱۷

نقدی بر مستند« رویای روهینگیا » به کارگردانی محمد مهدی خالقی

نارسا در بیان مشکل!
نقدی بر مستند« رویای روهینگیا » به کارگردانی محمد مهدی خالقی
ساده‌ترین نکته در هر فیلم مستند، اطلاعاتی است که با همراهی تصویر، منتقل می‌شود. هر چه این اطلاعات با موضوع انتخابی هماهنگ‌تر باشد و مکمل یکدیگر باشند، بدیهی است که مستند، به هدف اصلی‌اش که همان اقدام اسنادی است، رسیده است. برای همین، در نگاه نخست به فیلم مستند «رویای روهینگیا»، باید به این موضوع پرداخت.
جغرافیای مورد بحث در این اثر مستند، کشور میانمار یا همان برمه سابق است و ماجرا به حوادثی اشاره دارد که در چند سال اخیر از سوی بودائیان افراطی و همچنین نیروهای نظامی این کشور بر مسلمانان منطقه یا استان روهینگیای این کشور گذشته است. در این رویداد جمع بسیاری کشته، زخمی و آواره شدند و خانه‌ها و روستاهای بسیاری به آتش کشیده شد و مردم برای حفظ جانشان، عمدتا به بنگلادش گریختند. این اثر مستند از زبان و نگاه یک پسربچه آواره، نگاهی کوتاه به زندگی آنان در اردوگاه آوارگان انداخته است. تصاویری عادی از وضعیت تغذیه، بهداشت و زندگی افراد در سنین مختلف در این فیلم دیده می‌شود. حرکت در میان چادرها و کپرها و همچنین مسالمت آمیز بودن رفتارها با یکدیگر در این اردوگاه، نشان‌دهنده عادی بودن اوضاع است. نظافت و حمام کردن بچه‌ها به عنوان نمادی از رفتار متمدنانه، بدون هیچ مشکلی صورت می‌گیرد. از سیستم میزبان یعنی بنگلادش، بجز چادر درمانگاه موقت و همچنین افسری که مردم را برای دریافت غذا، به صف هدایت می‌کند، و همچنین چند فروشنده در بازار محلی، چیزی دیده نمی‌شود. از سایر کمک کنندگان، بجز یک بستنی که مردم مهربان بعضا برای بچه ها می‌آورند، اثری نیست. از هلال احمر کشورهای مختلف، از صلیب سرخ جهانی، از سازمان ملل، نشانی در این فیلم دیده نشد. همچنان که، از مسلمان بودن این جمع، که علت وجودی بروز این حوادث خشونت‌بار بوده، فقط قرآنی در دست مادر، قرانی در کنار تسبیح و همچنین چادری که بچه‌ها در انتهای این اثر 22 دقیقه ای، برای آموختن قرآن به آنجا می‌روند، دیده می‌شود. کلاس درسی وجود ندارد اما در بخشی از این فیلم، پسربچه راوی داستان، کتاب و دفتری را گشوده و به نوشتن می‌پردازد. از نظر جغرافیا هم، این منطقه در بنگلادش، مشابه سرزمین مادری این آوارگان در میانمار است. مشکل حادی دیده نمی‌شود. اما مجموعه اینها قرار است چه بگوید؟ ما قرار است با دیدن این تصاویر به چه اندیشه‌ای رهنمون شویم؟
بدیهی است که چنین اثری، در همراهی با سیاست حمایت از مسلمانان جهان سیستم سیاسی ایران، باید نقطه روشنی را هدف گذاری می‌کرد؛ یا از خشونت و علت‌العلل بروز این حوادث می‌گفت تا به داستان دخالت وهابی‌ها در بروز درگیری و سپس آوارگی مردم عادی می‌رسیدیم یا به تقابل بودایی‌های افراطی با مسلمانان و پیروی این حوادث از خط مشی مشابهی در جهان سال‌های اخیر که همه بر منکوب کردن مسلمانان مبارز نظر داشته است ، واقف می‌شدیم یا اینکه از نحوه امدادرسانی به این آوارگان از سوی افراد خیر و کشورهای اسلامی نظیر ایران و ترکیه و امثالهم و همچنین سازمان ملل سخن می‌گفت و یا اینکه غم و اندوهی پررنگ‌تر از ماجرای آوارگی این افراد را نشان می‌داد و البته از مشکلاتی که با ورودشان به بنگلادش برای ساکنان روستاهای مرزی این کشور ایجاد شده بود. اما در کل این اثر، ما با جامعه‌ای رویارو بودیم که همانند روستاهای خود، در اینجا زندگی می‌کنند و تنها تفاوتشان در نداشتن زمین است، چون پول هم هر چند مختصر برای خرید دارند، هم تغذیه نامناسبی دریافت نکرده‌اند، و هم اثری از اپیدمی بیماری‌های عفونی در این اردوگاه ندارند و ... و به طور خلاصه، بجز جابه‌جایی مکانی، و تا اندازه‌ای رسیدن به نوعی بیکاری مرفهانه، مشکلی ندارند. اما این، که همه واقعیت این رویداد نیست و این فیلم مستند، نارسا برای بیان ابعاد متفاوتی از این حادثه قابل توجه در جامعه مسلمانان جهان است.

« حسین سلطان‌محمدی »
 
کد مطلب: 3776
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *