به گزارش روابط عمومی جشنواره بینالمللی سینماحقیقت، متن یادداشت محمدرضا مقدسیان به این شرح است:
نمیتوانیم از وضعیت سینمای مستند ایران صحبت کنیم اما وضعیت عجیب و غریب و منحصر به فرد سینمای دنیا را به واسطه شیوع کرونا نادیده بگیریم. سینمای مستند هم شاخهای از این کلیت است که تحت تاثیر شیوع کرونا قرار گرفته است، اما در سینمای ایران به ویژه سینمای مستند باید یک ضریب متفاوتی را در نظر بگیریم؛ در سینمای دنیا به واسطه زیرساختهای فناورانهای که از قبل وجود داشت، فرهنگ استفاده از آنها در بین مخاطبان، فیلمسازان و پخشکنندگان جا افتاده بود و اینکه بهخاطر همین فناوریهای روز دنیا به درستی و به شکل دقیق و با کیفیت میتوانستند فیلمهای سینمایی و به طور خاص مستندها را به شکل برخط به نمایش بگذارند. از همین رو شرایط برای اینکه بتوانند وضعیت فعلی را مدیریت کنند، بهتر و بیشتر فراهم بود ولی در کشور ما به واسطه اینکه هم این فناوریها نو هستند و از این باب که مخاطبان آنطور که باید و شاید با این فنآوریها آشنا نشدهاند، شیوه استفاده از آنها به سبک زندگی افراد تبدیل نشده، در چارت رفتاری برای تماشای فیلم آنطور که باید و شاید جا نیفتاده بود و اینکه فنآوریها نو اما قوانین بسیار قدیمی و با شرایط جدید انطباق پیدا نکرده بودند، ما با مشکلات جدید رو به رو شدیم.
در نظر داشته باشیم وضعیت امروز سینمای ایران به ویژه سینمای مستند به طرز شدیدی به اکران برخط وابسته است؛ این روزها سینماها تعطیل هستند و امکان حضور مخاطب در سالنها وجود ندارد. از سوی دیگر پیش از شیوع کرونا هم اکران مستندها در کشور ما به نسبت کشورهای دیگر وضعیت رو به رشدی داشت ولی این وضعیت خوب نبود، یعنی فاصله زیادی با استانداردهای اکران فیلمهای مستند داشت. وقتی این موضوعات را کنار هم قرار میدهیم میبینیم فیلمهای مستند جایی در سینماها برای اکران فیزیکی نداشته است، پس طبیعتاً امروز هم انتظار میرود که وضعیت خوبی نداشته باشد؛ ولی اگر زاویه نگاه خودمان را تغییر بدهیم شاید با موضوع دیگری رو به رو شویم؛ به واسطه محدودیتها و ضعفهای قانونی و البته ضعفهای فنی برای اکران بر خط فیلمها و گردش مالی محدودی که اکران برخط فیلمها به همراه دارند، سینمای مستند این مجال را پیدا کرد که از سینمای داستانی سبقت بگیرد و جایگاه بهتری در سبد اکران کشور پیدا کند. فیلمی که هزینه ساختی برابر با پنج میلیارد تومان دارد نمیتواند به اکران برخط و گردش مالی محدود آن دل خوش کند، ولی در سینمای مستند به دلیل پایین بودن هزینه ساخت، انتظار از گردش مالی مورد آن هم کمتر است و این شانس را دارد که از این فرصت ایجاد شده تخت عنوان «اکران برخط» استفاده بیشتری کند چون گردش مالی در اکران برخط محدود است و سینمای مستند هم میتواند جزو فیلمهایی باشد که با همان گردش مالی محدود امکانات زیادی را به دست بیاورد و فرصت اکران فیلمهای بیشتری فراهم شود.
یک ویژگی دیگری که اکران برخط برای همه گونههای سینمایی به وجود آورده و میتواند فرصت مضاعف برای فیلمهای مستند باشد این است که پوشش گستردهتری از افراد را دربر میگیرد، یعنی در این صورت افراد در هر کجای ایران و جهان اگر امکان دسترسی به اینترنت و سامانههای پخش آنلاین را داشته باشند، میتوانند مخاطب اثر باشند؛ در صورتی که پیشتر اکرانهای محدود و مقطعی در عرصه مستند داشتیم و طبیعتاً بخش زیادی از مخاطبان مطلع نبودند از اینکه چه چیزی تحت عنوان فیلم مستند در حال اکران است، حتی اگر مطلع هم بودند، امکان دسترسی به فیلمها و تماشای آنها برایشان میسر نبود. از همین رو کسانی که از پتانسیلها آگاه نبودند حالا میتوانند فرهنگ تماشای سینمای مستند به ازای خرید بلیت را درک کنند. از سوی دیگر کسانی که به این فیلمها دسترسی نداشتند، میتوانند دسترسی پیدا کنند. این موضوع حتی در کوتاه مدت میتواند به این کمک کند که فرهنگ تماشای فیلم مستند به عنوان یک گونه سینمایی در بین تمام مخاطبان سینمای کشور جا بیفتد.
با وجود همه این ویژگیها، با شیوع کرونا اگر تصمیم میگرفتیم جشنواره «سینماحقیقت» برگزار نشود در واقع نقض غرض کرده بودیم. برگزاری جشنواره با تکیه بر همین قابلیت اکران برخط این پیام را به جامعه مستندسازان و جامعه هدف مستند داد که ما این ویژگی جدید را شناختهایم، پذیرفتهایم و بنا داریم از قابلیتهای آن به نحو احسنت استفاده کنیم. برگزاری جشنواره «سینماحقیقت» در راستای بهرهبرداری از همه آن ویژگیها بود، ولی این باید به عنوان یک سیاست کلی مدنظر قرار بگیرد و آغازی بر یک جریانسازی مهم در راستای فرهنگ تماشای فیلم مستند برای طیف وسیعتری از ایرانیان باشد و جا بیفتد و اینکه امکان دسترسی به فیلمهای مستند برای طیف وسیعی از مخاطبان فراهم شود تا در درازمدت جایگاه سینمای مستند را ارتقا بدهد؛ چون پتانسیلهای جذابی در عرصه فیلم مستند وجود دارد که شاید آن پتانسیلهای در شرایط فعلی در سینمای داستانی ما وجود نداشته باشد.
هر ساله در جشنواره «سینماحقیقت» دست کم پنج، شش فیلم خیلی مهم اکران میشود که این آثار میتوانند خلا نیاز مخاطب را جبران کنند، مخاطب را با سینما آشتی بدهند تا این باور که «سینمای مستند سینمای حوصله سر بری است» که یک باور غلط و کهنه است، برچیده شود و سینمای مستند به سبد تماشای مخاطبان برگردد.
به نظرم «سینماحقیقت» در پنج شش دوره گذشته یکی از مهمترین جشنوارههای سینمایی ایران بوده است و این «اهمیت» را به لحاظ کیفیت برگزاری، کیفیت آثار ارایه شده و نتیجه استمرار در برگزاری به دست آورده و خودش برای خودش «اهمیت» دست و پا کرده، در واقع یکی از حرفهایترین، منظمترین و معتبرترین جشنوارهها از همه جهات است. از سوی دیگر سینماگران مستند ما سهم بزرگی در معرفی سینمای ایران به جهان دارند و ما مستندسازان بزرگی داریم. کم نیستند مستندسازانی که افتخاراتی در دنیا کسب کردهاند که ویترین خوبی از سینمای ایران در جهان بودهاند. همه این افراد کسانی بودهاند که یا از دل جشنواره «سینماحقیقت» متولد شدهاند یا به نحوی ردپایی از آنها در جشنواره وجود داشته است.
این جشنواره میتواند برای دوچندان کردن اهمیت خودش جشنواره پیشرویی باشد، کما اینکه نحوه برگزاریاش در این ایام هم نشان داد که بناست پیشرو بودن را در نظر بگیرید. این جشنواره میتواند در راستای بستر تازهای که برای ساخت و ارایه اثر در دنیا رایج شده، حرکت کند. این چنین هم به نفع سینمای مستند خواهد بود و هم به نفع سینمای ایران. بچههای مستندساز ما و حتی برگزارکنندگان «سینماحقیقت» در چند سال اخیر نشان دادهاند که در سر و سامان دادن به شکل برگزاری جشنواره و هدفمند برگزار کردن آن پیشرو باشند، حتی به این توجه کردهاند که جشنوارهها تنها مقطع کوتاهی را در برنمیگیرند بلکه یک جریان مستمر بلندمدت هستند که باید بتوانند جریانسازی کنند.
قابلیتهایی که ویروس کرونا ایجاد کرده، به نوعی توفیق اجباری است و ما را به سمت اینکه از قابلیتهای اکران برخط به اجبار و با سرعت بیشتری استفاده کنیم پیش برده است. یک بخش از این موضوع به مسئولیتهای اجتماعی، تاریخی و اخلاقی سینمای مستند برمیگردد که البته این مسئولیت میتواند یک بازی برد برد را رقم بزند. از یک سو این مسئولیت باعث میشود که مستندسازان ما بتوانند شرایط ویژهای را که در دنیا به واسطه کرونا ایجاد شده، دستمایه کار قرار بدهند و سراغ نگاه عمیقتر و دقیقتر بروند. به این موضوع، اثراتش و حواشی که به وجود آورده و تأثیراتی که روی سبک زندگی، شیوه نگاه افراد به زندگی و شیوه ارتباطات افراد گذاشته، بپردازند و دستمایه ساخت اثر قرار بدهند تا یک ثبت و ضبط دقیق و تازه از این برهه از حیات بشر رخ دهد. از همین رو میشود اثراتش را در سالهای بعد در حوزههای فکری، سیاسی، روانشناسی و... دید.
فیلم مستندی که در این دوره ساخته شود میتواند منبع خوبی برای پژوهشهای آتی و ثبت و ضبط واقعیتها به شکل تحلیلی، عمیق و قابل ارجاع باشد، از سوی دیگر اگر کیفیت این آثار خوب باشد میتواند بهانهای برای ساخت آثار جذاب باشد که اتفاقاً مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند و فرصتی برای آشتی بیشتر، دقیقتر و عمیقتر با طیف گستردهتری از مخاطبان باشد. فیلمسازان در عین حال که مسئولیت دارند باید تیزهوشی به خرج بدهند تا از این فرصت و مسئولیتی که بر دوششان است، استفاده کنند تا آورده معنوی و مادی برای خود و بشریت داشته باشند.
*محمدرضا مقدسیان