۰
سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۱
یادداشتی بر مستند مهمانشهر

مهمانشهر يا كشتارگاه؛ مسئله اين است

"مهمانشهر" روايتي است از تلاش هاي يك جوان مهاجر افغان در اردكان براي راه اندازي تيم فوتسال و ورود به رقابت هاي جام رمضان.
مهمانشهر يا كشتارگاه؛ مسئله اين است
52 دقیقه / HD / 1397
کارگردان: مهدی سقط‌چی - پژوهشگر: مهدی سقط‌چی - فیلمبردار: علی کاظمی - صدابردار: مرتضی نجف‌لو - تدوینگر: ابوذر حيدری
"مهمانشهر" ساخته مهدي سقط چي؛ روايتي است از تلاش هاي يك جوان مهاجر افغان در اردكان براي راه اندازي تيم فوتسال و ورود به رقابت هاي جام رمضان.  فيلم با نريشن و روايت ناصر زوري؛ پسر جوان مهاجر آغاز مي شود كه مجموعه تلاش هايش براي رسيدن به يك هدف بزرگ به تصوير درمي آيد. هدفي كه هرچند تا تشكيل يك تيم ملي براي كشورش افغانستان فاصله دارد اما به اندازه ورود تيم مهاجران افغان به جام ايران بزرگ است و اهميت دارد. به همين دليل سكانس مشابه ابتدا و انتهاي فيلم در جهت ثبت اين رويا و همذات پنداري مخاطب با ناصر طراحي شده تا تلنگري باشد بر آرزوي فروخفته اي كه براي محقق شدن راهي طولاني در پيش دارند. فيلمساز تلاش كرده ابتدا با ثبت و نهادينه كردن هدف ناصر براي تشكيل تيم و ورود به رقابت هاي فوتسال، مخاطب را درگير كند و بعد تصويري دقيق و روشن از جغرافيا و شرايط و وضعيت اين جمعيت از مهاجران افغان ارائه دهد. طراحي كه در دقيقه 9 فيلم به معرفي مهمانشهر مي پردازد كه همان محله افغان ها در شهر اردكان يزد است درحاليكه راوي اين نكته كنايي را به آن اضافه مي كند: اما همه به اين محله كشتارگاه مي گويند! اين كنايه در ادامه نيز به واسطه بازي با اسم مهمانشهر ادامه مي يابند كه مهاجران معتقدند براي يادآوري مهمان بودن آنها و لزوم بازگشتشان به وطن خود است. ميانه فيلم با روندي حساب شده به چگونگي تشكيل و آماده شدن تيم و يافتن راهكاري براي ورود به رقابت ها مي گذرد كه بر اين بستر به شكلي ظريف به فرهنگ، آداب، مناسبات و رفتارهاي قومي اين اجتماع از مهاجران افغان با دغدغه هاي مختلف پرداخته مي شود. ميانه اي كه به بخش مهيج حضور تيم در رقابت هاي فوتسال و نتيجه اي منجر مي شود كه تصويرِ عينيِ رويايِ ابتدايي ناصر است. هرچند فضاي سكانس پاياني فيلم با فينال مسابقات تفاوت دارد؛ اما اين تلخي واقعي است چراكه بازگشت مهاجران به روال عادي زندگي را با همه كاستي ها و نقصان هايش در پي دارد. فيلم با تولدي ديگر در غربت و اذاني كه پدر در گوش نوزاد تازه متولد شده مي دهد، به پايان مي رسد كه خود زبان گوياي ناگفته هايي است كه هرگز به كلام درنمي آيند. فيلمساز در "مهمانشهر" تلاش كرده تصويري متمايز با زاويه ديد عمومي از قوم مهاجر افغان ثبت كند. مردماني كه خود زبانِ گويايِ آسيب شناسي اين مهاجرت هستند؛ وقتي حتي يك مهاجر معتقد است محدوديت او افغاني بودنش است.
سحر عصرآزاد
 
کد مطلب: 6905
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *