یادداشت سعید رسولی (کارگردان) را درباره این فیلم بخوانید:
من به دو دلیل سوژه فيلمم را انتخاب کردم، نخست اینکه همسرم به شكل حرفهای به ورزش تکواندو میپردازد، به همین دلیل من از نزدیک با محیط ورزشی بانوان، تلاشها، مشکلات و آرزوهایشان که معمولا تحقق پیدا نمیکند آشنا هستم. دلیل دوم هم این بود که حدود 6 سال پیش یک مستند برای شبکه پرستیوی درباره ورزش فوتسال بانوان ساخته بودم. آن زمان فوتسال بانوان هیچ پیشرفتی نداشت و اینگونه که امروز شاهدش هستیم نبود، بههرحال از همان زمان این مساله برای من تبدیل به دغدغهای شد و خواستم در «رو به فردا» عمیقتر به آن بپردازم. بیشتر سعی من بر این بود که بیطرفانه و بدون اینکه به سمت مظلومنمایی بروم، مساله را بیان کنیم. ما 3 رشته تکواندو، تیروکمان و دوومیدانی را که برای رفتن به المپیک تلاش میکردند، انتخاب کردیم. از چند ماه قبل سراغ آنها رفتیم تا شاهد تلاششان حتی پیش از کسب سهمیه برای رفتن به المپیک که بزرگترین رویداد ورزشی به شمار میآید، باشیم، ولی در شیوه روایت داستان یک حرکت سمبلیک انجام دادیم، بدین ترتیب که سراغ چند نفر از بانوان تیمملی کوهنوردی رفتیم که المپیک شامل حال رشته آنها نمیشود. تصمیم گرفتیم تصویر یک روز صعود آنها را موازی با تلاشهای ورزشکاران در انتظار المپیک نمایش دهیم. ساخت فیلم حدود 7ماه طول کشید تا چند نفر توانستند کسب سهمیه کنند. اما سعی میکردیم کاملا بیطرفانه نشان بدهیم. مهمترین نکته فیلم این است که این خانمها در عین حال که محیط برایشان فراهم نیست، انرژی و انگیزه بسیار زیادی برای موفقشدن دارند و من چون مستندها و برنامههای ورزشی زیاد کار کردهام، به این نتیجه رسیدم که با وجود محدودیتهایی که در کشور برایشان وجود دارد، این دختران انگیزه بیشتری نسبت به پسرها دارند. از طرفی خیلی از آنها با محدودیتهای مالی نیز مواجه هستند، چون کسی که برای قهرمانی ورزش میکند، باید تمام زندگی خود را صرف آن کند، ولی در ایران مسابقات آنها از تلویزیون پخش نمیشود و در نتیجه دیده نمیشوند و اسپانسری هم به سراغشان نمیرود. این در حالی است که درآمد آنها از ورزش شاید یکدهم درآمد یک ورزشکار مرد در همان رشته است، اما با همه اینها بسیار باامید حرکت میکنند، زیرا خودشان را به نوعی پیشرو و فراهمکننده این فضا برای دیگران میدانند.