۰
جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۲۶
نقد سید سعید هاشم زاده بر فیلم مستند « امپراتوری سنجابها » ساخته ی فرشاد افشین پور

... و طبیعت ایران

... و طبیعت ایران
گونه مستند حیات وحش در نگاه عموم شاید نازل ترین و به عرف ترین گونه مستندی باشد که دیدن و ندیدن آن دیگر تفاوتی بر نمی انگیزد و تصاویرش پر شده است از حیوانات و جانوران و گیاهان و اتفاقات تکراری. اگر مجموعه مستند های بی بی سی در چند دهه گذشته همه را بر این می داشت تا در کشمکش جانوران در محیط زیست شرکت کنند و پای تلویزیون میخکوب شوند اما حالا و در چهارچوب تلویزیون این هیاهو برای دیدن طبیعت بکر رنگ باخته و کمی به تکرار گرویده است. به همین علت است که مستند حیات وحش در سالهای اخیر تحت تاثیر روایت های کلان تر و استفاده از تکنولوژی و فناوری و نیز تکنیک سه بعدی قرار گرفته تا آن تصویر تکراری را کنار بزند و واقعیت هایی از طبیعت ناشناخته را تصویر کند و در اصل این گونه مستند را از مدیوم تلویزیون به سوی مدیوم سینما سوق داده و بتواند همراه با جانداران در طبیعت قصه گویی کند.
امپراتوری سنجاب ها تلاشی است در همین رویکرد. رویکردی که می خواهد از مدیوم تلویزیونی به مدیومی سینمایی تبدیل شود و تکنولوژی و روایت کلان تر به کمکش آمده است. نخستین وجهی که از این مستند فکر بیننده را به خود مشغول می کند مسئله تکنیکال فیلم است. بی شک می دانیم که تولید مستند حیات وحش به زمانی گاه یک سال تا پنج سال نیاز دارد و حال با دیدن مستند های خارجی از این دست و تحت تاثیر قرار گرفتن حربه های تکنیکی آن باید به این زمان دشوار استفاده درست و به روز شده در عرصه های تکنیکال را نیز در اثر گنجاند و مخاطب را با فیلم همراه کرد. می توان به جرات گفت امپراتوری سنجاب ها از نظر فنی کم و کاست و فاصله عجیب و غریبی با نمونه های درخشان سینما و تلویزیون جهان در گونه مستند حیات وحش ندارد.  فیلمبردار و کارگردان با بهره گیری از روایت کلی به جزئی از لانگ شات هایی بهره می برند که نخست وجه توریستی دارد و سپس ما را از یک کل قابل شناسایی به یک جزء غیر قابل شناسایی می رساند.  لانگ شات ها توسط دوربین های هوایی (هلی شات) انجام شده و بهره گرفتن کارگردان از آنها براساس قاعده ذکر شده بسیار مناسب و دقیق است که این بهره در زمان پرداخت به تک تک موجودات نیز دیده و کاربرد مفید خود را نشان می دهد.
اما نمونه استفاده درست از تکنولوژی به همین بهره وری به ظاهر ساده ختم نمی شود بلکه کاشت دوربین های کوچک در آشیانه ها و موقعیت های حساس مانند داخل لانه سنجاب ها نیز تماشاگر را شگفت زده می کند و از نقشه راه درست تیم پژوهش و تیم تولید خبر می دهد. کاشت دوربین های مخفی در لانه های گوناگون بزنگاهی جذاب از تولد و کشمکش سنجاب ها به دست می دهد و خرده روایت تقابل سنجاب با خارپشت را یکی از جذاب ترین لحظات فیلم می کند، فصلی که توسط همین دوربین ها در لانه ای زیر زمینی روایت می شود.
اهمیت فهم تکنیکال این مستند در دو نکته / نمونه دیگر نیز بروز می شود. نخست هماهنگی است که میان موسیقی و صحنه ها وجود دارد. این هماهنگی باعث بوجود آمدن ریتمی جذاب برای بیننده می شود که حاصلش دنبال کردن قدم به قدم روایتی است که کارگردان قصد شرح آن را دارد. هارمونی این دو با هم می تواند آن چیزی که در صحنه وجود ندارد اما باید رسانده شود، یعنی چیزی همانند حس ترس یا دلهره را بخوبی منتقل کند. نمونه دوم اهمیت تکنیکی در اثر نیز تدوین قابل قبول فیلم است. این نمونه در فصل گم شدن سنجاب بسیار خود نمایی می کند. جایی که سنجاب مورد نظر فیلم از خانه اش دور می ماند و به سفری تک نفره دست می زند که پر از خطر است و هیجان. تدوین این فصل به خوبی از عهده بوجود آوردن بار هیجان در اثر بر می آید و موفق می شود چیزی را که مستند تا آن لحظه نداشته یعنی درست کردن داستان توسط یک کاراکتر را بوجود آورد. این نمونه روایی در اثر به آثار همانند خارجی اش پهلو می زند. آثاری که برای بوجود آوردن جذابیت در روایت مستند حیات وحش حتی جانوارانی را سالها دنبال می کنند تا از تولد تا مرگ شان را مستند سازی کنند.
در امپراتوری سنجاب ها اما یک مسئله / ویژگی تمامی عناصر مثبت و قابل فهم فوق را کمی خسته کننده می کند و آن ظرفیت زمانی اثر است که ارتباطی مستقیم با تکرار تصاویر و پرش های بیهوده روایی در داستان فیلم دارد. فیلم می تواند کوتاه تر شود و از تصاویر تکراری که حاصل ذوق زدگی است پرهیز کند اما با این حال در سالهای اخیر شاهد تصاویری از طبیعت دور و اطرافمان بودیم. طبیعتی که سالها بود نمی شناختیم. طبیعت ایران.   
کد مطلب: 1998
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *