نگاه جستجوگر فیلمساز در یافتن و برجسته کردن گونه های فراموش شده پرندگان بومی ایران ستایش برانگیز و تلاش او برای به تصویر کشیدن شرایط زیستی این بخش از ساکنان زیستگاه طبیعی ایران قابل توجه است. فیلم به لطف فیلمبرداری تحسین برانگیز و دقت در بازنمایی تصویری موضوع مورد بحث خود توانسته بخشی از هدف ساختاری خود را برآورده سازد اما ثبت تصاویر دقیق و جزیینگر تنها بخشی از تاثیرگذاری مستندی از این نوع است. آنچه در نگاه اول به چشم می آید عدم معرفی دقیق موقعیت جغرافیایی است که فیلمساز برای ساخت اثرش برگزیده است. از آنجا که فیلم در صدد است از گونه های پنهان مانده پرندگان بومی ایران سخن بگوید معرفی مختصات زیستگاه در جغرافیای ایران نیز حایز اهمیت است و شناخت مخاطب ملی و حتی فراملی را از فراوانی این گونهها در مناطقی از ایران افزایش می دهد.
علاوه بر این، نگاه فیلمساز به شرایط زیستی پرندگان تنها محدود به فصل گرم سال شده و بخش مهم دیگری که در ارتباط با تاثیر شرایط جوی نامساعد بر زندگی آنان است نادیده گرفته شده است. گفتار خارج از تصویر،اطلاعات کاملی درباره ویژگی های فیزیکی گونه های معرفی شده و پیشینه زیستی آنها ارایه نمیکند و در طراحی آن تنها به ذکر شرایط جفت گزینی، تخم گذاری، محافظت از قلمرو، خطرات محیطی در فصلی خاص و مسائلی از این دست بسنده شده است و حتی در مواردی به تکرار کلامی ان چه تصاویر عرضه می کنند می پردازد.
از آنجا که ساخت مستندی طبیعتمحور نیازمند صبر،پشتکار و صرف زمانی قابل توجه برای ثبت تصاویر مورد نیاز از گونه های زیستی است ،توجه بیشتر به جنبه پژوهشی و زیست شناسانه موضوع و وجه آگاهی بخشی به مخاطب در مسیر روایت مستندی از این نوع می توانست
پرندگان در سایه را- که تلاش انجام شده در جهت غنای تصویری آن کاملا مشهود و ستودنی است- از جایگاه فعلیاش چندین پله ارتقا بخشد تا فیلمساز بتواند مجموعه تصاویری را که به حافظه دیداری مخاطب می افزاید با مجموعه ای به مراتب کاملتر از اطلاعات زیست شناسانه مرتبط با جغرافیای فیلم همراه سازد و از منظری دیگر، بر نقش سازمانهایی که وظیفه حفاظت از زیستگاههای بومی و ساکنان آن را عهدهدار هستند آگاهانهتر و موثرتر تاکید کند.