۱
دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۴۷

نقدی بر مستند " شهسوار { جهان پهلوان تختی} " به کارگردانی علی شاه محمدی

افسوسی دیگر
نقدی بر مستند " شهسوار  { جهان پهلوان تختی} " به کارگردانی علی شاه محمدی
همه ما غلامرضا تختی را می‌شناسیم یا بهتر است بگویم می‌ستاییم. از کودکی درباره او شنیده‌ایم، همه ساله در سالروز درگذشتش عکسهای او را در روزنامه‌ها دیده‌ایم و مطالبی درباره‌اش خوانده‌ایم. تصویر قاب شده او را بر دیوار خیلی از مغازه‌ها دیده‌ایم. تختی بخشی از زندگی همه ماست. جوانمردی، شهامت و صداقت همیشه برای ما از صفات تختی بوده و هست. هر ایرانی حتی اگر چیزی از زندگی او نداند، اطلاعات کافی نداشته باشد، قصه مرگ او را نشنیده باشد، اسم او و صفات نیکش را می‌شناسد و در دل ستایشش می‌کند، درست همان طور که باقی افسانه‌ها، اسطوره‌ها و پهلوانان را دوست دارد. ما ممکن است ندانیم چرا تختی را جهان پهلوان می‌نامند و این که چه کارهای بزرگ و رفتار نیکی در زمان حیاتش کرده و از خود نشان داده که این گونه به خوبی از وی یاد می‌کنند، اما با این وجود اسمش را شنیده‌ایم، عکسش را دیده‌ایم و او را بزرگ می‌دانیم. در چنین شرایطی و با وجود چنین بستری ساخت مستندی درباره غلامرضا تختی و در خور مقام او اجتناب ناپذیر بوده و اگر تا کنون کار جدی‌ای ساخته نشده رسماً باید گفت که از طرف همه دست‌اندرکاران سینمای مستند کوتاهی صورت گرفته است. تا پیش از فیلم شهسوار مهمترین قدمهایی که در این راه برداشته شده یکی فیلم سینمایی مرحوم علی حاتمی است که ناتمام ماند و بهروز افخمی به گونه‌ای دیگر آن را به پایان رساند و دیگری فیلمی است که بهرام توکلی سرگرم ساختش است که به نظر می‌رسد جدیترین و مهمترین تلاشی است که تا کنون در این زمینه انجام گرفته. مستند شهسوار از این جنبه که بالاخره سازندگان آن تلاش کرده‌اند این جای خالی را در سینمای مستند پر کنند قابل احترام و تحسین است، اما متاسفانه فیلم بی‌نقصی نیست. شهسوار برای بیننده‌ای که تنها نام تختی را شنیده و عکسهای او را دیده، اما اطلاعاتی درباره مسائل و جزییات زندگی ورزشی و خصوصی او ندارد فیلم مناسبی است. کار جایی خراب می‌شود که مخاطب شناخت و اطلاعاتی نسبی درباره جهان پهلوان داشته باشد و انتظار دارد با دیدن فیلم پاسخ همه سوال ها و ابهام هایی که سالها با خود به همراه داشته را تا حدودی بگیرد، اتفاقی که متاسفانه با دیدن فیلم برایش نمی‌افتد و در بهترین حالت همان چیزهایی که تمام این سالها خوانده و شنیده را می‌بیند و می‌شنود. فیلم چنان غرق در دادن اطلاعات از زندگی و شخصیت تختی است که عملاً برای پرداخت به مهمترین مسئله‌ای که درباره او وجود دارد یعنی علل مرگش وقت کم می‌آورد و تنها در چند دقیقه پایانی به این معما می‌پردازد؛ به همین خاطر تماشای فیلم جدا از همه لطف و سودی که می‌تواند داشته باشد با یک سرخوردگی و افسوس همراه است. بیننده‌ای که انتظار فیلمی فراتر از اطلاعات عمومی از زندگی غلامرضا تختی دارد و می‌خواهد لایه‌های پنهان آن را کشف کند احساس می‌کند که دست‌اندرکاران فیلم فرصت سوزی کرده‌اند. البته تلاش آنها همان طور که اشاره کردم قابل احترام و حتی در کل دوست داشتنی است و باید اعتراف کرد که انها با انتخاب چنین موضوعی قدم در راه سختی گذاشته‌اند. نکته دیگری که نباید نادیده گرفت و لازم است گفته شود این است که قضاوت درباره فیلم شهسوار در مقایسه با بقیه مستندهایی که در طول سال ساخته می‌شوند آسانتر است چرا که موضوع آن ناشناخته یا تازه نیست و تماشاگر به خاطر توقعی که از فیلم دارد بی‌پرده‌تر آن را نقد می‌کند. امیدوارم روزی فیلمهای کامل و بی‌نقصی درباره همه شخصیتهای یگانه و محبوب سرزمینمان ساخته شود. انسان با امید دل خوش است.

« نیما عباس پور »
 
کد مطلب: 3772
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *