جشنواره بینالمللی سینماحقیقت به پانزدهمین دوره خود نزدیک میشود و یکی از بخشهای ثابت آن، برگزاری کارگاههای آموزشی با موضوعات مختلف در حوزه سینمای مستند بوده است.
ترولس لی در اولین روز آغاز به کار کارگاههای تخصصی «سینماحقیقت» در قالب دو نشست صبح و عصر پیرامون «فیلم-مقاله» تجربیات حرفهای خود را مستندسازان ایرانی حاضر در نشست در میان گذاشت.
روز نخست کارگاههای تخصصی هشتمین جشنواره «سینماحقیقت» به نام ترولس لی به ثبت رسید. نویسنده کارگردان و مستندساز باسابقهای که در کارنامه خود تجربه همکاری با رسانههای معتبر بسیاری دارد و خود فارغالتحصیل رسانه و فلسفه است. ترولس لی در آغاز بحث خود تعاریف مختلفی از این گونه مستند (فیلم-مقاله) ارائه کرد و با معرفی مستندساز مشهور کریس مارکر و مروری بر آثار وی گفت: «مستند «یک پوزخند بدون گربه» فیلمی است که در آن تقریباً تمام انقلابها به تصویر کشیده شده که یکی از آنها انقلاب جمهوری اسلامی ایران است که در ۳۰ سال پیش صورت گرفته است. نام این فیلم برگرفته از شخصیت «گربه» در رمان «آلیس در سرزمین عجایب» است و به جنبشهای سوسیالیستی در ۱۹۶۸ اشاره دارد و حرفهای خود را در پس خنده این گربه پنهان کرده و از آن به عنوان کنایه از آنچه که قرار بود اتفاق بیافتد و آنچه که امروز هستیم استفاده میکند.» او در ادامه با اشاره به اینکه مردم ایران خودشان انقلاب را تجربه کردهاند و در نتیجه درباره این فیلم و فیلمهایی از این دست میتوانند احساسشان را بیان کنند گفت: «فیلمهای کریس مارکر را میتوان به لحاظ تاريخنگاری تصویری بررسی کرد مثلاً صحنهای که شاه ایران را در میان بزرگان دیگر نشان میدهد به گونهای سوالهای مختلفی را برای مخاطب در زمینه انقلاب و گناهکاران اصلی به وجود میآورد.» وی در ادامه با نگاهی انتقادی نسبت به رویکرد برخی رسانههای جهان عنوان کرد: «در تلویزیونهای جهان ما باید شرایط برابر برقرار باشد تا صدای همه به یک اندازه به گوش برسد اما این شرایط وجود ندارد. مثلاً در ارتباط با مردم فلسطین این اتفاق بسیار به چشم میآید و من علاقه دارم فیلمی در ارتباط با مردم فلسطین بسازم تا به آنها فرصت صحبت کردن دهم.»
در کارگاه عصر چه گذشت؟ ترولس لی عصر دیروز و در دومین کارگاه تخصصی با موضوع «فیلم-مقاله» با محمدرضا فرزاد دیگر کارشناس این حوزه همراه بود. لی در ابتدای جلسه در ارتباط با تفاوتهای مقاله یا متن با فیلم صحبت کرد و گفت: «در یک فیلم ما توانایی کات زدن داریم و همچنین ایجاد برقراری عواطفی که مورد نظر ما است اینها تواناییهایی که سینما در ذات خود دارد. میتوان اینگونه گفت که در این نوع فیلمها بار معنایی تصویر به مراتب از صدا و یا متن بیشتر است و گاهی اوقات شاهد این موضوع هستیم که یک فریم از تصویر معنای به مرتب کاملتری را از متن به مخاطب منتقل میکند.» وی در پاسخ به سوال مخاطبی از وی درباره اینکه آیا فیلمهایی مانند «پوزخندی بدون گربه» بوی کهنگی نمیدهند و تاثیرگذاری خود را از دست ندادهاند؟توضیح داد: «سوال خوبی است چرا که کهنگی برخی فیلمها نشان از آن دارد که محتوایشان طول عمری کوتاه داشته است. محتوای برخی از فیلمها تاریخ مصرف دارند. برخی از کارگردانها همچون ژان لوک گدار دائم در حال تجربه کردن هستند. برخی از آثار را باید با تدوین و نگاه دوباره به روز کرد.» لی در ادامه در پاسخ به سوال دیگری در ارتباط با تاثیر موسیقی در فیلمها خاطرنشان کرد: «بنده شخصاً فیلمی در غزه ساختم که از صدای انفجار بمبها به مراتب استفاده کردم و کمکم این صداها شفافتر میشوند و در آخر متوجه میشویم که صداهایی که در فیلم شنیده میشود انفجار بمب هستند.» محمدرضا فرزاد کارشناس ایرانی حاضر در این کارگاه هم در تکمیل مباحث استاد لی به نکاتی درباره گونه مستند «فیلم-مقاله» یادآور شد: «این گونه مستند دنیایی است که باید مخاطب را به تفکر وادار کند. شاید فیلم- مقاله نوعی فاصلهگذاری است که «برتولت برشت» بر آن تاکید بسیار زیادی داشته است. وی خواستار این بود که بیش از هر چیزی مخاطب فکر کند تا اینکه درگیر احساس شود. موسیقی میتواند فاصلهگذاری را اگر به درستی از آن استفاده شود به وجود آورد. موسیقی قطعه-قطعه از همین دست موسیقی است. نریشن و یا ایجاد متن بر روی تصویر نیز میتواند از دیگر راههای فاصلهگذاری باشد. اساتیدی زیادی در این رابطه نظر دادهاند.»