۰
۱
شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۰۵
یادداشت علی اکبر ولدبیگی عضو هیات انتخاب جشنواره «سینماحقیقت»؛

«همه سینما، همه سینماست!»

علی اکبر ولدبیگی عضو هیات انتخاب مستندهای کوتاه هشتمین دوره جشنواره «سینماحقیقت»، در یادداشتی که در اختیار پایگاه خبری- تحلیلی «سینماتجربی» قرار داده آورده است:
«همه سینما، همه سینماست!»
«همه سینما، همه سینماست» مفهوم این جمله این است که هر موضوع و هر شخص می‌توانند خود را بیازماید و در فضای فیلم سازی عرضه کند و این همان اتفاق مُبارکی است که در جشنواره فیلم مستند حقیقت بوقوع می‌پیوندد.
اما براین آزادی حضور، مقُدراتی متُرتَب است و رعایت آن الزام! برخی رعایت عیار سلامت امنیت اجتماعی و یا سیاسی جامعه است و برخی نیز رعایت ساختار تکنیکی و مفهومی سینما. جشنواره های فیلم مستند ایرانی درحقیقت بوجود آورنده فرصت دریغ شده از فیلم و فیلمساز مستند ایرانی است که تریبون اصلی آن یعنی رسانه تلویزیون آن را نادیده می انگارد؛ اما بنظر می‌رسد فیلم ساز ایرانی در این تضارب افکار و تجارب که جشنواره ها برای او فراهم آورده است هنوز خود را باز نیافته و هنوز نمیداند که در این آزمون های مکرر که سال های زیادی است که آن را پشت سر می‌گذاریم تجارب را دیگرباره به آزمون نیاورد و خطاهای مکرر را به پرونده خود پیوست ننماید!
در این فرصت یکماهه ۴۱۳ فیلم در بخش کوتاه بازبینی شد که حجم بسیاری از این فیلم ها واجد راه یافتن که هیچ، حتی سپردن به دفتر جشنواره نیست، آنهم جشنواره ای بین المللی که قرار است ستبری و بلند بالائی خود را برُخ بکشاند . هرچند اصل بر این است که اولین تجربه دیداری این فیلم ها توسط هیأت بازبینی صورت می پذیرد و جشنواره هیچ سازو کاری برای ممیزی اولیه این آثار ندارد، اما اتخاذ روشی برای روشنگری فیلمسازان نسل کنونی ایران ضروری می نماید تا پیش فرض هایش را بشناسد و آنگاه اقدام به ارسال فیلمش به دفتر جشنواره نماید. حال این روش‌مندی در غالب کارگاه های آموزشی است؟ بیانیه است؟ درج در بولتن و یا تک نگاشت های جشنواره است؟ و یا...
هرچند که رسیدن به این جایگاه در حد یک ایده آل است و شاید هرگز نتوان به این ساحت رسید که همه داور بی هیاهوی خویشتن باشند! اما اگر بپذیریم که فرهنگ بسیار دیربازده است و اگر بپذیریم که همه چیز و همه کس: مقدمه متن و مؤخره دارد که اگر جشنواره را در این مدخل، مؤخره تولید فیلم تلقی کنیم، آنگاه برای این برنامه دراز مدت و مقدمه و متن، چاره اندیشیده خواهد شد و تحقیقا جشنواره می تواند به تبیین یک سینمای متمایز در جامعه دست یابد.
بسیاری از فیلم های بخش کوتاه پیرامون دو موضوع عمده بود: جنگ و مراسم ماه محرم (کاروان پیاده پیمایان زیارت مشهد مقدس از موضوعات این بخش بود که تعداد چند فیلم را شامل می شد) که متأسفانه به دم‌دست‌ترین موضوعات در نزد فیلم سازان مُبدل شده است. یکی از تئوری های پایه ای و آکادمیک سینما در تعریف مستند شاعرانه می‌گوید: سینمای شاعرانه آن نیست که ما از شعر و عناصر ادبی در تولید فیلم استفاده نمائیم بلکه آن است که واقعیات به ظاهر زشت زندگی را به تصویری قابل دیدن و حقیقتی زیبا مُبدل نمائیم. اما چرا در فیلم های غالب فیلمسازان ماجرا وارونه جلوه گری می نماید.
فیلم های مستند مراسم آئینی محرم: مگر نه اینکه تمامی پیام محرم و عاشورا به سزاوارانه زیستن و امید به زندگی است و مگر نه اینکه بزرگترین هدف فیلم ایجاد امید در جوامع است. فیلسوفی می گوید در جریان رود شنا کردن کار هر ماهی مُرده ای است، مهم شنا کردن در خلاف جریان رود است؛ کاری که همیشه فیلم طلایه دار آن در جوامع مترقی بوده است. اینکه دوربین را میان دسته جات عزاداری ببریم و بیواسطه دکمه شاتر را بچکانیم و متنی ملودرام را که هیچ غرابتی با فلسفه عمیق و ستُرگ عاشورا ندارد بر آن بیافزائیم، آیا کار را تمام شده باید بدانیم؟! در این کار مداحان که بسیار با تجربه تر و موفق تر از مایند و بهتر آن است در کارشان سرَََک نکشیم و این را به آنها واگذاریم!
فیلم های مستند دفاع مقدس: فیلم ها یا مستقیم به جنگ پرداخته اند که حال هوای فیلم های روایت فتح را دارند و با همان موضوعات تکراری و مستقیم جنگ و جالب اینکه در بسیاری از این فیلم ها از راش های همین مجموعه استفاده شده و یا درباره شهدای بزرگوار و با کرامت دفاع مقدس هستند، با همان حال و هوای قدیمی برنامه های گروه شاهد صدا و سیما! و یا کاروان راهیان نور (بازدید گروهی از مناطق جنگی) ایکاش فیلمساز این را می‌ دانست که همیشه کوتاه ترین راه مناسبترین راه برای طرح موضوع و اصولا تولید فیلم نیست و گرنه سینما را یکی از سخت ترین و پیچیده ترین پدیده های قرن معرفی نمی کرد.
عجیب است سالهای اخیر گفته می شود در بحران سینمای داستانی "سینمای مستند" آبروداری می کند اما چرا سینمای مستند جنگ اینگونه جفاکاری پیشه کرده و تجارب ابتدایی سینمای داستانی جنگ را تکرار می کند! جنگی که در طول ۸ سال به یکی از پیچیده ترین تحولات قرن جهان مُبدل شد و بسیاری از تحولات اجتماعی عصر پس از خود را برای بخش اعظمی از تاریخ تعریف کرده و می کند اینگونه به زنگ تفریح فیلم سازی مستند تبدیل شده است !
فیلم های مستند اجتماعی: مشکل اساسی این فیلم ها پرداخت خام دستانه آن هاست. در بسیاری از این فیلم ها موضوعات بکر و مناسب انتخاب شده اما ساختار آنچنان ضعیف و بی رمق است که امکان معاشرت با فیلم را ناممکن می سازد.
فیلم های مستند تاریخ و باستان شناسی: در اغلب این فیلم ها بجز چند مورد، بنائی تاریخی انتخاب شده و از آنحا که ضعف پژوهش گریبان این فیلم ها را می فشرد، ساختار درستی اتخاذ نمی شود و متنی بدون ارتباط با فیلم به مدیحه سرائی و زنجموره می پردازد که هیچ رگه‌ای از پژوهش در آن دیده نمی شود. معماری "دالان تاریخ" است و می توان در هر سنگ و ساروج و خشت این بناها بسیاری از لایه های مکنون زندگی هر "عصر" را گشود، اما با دیدن این فیلم ها انگار درگورستان بر مُرده ای زار و مفلوک ناله سرداده می شود.
یکی از اصول پایه ای فیلم، سینما را متشکل از ۳ عنصر اساسی می‌داند: ۱-حرکت دوربین ۲- درشت نما یا همان کلوز آپ ۳-مونتاژ. اما در خیلی از همین فیلم ها این سه اصل به بدیهی ترین شکل نادیده گرفته می شود. ظاهرا در این عصر هر کس توان ابتیاع دوربینی داشته باشد (که انقلاب دیجیتالی آن را به ارزان ترین و کم حجم ترین شکل فراهم آورده است) به ساخت فیلم مبادرت می کند و گویا سواد بصری در این میان موضوعیت ندارد.
شاید ترجیع بند تمامی این کاستی ها، جدای از تسلط به مبادی سواد بصری، نامُدرِک بودن نقش تحقیق به عنوان عنصر بازشناخت وقایع زمانه در نزد فیلم ساز مستند ایرانی است! تحقیق که در مبحث سینما و بخصوص سینمای مستند شانه به شانه تألیف گام برمی‌دارد، حتی در بسیاری از کارهای منتخب مستند نهایتا در حد یک گردآوری پاکیزه جامعیت می یابد، بطوری که یک ریسرچر ناآشنا با فیلمسازی فرجام یک تولید مستند را تبیین می کند و کمتر توانسته ایم از نتیجه و "تحلیل" داده های تحقیق در فرجام خلاقانه موجز و انحصاری فیلم استفاده کنیم. 

علی اکبر ولدبیگی/ عضو هیأت انتخاب بخش مستندهای کوتاه جشنواره فیلم سینماحقیقت
کد مطلب: 10
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *

سیاوش دولت سرایی
Iran, Islamic Republic of
متن قابل تامل و سازنده ای بود . توجه به عنصر سینما و سواد بصری از نکات قابل توجه فیلم های خارجی بخش جشنواره بود ولی ما از سالیان دور برمدار باطل می گردیم و جای سینمای غنایی و شاعرانه و ادبیات تغزلی را گم کرده ایم . نکته ی بعدی در فیلم های ایرانی خودشیفته گی برخی از کارگردانان پشت دوربین بود ناخواسته مسیری را می رفتند که خودشان بیشتر از کارشان دیده شوند.