۰
سه شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۱۶

نقدی بر مستند " زمستان یورت " به کارگردانی میلاد میرزا باقری

سرخط خبرها
نقدی بر مستند " زمستان یورت " به کارگردانی میلاد میرزا باقری
این که ایران به عنوان سرزمین بلاخیزو بحران زده در قلب خاورمیانه زیر ذره بین تمام دوربین های جهان است بر کسی پوشیده نیست ، روز و هفته ای نیست که از هر گوشهٔ کشور خبر هولناکی از یک زلزله ، سیل  ، انفجار یا اعتراض به گوش نرسد و در سرخط خبرهای روز ماهواره ها قرار نگیرد ، اما جای تعجب است که به یمن وجود فضای امنیتی و ممانعت های سختگیرانه جای این سوژه ها اغلب در سینمای مستند ما خالی است . زمستان یورت از جمله مستند هایی است که توانسته با عبور از خطوط قرمز به یکی از این سوژه ها یعنی اعتراضات کارگری نزدیک شود . فیلم  به ریزش تونل معدن زغال سنگ در روستای یورت از توابع آزادشهر استان گلستان و جان باختن ۴۳ تن کارگر معدن در بهار سال گذشته می پردازد، معدنی تنگ و تاریک و بدون هوا که کارگران به اجبار باید در آن سرپایی کار کنند آن هم با حداقل امکانات رفاهی و تامینی . فیلم ، روایت بی توجهی مسئولین و کارفرمایان به حقوق کارگران و مصیبت های تلخ ناشی از ان است که خون کارگران را به جوش آورده .
کارگردان با ساختاری مصاحبه محور و بهره گرفتن از تصاویر آرشیوی و میدانی پای صحبت طرفین درگیری می نشیند و تصویر دقیق از علل حادثه و پیشامد های بعد از آن به دست می دهد ، تلاش برای گفتگو با کارگران و مسئولین برای بیان حقایق در ابتدا به دشواری پیش می رود و هر کدام به گونه ای می کوشند از قرار گرفتن مقابل دوربین شانه خالی کنند . کارگران می‌ترسند از کار بیکار شوند و حاشیه امن شان از بین برود و مدیران از رسانه ای شدن حواشی این حادثه هراس دارند . با سماجت کارگردان یک کارگر حاضر می‌شود تلفنی و با تغییر صدا به شرح اعتراض ۴۰۰ نفری کارگران معدن و تضییع حقوق شان بپردازد و این که چرا برای امنیت شغلی شان تجمع و تحصن و راهپیمایی کرده اند. بعضی از آنها از نشان دادن چهره شان خودداری می کنند و ما فقط سایه آنها را روی دیوار در حال مصاحبه می بینیم چرا که از ضرب و شتم توسط یگان ویژه گزارش می‌دهند .
ورود یک فعال کارگری که سابقه ایثارگری در جبهه هم دارد به کارگردان جرات می بخشد تا علیرغم هشدار دادستان و امام جمعه آزادشهر بیشتر و بیشتر به ماجرا ورود کنند و دوربین ، پاسخ های مدیر وزارت معدن در توجیه اهمال کارفرما را به صورت پنهانی آشکار کند . در طول فیلم به تدریج کارگران و بعد نمایندگان آنها سکوت خود را می شکنند و با جسارت در مقابل دوربین به درددل می پردازند و از شدت سختی کار و زیان آور بودن شغل طاقت فرسایشان می گویند و این که وضعیت تامین اجتماعی شان با دستمزدهای یک میلیون تومانی آنها تناسب ندارد . فیلم هرچه پیشتر می رود اطلاعات تازه تری از فضای خسته و ناامید کننده کارگران معدن نصیب تماشاگر می کند : از بازداشت نماینده کارگران و اخراج آنها به جرم اخلال در امنیت ملی تا اهدای وام ۲ درصدی به کارفرما، از خاموش ماندن رسانه‌های ملی و محلی در بازگویی ابعاد این فاجعه تا دعوت دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان از نماینده کارگران معدن و مناظره بر سر حق و حقوق آنها . وقتی در اواسط فیلم از زبان نماینده کارگران در می یابیم که از ۴۳ نفر کارگر جان باخته در تونل حدود ۲۰ نفر شان برای نجات جان زیر آوار ماندگان قربانی شده بودند ژرفای این فاجعه انسانی بیشتر برملا می شود و لحظات جانسوز چالش‌برانگیز به ما گوشزد می‌کنند که عمق این فاجعه فراتر از انفجار یک معدن و ترکش های آن است و گویی آسمان همه معادن همین رنگ است . مدیر صدا و سیمای استان گلستان با رسانه‌ای کردن اخبار پرخطر و دردسرآفرین مثل اعتراض کارگران معدن مخالف است اما روحانی جوان فیلم بی محابا از کارگرانی که پنج ماه است حقوق نگرفته اند دفاع می کند و هشدارش را مثل پتک بر سر مسئولین فرود می اورد ، به گفته او جامعه‌ای که امکان اعتراض ندارد از درون پوسیده است و در نظام دینی آدم ضعیف باید بتواند حقش را از صاحبان قدرت بگیرد، فیلمساز پیام فیلمش را از زبان امام خمینی نقل می کند که در یکی  از مشهورترین سخنرانی ها ، ضمن نکوهش مسئولین خطاب به آنها می گوید: بترسید از روزی که مردم زاغه نشینی که شما را در مسند نشاندند بفهمند در باطن شما چیست و فاتحهٔ همه ما را بخوانند !

« محمد جعفری »
 
کد مطلب: 3775
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *