بنابر گزارش پايگاه خبري - تحليلي «
سینما تجربی» رضا كاظمي،يكي از اعضاي هيات انتخاب بخش «جهاد اقتصادي» پنجمين جشنواره بين المللي «
سینما حقیقت» بوده است. با او پيرامون وضعيت فيلم ها به گفت وگو نشسته ايم:
نظر شما پیرامون جشنواره «
سینما حقیقت» چیست؟
فعلا که مهمترین و جامعترین جشنوارهی مستندی است که در کشورمان برگزار میشود. اما اینکه چهقدر توانسته سلیقهها و گرایشهای گوناگون را پوشش دهد و تا چه حد به گوهر عنوانش که دال برحقیقتجویی است نزدیک شود جای درنگ بیشتری دارد. در هر حال، مزیت وجود چنین جشنوارهای به اندازهی کافی آشکار و غیرقابلانکار است و به گمانم با توجه به همهی محدودیتها و چارچوبهایی که فراتر از اختیارات این جشنواره است عملکرد قابلقبولی داشته.
بخشبندی موضوعات گوناگون اساسا چه کمکی به فیلمهای مستند، انتخاب و داوریشان می کند؟
بخشبندی البته یک ضرورت نیست و به نظرم بخش مسابقهی اصلی در جشنوارهای عمومی و اینچنینی، همواره باید فارغ از جهتدهی باشد. اما در نظر گرفتن نگاه موضوعی برای بخشهای ویژه و جنبی، سودمند و عاقلانه است، و بستری فراهم میکند تا رویکردهای گوناگون به مستندسازی را به شکلی تخصصیتر بتوان بررسی کرد. نظمبخشی و دوری از تشتت ذهنی برای مستندسازانی که در آغاز راه هستند امری ضروری است. وقتی هدف مشخصی از ساختن یک مستند داشته باشی و نتوانی با همهی تمهیداتت در طرح و اجرا آن را محقق کنی، بیتردید ناکام هستی و جای هیچ توجیه و بهانهای نداری. این شکل از مستندسازی نیازمند یک چارچوب و نظم ذهنی و چینش منطقی است و با رویکرد غالب مستندسازی در کشورمان که گرفتن چندین و چند ساعت راش و شکل دادن تصادفی آنها سر میز تدوین است فرق اساسی دارد. باید طرح دقیق و حسابشدهای داشته باشی و در اجرا از یک ترتیب و روند مشخص پیروی کنی. طبعا داوری آثار موضوعی هم سادهتر است چون اهداف و معیارهای داوری در این مقوله مشخصترند و جایی برای به این در و آن در زدن وجود ندارد.
هدف از بخش جهاد اقتصادی بررسی مستندهای صنعتی و کشاورزی بوده است. به طور کل مستند های حاضر را چطور ارزیابی می کنید؟ (از لحاظ کمی و کیفی)
از لحاظ کمی به نظرم قابلقبول بود و تنوع موضوعی فیلمها هم در حد مطلوبی بود. اما از نظر کیفی مشکل اساسی اغلب فیلمها این بود که ربط چندانی به موضوع «جهاد اقتصادی» نداشتند. برخی فیلمها را میشد با موضوعاتی همچون «اصلاح الگوی مصرف» یا «کار و همت مضاعف» جای داد اما آن مفهوم و معنایی که از واژهی «جهاد» در نظر داریم و کوششی سترگ را به ذهن میآورد در این فیلمها به چشم نمیخورد.
علت کمی تعداد چنین آثاری چیست؟ با توجه به اینکه در کشورهای پیشرفته به مراتب توجه به این بخش قابل توجه است.
به نظرم نباید تعداد موجود را اندک دانست. در سالهای پس از انقلاب در زمینهی ساختن مستندهای شکیل و آبرومند در مقولههای صنعت و کشاورزی توجه و پشتیبانی قابلتوجهی از سوی نهادهای رسمی وجود نداشته و غالب داشتههای تصویریمان گزارشهای تلویزیونی یا رپرتاژآگهیهای خالی از ذوق و لطافت بودهاند. جشنوارهی سینماحقیقت نقطهی آغاز و محک مناسبی بود تا ببینیم اساساً پتانسیل و استعدادی برای ساختن چنین مستندهایی در میان جوانها وجود دارد یا خیر. برداشت شخصی من بسیار مثبت بود. فکر میکنم اگر سرمایهی لازم از سوی نهادهای مربوط فراهم شود و سرمایهگذار نگاهی فراتر از تبلیغ تجاری داشته باشد، شاهد آثاری شاخص در این زمینه خواهیم بود. همهی فیلمسازان جوان و بااستعداد حاضرند در مقابل یک بازخورد مالی قابلقبول، وقت و انرژی و ذوق خود را خرج ساختن اینگونه فیلمها کنند. این فیلمها را با شیوهی بزن دررو و ماستمالی نمیشود ساخت. باید به چشم یک پروژه به آنها نگریست و وقت و هزینهی بسیار صرفشان کرد.
به نظر شما مستندسازی که در حوزهای مانند اقتصاد و صنعت در حال فعالیت است چه روحیاتی باید داشته باشد و باید چه اصول و ویژگیهایی را در فیلمسازیاش لحاظ کند؟
مستندسازی در این حوزهها کار دشوار و زمانبری است. روند ساختن این مستندها متأثر از دشواریهای خود موضوع است و رسیدن به نتیجهی دلخواه، مداومت و صبر و حوصلهی فیلمساز و توان روانی و جسمانی بالایی را میطلبد. برنامهریزی، رکن اصلی ساختن این مستندهاست و در صورت نبودن یک برنامهی مشخص و علمی، بسیاری از سوژهها و موقعیتهای اساسی و جذاب از دست میروند. برنامهریزی دقیق و درست نیازمند یک پژوهش جامع است. پژوهش علمی و درست، عامل تعیینکنندهای در شکل دادن به چارچوب کار و جلوگیری از اتلاف زمان و سرمایه است.
ایجاد یک گروه مستقل برای بررسی فیلمها و مستندهای گونهی اقتصادی و صنعتی تا چه حد ضروری است؟
بر اساس آنچه ذکر شد و با توجه به اولویتهای کشوری در حال توسعـه همچون ایران که بهشدت نیازمند قطع وابستگی به نفت و توسعهی بخشهای صنعت و کشاورزی است، اصلا و ابدا گزاف و بیراه نیست اگر جشنوارهای سالانه و جدی برای مستندهای صنعتی/ کشاورزی در نظر گرفته شود. جشنوارهای همچون «سینماحقیقت» با بودجهی محدودی که در اختیار دارد و تنوع مضمونی چشمگیری که در حوزهی مستند داریم، بعید است بتواند هر سال بخش ویژهای را به چنین مستندهایی اختصاص دهد و تنها میتواند تنها فتح بابی در این موضوعات کند. البته برپایی این جشنوارههای تخصصی بستگی به این دارد که چهقدر به امر آموزش و اطلاعرسانی در توسعهی اقتصادی اعتقاد داشته باشیم. شخصا چشمانداز مثبتی در این زمینه نمیبینم.
کارکرد فیلمهای صنعتی و اقتصادی بیشتر در چه مواردی است و این گونه مستند چطور رسالت اصلی خود را که آگاهی دهی به مخاطب عام است انجام می دهد؟
همان طور که گفتم یکی از ارکان اصلی توسعهی اقتصادی (مانند زمینههای دیگر) آموزش و آگاهیبخشی است. سخنرانی، گزارشهای خام و سردستی، تبلیغ مستقیم و عاری از ذوق و ظرافت و چیزهایی از این دست، دیری است که کارکرد خود را از دست دادهاند. وقتش است که ضربالمثل مشهور و پرکاربرد «شنیدن کی بود مانند دیدن؟» را واقعا جدی بگیریم و به تأثیر و نفوذ مدیوم تصویر بر ذهن و روان مخاطب ایمان بیاوریم. اگر سرمایهگذاری مناسبی صورت گیرد و نگاهی فراتر از تبلیغهای مقطعی و محدود در کار باشد، حتی میتوان از مستندسازان و فیلمسازان شاخص در حوزههای تخصصی کمک گرفت و نتایج قابلتوجهی به دست آورد.