۰
جمعه ۱۹ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۵۲

پسین؛ حدیث نفس یا ایده دیگران!

سعیده شریعتی در بازگشتی که به خانه قبلی داشته است، خاطرات خود را بههمراه خانوادهاش در قالب مستند«پسین» مرور میکند. با او درباره اين فيلم گفتوگو كردهايم.
پسین؛ حدیث نفس یا ایده دیگران!
* فیلم «پسين» حدیث نفس است یا برگرفته از ایدهای است که دیگران به شما پيشنهاد دادهاند؟
من سر کلاس استاد علی راضی بودم که ایشان پروژه‌ای برای ساخت فیلم ارایه کردند. براساس هر چیزی، هر جایی و هر شخصی در تهران که برای آدم‌ها می‌تواند اهمیت داشته باشد، چه از بعد سیاسی، چه از بعد احساسی و عاطفی. برای من این خانه اهمیت داشت، چون سه سال آخری که همراه خانواده‌ام زندگی می‌کردم، در این خانه گذشته بود و تصمیم گرفتم درباره‌اش فیلم بسازم.
* اگر این خانه، خانه خاطرات خودتان بوده، چرا روی فیلم، گفتار متن قرار دادید و خودتان درباره خانه صحبت نمیکنید؟
ساختار فیلم به‌گونه‌ای است که حتما باید گفتار متن داشته باشد. من خیلی حرف‌ها برای گفتن داشتم و باید روی هر  کدام از پلان‌ها به نکاتی اشاره می‌شد، اما با این‌که خودم در تصویر هستم، هیچ صحبتی نمی‌کنم. من راجع به تمام احساساتم نسبت به گوشه‌گوشه خانه، متن نوشتم و به یکی از دوستانم دادم که او براساس یک چارچوب‌بندی خاص آن را درست کرد. به‌هرحال این حرف‌ها یا باید به صورت کپشن می‌آمد یا نریشن و من ترجیح دادم از روش دوم استفاده کنم.
*مخاطب چطور با داستان این خانه روبهرو میشود؟
یک فرد برای آخرین‌بار وارد خانه‌ای می‌شود که تقریبا خالی است. چند تکه وسیله در خانه مانده است و او می‌آید که آن‌ها را با خود ببرد. وقتی در حال پیداکردن وسیله‌های جا مانده است، یاد خاطراتی از نقاط مختلف خانه می‌افتد. سعی شد آن پلان‌هایی که قرار بود در فیلم با ویدئو پروژکشن پخش شود و همه از فیلم‌های بکر و واقعی مربوط به گذشته است، دقیقا در همان جایی نشان داده شود که در گذشته اتفاق افتاده است. مثلا در آشپزخانه، اتاق خواب و هر جای دیگری، یاد خاطرات آن مکان می‌کند و تصاویری از گذشته همان نقطه از خانه پخش ‌می‌شود، تا این‌که آخرش وارد بالکن ‌می‌شود و با یادآوری این‌که خیلی از خانه‌های شهر خالی است، اما پر از خاطرات افرادی که در آن‌ها زندگی می‌کردند، فیلم تمام می‌شود.
* معمولا ساخت فیلم حالا کوتاه یا بلند در تنها یک لوکیشن سخت است. برای شما چطور تجربهای بود؟
«پسین» یک پلان سکانس 12 دقیقه‌ای است و از ابتدا هم قرار بود در خود خانه شروع و در همان جا هم تمام شود. من در تمام دو سال آخری که در آن خانه زندگی می‌کردم، برای ساخت فیلم دیگری درباره خانواده و مخصوصا پدرم، فیلمبرداری می‌کردم و راش‌های زیادی از زندگی خودمان داشتم و، شاید اگر آن راش‌ها نبود اصلا نمی‌توانستم این فیلم را بسازم. از طرفی شنیدم که صاحب‌خانه، آن ملک را فروخته بود و فقط چند روز تا اسباب‌کشی افراد جدید فرصت داشتم تا فیلم را تمام کنم.
 
* گفتگو از: سوسن سیرجانی
 
کد مطلب: 2413
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *