"فریاد رو به باد" نمونه ای از مستندهای جستجوگر است که با واکاوی اجتماعی آن میتوان به بحران های جاری در عمق خانواده های فقیر در کلان شهرهایمان راه یافت ، موضوع سر در آوردن نسل دهه ۸۰ از دامان خانواده هایی درگیر با مشکلات اقتصادی و اجتماعی در فضای بسته و طبقاتی از پدیده های پر تنش این سالهای جامعهٔ ماست که نوجوانش با دسترسی آسان به فضای مجازی خلق الساعه به بلوغ زودرس میرسد و با گسست خانوادگی و طولانی کردن فاصله اش با نسل بالاتر ختم همه چیز را می خواند!
نوجوان ۱۶ ساله این فیلم که در دروازه غار تهران زندگی می کند و بیشتر از سنش نسبت به وقایع دور و برش حساسیت دارد ، تمامی کم و کسری های زندگی اش را با شعرگویی و رویاپردازی پر میکند و با موسیقی راک و اشعار هنجارشکن رپ با مخاطبش وارد گفتگو می شود. فیلم خاطرهٔ مستند اتوبیوگرافیک "پیر پسر" ساخته مهدی باقری را در ذهن تداعی میکند: مستندی شخصی در مورد یک بچه جنوب شهری سرکش و طغیانگر که با جوانی اش توفانی در زندگی خانواده اش بر پا می کند . در "فریاد رو به باد" نوجوان عاصی فیلم ، تمام نقدهای اجتماعی و تلاطم های خانوادگیش را در شعرهایش می ریزد و آن ها را برای ساخت یک ترانهٔ رپ تنظیم می کند:
آرزو داشتم نیلوفرمرداب میدان غار باشم
کوشیدم فریاد میان توفان و باد باشم
از خودم می ترسم چون که خیلی تنهام
سرخوشم از اینکه سازندهٔ فردام !
تصاویر تلخ و سیاهی که فیلمساز ذره ذره از فضای اطراف زندگی پسر در دروازه غار تهران از معتادین سینهٔ دیوار ، زباله جمع کن ها ، کارتن خوابها و خفت گیر ها و قاچاقچی های مواد مخدر نشان می دهد، با تلاشی که پسر برای تبدیل شدن به یک خوانندهٔ رپ جهت تخلیه حسرت های خود به خرج میدهد ، تقابل قابل فهم دارد و ما به پسر حق می دهیم که نسبت به همه چیز بی اعتماد و معترض باشد و به ترانه های خواننده های معترض خارج از کشور گوش کند. پدر می ترسد که پسر با زیاده خواهیهایش کاردست او بدهد و مادر از طلبکار بودن تمام نشدنی پسر به تنگ آمده ، پسر با انباشت کینه و بدبینی درونی به بچه پولدارها نگاه می کند و حرف های نیشدار می زند ، حاضر نیست از دور به خود نگاه کند تا جایگاه طبقاتی اش را بپذیرد و احساسات ناخوشایند در وجودش قد راست نکند ، او از خزیدن در لاک دفاعی و اخلاق منفعلانه بیزار است و با آرایش مو و لباس تنگ و آواز راک می خواهد خود را خالی کند ، استادش به او می فهماند که استعداد زیادی در خوانندگی ندارد و صدایش فالش است اما او نسل سرگشته ای است که از ولگردی خسته شده و اصرار دارد که تکه های گمشده وجودش را پیدا کند و سری در بین سرها در بیاورد . در نهایت ، "فریاد رو به باد" یک اتود آماتوری از پارادوکس موجود در نسل پیش روی ماست که با احساس بیعدالتی توجه به فردیتش را فریا
د می زند.
« محمد جعفری »