۰
سه شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۳:۰۸

نقدی بر مستند " فریاد رو به باد " به کارگردانی سیاوش جمالی ، عطا مهراد

هنجارشکنی دهه هشتادی ها
نقدی  بر مستند " فریاد رو به باد "   به کارگردانی سیاوش جمالی ، عطا مهراد
"فریاد رو به باد" نمونه ای از مستندهای جستجوگر است که با واکاوی اجتماعی آن می‌توان به بحران های جاری در عمق خانواده های فقیر در کلان شهرهایمان راه یافت ، موضوع سر در آوردن نسل دهه ۸۰  از دامان خانواده هایی درگیر با مشکلات اقتصادی و اجتماعی در فضای بسته و طبقاتی از پدیده های پر تنش این سالهای جامعهٔ ماست که نوجوانش با دسترسی آسان به فضای مجازی خلق الساعه به بلوغ زودرس می‌رسد و با گسست خانوادگی و طولانی کردن فاصله اش با نسل بالاتر ختم همه چیز را می خواند!
 نوجوان ۱۶ ساله این فیلم که در دروازه غار تهران زندگی می کند و بیشتر از سنش نسبت به وقایع دور و برش حساسیت دارد ، تمامی کم و کسری های زندگی اش را با شعرگویی و رویاپردازی پر می‌کند و با موسیقی راک و اشعار هنجارشکن رپ با مخاطبش وارد گفتگو می شود. فیلم خاطرهٔ مستند اتوبیوگرافیک "پیر پسر" ساخته مهدی باقری را در ذهن تداعی میکند: مستندی شخصی در مورد یک بچه جنوب شهری سرکش و طغیانگر که با جوانی اش توفانی در زندگی خانواده اش بر پا می کند . در "فریاد رو به باد" نوجوان عاصی فیلم ، تمام نقدهای اجتماعی و تلاطم های خانوادگیش را در شعرهایش می ریزد و آن ها را برای ساخت یک ترانهٔ رپ تنظیم می کند:
آرزو داشتم نیلوفرمرداب میدان غار باشم
کوشیدم فریاد میان توفان و باد باشم
از خودم می ترسم چون که خیلی تنهام
 سرخوشم از اینکه سازندهٔ فردام !
 تصاویر تلخ و سیاهی که فیلمساز ذره ذره از فضای اطراف زندگی پسر در دروازه غار تهران از معتادین سینهٔ دیوار ، زباله جمع کن ها ، کارتن خوابها و خفت گیر ها و قاچاقچی های مواد مخدر نشان می دهد، با تلاشی که پسر برای تبدیل شدن به یک خوانندهٔ رپ جهت تخلیه حسرت های خود به خرج می‌دهد ، تقابل قابل فهم دارد و ما به پسر حق می دهیم که نسبت به همه چیز بی اعتماد و معترض باشد و به ترانه های خواننده های معترض خارج از کشور گوش کند. پدر می ترسد که پسر با زیاده خواهی‌هایش کاردست او بدهد و مادر از طلبکار بودن تمام نشدنی پسر به تنگ آمده ، پسر با انباشت کینه و بدبینی درونی به بچه پولدارها نگاه می کند و حرف های نیشدار می زند ، حاضر نیست از دور به خود نگاه کند تا جایگاه طبقاتی اش را بپذیرد و احساسات ناخوشایند در وجودش قد راست نکند ، او از خزیدن در لاک دفاعی و اخلاق منفعلانه بیزار است و با آرایش مو و لباس تنگ و آواز راک می خواهد خود را خالی کند ، استادش  به او  می فهماند که استعداد زیادی در خوانندگی ندارد و صدایش فالش است اما او نسل سرگشته ای است که از ولگردی خسته شده و اصرار دارد که تکه های گمشده وجودش را پیدا کند و سری در بین سرها در بیاورد . در نهایت ، "فریاد رو به باد" یک اتود آماتوری از پارادوکس موجود در نسل پیش روی ماست که با احساس بی‌عدالتی توجه به فردیتش را فریاد می زند.

« محمد جعفری »
 
کد مطلب: 3767
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *